تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

عذرتراشی متخلفان !

در آیات قبل گفتیم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) با یکهزار و چهارصد نفر از مسلمانان از مدینه به قصد عمره به سوی مکه حرکت کرد .

از سوی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در میان قبائل بادیه نشین اعلام شد که همه آنها نیز او را در این سفر همراهی کنند ، ولی گروهی از افراد ضعیف الایمان از انجام این دستور سر باز زدند ، و تحلیلشان این بود که چگونه ممکن است مسلمانان از این سفر جان سالم به در برند ، در حالی که قبلا کفار قریش حالت تهاجمی داشته ، و جنگهای احد و احزاب را در کنار مدینه بر مسلمانان تحمیل کردند ،

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 49@@@

اکنون که این گروه اندک و بدون سلاح با پای خود به مکه می روند ، و در کنار لانه زنبوران قرار می گیرند چگونه ممکن است به خانه های خود بازگردند؟!

اما هنگامی که دیدند مسلمانان با دست پر و امتیازات قابل ملاحظه ای که از پیمان صلح حدیبیه گرفته بودند سالم به سوی مدینه بازگشتند بی آنکه از دماغ کسی خون بریزد ، به اشتباه بزرگ خود پی بردند ، و خدمت پیامبر آمدند تا به نحوی عذرخواهی کرده ، و کار خود را توجیه کنند ، و از پیامبر تقاضای استغفار نمایند .

ولی آیات فوق نازل گشت و پرده از روی کار آنها برداشت و آنها را رسوا نمود .

به این ترتیب بعد از ذکر سرنوشت منافقان و مشرکان در آیات قبل ، در اینجا وضع متخلفان ضعیف الایمان را بازگو می کند ، تا حلقات این بحث تکمیل گردد .

می فرماید : ((به زودی متخلفان از اعراب بادیه نشین عذرتراشی کرده ، می گویند : حفظ اموال و زن و فرزند ما را به خود مشغول داشت ، و نتوانستیم در این سفر پربرکت در خدمت تو باشیم ! اکنون عذر ما را بپذیر ، و برای ما طلب آمرزش کن ))! (سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفر لنا) .

((آنها به زبان خود چیزی می گویند که در دل ندارند)) (یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم ) .

آنها حتی در توبه خود صادق نیستند .

ولی به آنها ((بگو چه کسی می تواند در برابر خداوند مالک چیزی برای شما باشد و از شما دفاع کند اگر بخواهد به شما زیانی برساند؟ یا اگر بخواهد

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 50@@@

نفعی برساند چه کسی می تواند مانع گردد))؟! (قل فمن یملک لکم من الله شیئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا) .

برای خدا به هیچ وجه مشکل نیست که شما را در خانه های امنتان و در کنار زن و فرزند و اموالتان گرفتار انواع بلاها و مصائب کند ، و نیز برای او هیچ مشکل نیست که در مرکز دشمنان و کانون مخالفان شما را از هر گونه گزند محفوظ دارد ، این جهل شما به قدرت خدا است که این گونه افکار را در نظر شما زینت می دهد .

آری ((خداوند به تمام اعمالی که انجام می دهید خبیر و آگاه است )) (بل کان الله بما تعملون خبیرا) .

بلکه از اسرار درون سینه ها و نیات شما نیز به خوبی با خبر است ، او به خوبی می داند که این عذر و بهانه ها واقعیت ندارد آنچه واقعیت دارد شک و تردید و ترس و ضعف ایمان شما است ، و این عذرتراشیها بر خدا مخفی نمی ماند ، و هرگز مانع مجازات شما نمی شود .

جالب اینکه هم از لحن آیات ، و هم از تواریخ ، استفاده می شود که این آیات در اثناء بازگشت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به مدینه نازل شد ، یعنی پیش از آنکه متخلفان بیایند و عذرتراشی کنند پرده از روی کار آنها برداشت و رسوایشان کرد!

سپس برای توضیح بیشتر پرده ها را کاملا کنار زده می افزاید : ((بلکه شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانوادههای خود باز نخواهند گشت )) (بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول و المؤمنون الی اهلیهم ابدا) .

آری علت عدم شرکت شما در این سفر تاریخی مساءله اموال و زن و فرزند نبود ، بلکه عامل اصلی سوءظنی بود که به خدا داشتید ، و با محاسبات غلط

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 51@@@

خود چنین فکر می کردید که این سفر ، سفر پایانی عمر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) و مؤمنان است و باید از آن کناره گیری کرد .

آری ((این پندار غلط و این وسوسه های شیطانی در دل شما زینت یافته بود)) (و زین ذلک فی قلوبکم ) .

((و گمان بد کردید)) (و ظننتم ظن السوء) .

چرا که فکر می کردید خداوند پیامبرش را به این سفر فرستاده ، و آنها را به چنگال دشمنان سپرده و از آنها حمایت نخواهد کرد!

((و سرانجام به هلاکت رسیدید))! (و کنتم قوما بورا) .

چه هلاکت از این بدتر که از شرکت در این سفر تاریخی ، و بیعت رضوان و افتخارات دیگر محروم شدید ، و به دنبال آن رسوائی بزرگ بود ، و در آینده عذاب دردناک آخرت است . آری شما دلهای مرده ای داشتید که گرفتار چنین سرنوشتی شدید .

از آنجا که این افراد ضعیف الایمان یا منافق مردمی ترسو ، و راحت طلب و طبعا از جنگ و هرگونه درگیری گریزانند ، تحلیلی که درباره حوادث می کنند هیچگونه با واقعیت تطبیق ، نمی کند با این حال همیشه در نظرشان بسیار جالب است .

و به این ترتیب ترس و عافیت طلبی و فرار از زیر بار مسئولیتها سوءظنها را در نظرشان واقعیتها جلوه می دهد ، و نسبت به همه چیز بدبین هستند حتی به پیامبر خدا و حتی نسبت به خدا!

در ((نهج البلاغه )) در فرمان ((مالک اشتر)) می خوانیم : ان البخل و الجبن و الحرص غرائز شتی یجمعها سوء الظن بالله : ((بخل و ترس ‍ و حرص ، صفات نکوهیده مختلفی است که همه آنها در سوء ظن به خدا جمع است )) .**(نهج البلاغه) نامه 53***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 52@@@

داستان حدیبیه و آیات مورد بحث ، ظهور عینی همین معنی است ، و نشان می دهد که چگونه سوءظن به پروردگار از صفات زشتی همچون بخل و حرص و ترس سرچشمه می گیرد .

از آنجا که این موضع گیری های غلط گاه از عدم ایمان سرچشمه می گرفت در آیه بعد می گوید : ((کسی که ایمان به خدا و پیامبرش ‍ نیاورده سرنوشتش آتش دوزخ است چرا که ما برای کافران آتش فروزان فراهم کرده ایم )) (و من لم یؤمن بالله و رسوله فانا اعتدنا للکافرین سعیرا) .**طرز جمله بندی آیه ایجاب می کند که بفرماید (انا اعتدنا لهم سعیرا) ولی مخصوصا ضمیر برداشته و بجای آن اسم ظاهر بعنی (الکافرین) را قرار داده تا علت این سرنوشت شوم را که مساله کفر است بیان کند***

((سعیر)) به معنی ((برافروخته )) است .

و سرانجام در آخرین آیه مورد بحث برای اثبات قدرت خداوند بر مجازات کافران و منافقان می فرماید : ((مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است ، هر کس را بخواهد می بخشد و هر کس را بخواهد مجازات می کند ، و خداوند غفور و رحیم است )) (و لله ملک السموات و الارض یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و کان الله غفورا رحیما) .

جالب اینکه در اینجا مساءله غفران و آمرزش را بر مساءله عذاب مقدم می دارد ، و در آخر آیه باز هم تاءکید بر غفران و رحمت الهی می کند ، چرا که هدف از تمام این تهدیدها و انذارها تربیت است ، و مساءله تربیت ایجاب می کند که راه بازگشت به روی گنهکاران و حتی کافران باز باشد ، به خصوص اینکه سرچشمه بسیاری از این موضعگیریهای منفی ، جهل و ناآگاهی است ، و در برابر

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 53@@@

اینگونه افراد باید امید به آمرزش افزایش داده شود شاید به راه آیند .