تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

این بتها زائیده هوای نفس شما است

پس از بیان بحثهای مربوط به ((توحید)) و ((وحی )) و ((معراج )) و ((آیات عظمت خداوند یگانه در آسمانها)) به بطلان شرک و عقائد خرافی مشرکان در زمینه بتها می پردازد .

می فرماید : ((بعد از آنکه عظمت خداوند و آیات بزرگ او را دانستید به من خبر دهید آیا بتهای ((لات )) و ((عزی )) . . .)) (افراءیتم اللات و العزی ) .

((و همچنین ((بت مناة )) که سومین آنهاست ، و به دنبال آنها از آن یاد می کنید ، آیا اینها تمثال دختران خدا هستند و منشا سود و زیان برای شما می باشند))؟! (و مناة الثالثة الاخری ) .**درباره این بتهای سه گانه به خواست خدا در بحث نکات مشروحا سخن خواهیم گفت آنچه در اینجا قابل توجه است تعبیر به (ثالثه) (سومی) و (اخری) (متاخر)است که در مورد بت منات آمده برای این دو تعبیر تفسیرهای زیادی ذکر کرده اند که غالبا تکلفات بی اساس است آنچه مناسبتر به نظر می رسد این است که اهمیت این بتها در نزد مشرکان عرب به ترتیبی است که در آیه گفته شده و بنابراین (منات) در مرحله سوم قرار داشته و توصیف آن به(اخری) به خاطر تاخر رتبه و مقام می باشد***

((آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر))؟! (ا لکم الذکر و له الانثی ) .

در حالی که به زعم شما دختران کم ارزش تر از پسرانند و حتی هنگامی

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 515@@@

که می شنوید همسر شما دختر آورده از شدت اندوه و خشم سیاه می شوید!

((اگر چنین باشد این تقسیمی است غیر عادلانه که میان خود و خدا قائل شدید))! (تلک اذا قسمة ضیزی ) .**(ضیزی) به معنی ناقص و ظالمانه و نامعتدل است***

چرا که سهم خدا را پست تر از سهم خود می دانید! به این ترتیب قرآن افکار منحط و خرافی آنها را به باد استهزاء می گیرد که شما از یکسو دختران را زنده به گور می کنید و عیب و ننگ می دانید ، و از سوی دیگر فرشتگان را دختران خدا می دانید ، نه تنها خودشان را می پرستید که مجسمه های بی روح آنها نیز به صورت بتها در نظر شما این همه احترام دارد ، در برابر آن سجده می کنید ، در مشکلات به آنها پناه می برید ، و حاجات خود را از آنها می خواهید ، راستی مسخره است و شرم آور!

و از اینجا روشن می شود که حداقل بسیاری از بتهای سنگی و چوبی که مورد پرستش عرب واقع می شد به زعم آنها مجسمه های فرشتگان بود فرشتگانی که آنها را رب النوع و مدیر و مدبر عالم هستی می دانستند و نسبت آنها را با خدا نسبت دختر و پدر می پنداشتند .

هنگامی که این خرافات در برابر خرافه دیگری که درباره دختران داشتند قرار داده می شود تضاد عجیب آن خود بهترین گواه بر بی پایه بودن عقاید و افکار آنهاست ، و چه جالب است که در چند جمله کوتاه بر همه آنها خط بطلان کشیده ، و مسخره بودن آنها را آشکار می سازد .

و از اینجا معلوم می شود که قرآن هرگز نمی خواهد اعتقاد عرب جاهلی را در مورد تفاوت دختر و پسر بپذیرد ، بلکه می خواهد مسلمات طرف را به رخ

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 516@@@

او بکشد که در اصطلاح منطق آنرا جدل می گویند ، و الا نه دختر و پسر در منطق اسلام از نظر ارزش انسانی تفاوتی دارند ، و نه فرشتگان دختر و پسر دارند و نه اصلا آنها فرزندان خدا هستند ، و نه خدا اصولا فرزندی دارد ، اینها فرضیاتی است بی پایه بر اساس فرضیه های بی پایه دیگر ، اما برای اثبات ضعف فکر و منطق این خرافه پرستان بهترین پاسخ است .

در آخرین آیه مورد بحث ، قرآن با قاطعیت می گوید : ((اینها فقط نامهائی است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشته اید (نامهائی بی محتوی و اسمهائی بی مسمی ) و هرگز خداوند دلیل و حجتی بر آن نازل نکرده است )) (ان هی الا اسماء سمیتموها انتم و آبائکم ما انزل الله بها من سلطان ) .**(سلطان) به معنی سلطه و غلبه است و به دلائل زنده و متقن (سلطان) گفته می شود چرا که مایه غلبه برخصم است***

نه دلیلی از عقل بر آن دارید ، و نه دلیلی از طریق وحی الهی ، و جز یک مشت اوهام و خرافات و الفاظ تو خالی چیزی نیست .

و در پایان می افزاید : ((آنها فقط از گمانهای بی اساس و هوای نفس ‍ پیروی می کنند و این موهومات همه زائیده پندار و هوا است )) (ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس ) .**(ما) در (ما تهوی الانفس) (موصوله) است این احتمال نیز داده شده است که (مصدریه) باشد و البته از نظر نتیجه چندان تفاوتی ندارد***

((در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است )) (و لقد جائهم من ربهم الهدی ) .

اما چشم می بندند و به آن پشت می کنند ، و در ظلمات این اوهام غوطه ور می شوند .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 517@@@