تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آن روز ترسان بودیم و امروز در نهایت امنیت

در آیات گذشته به نه بخش از مواهب بهشتیان اشاره شد ، و در آیات مورد بحث در ادامه آنها به پنج قسمت دیگر اشاره می کند ، به گونه ای که از مجموع به خوبی استفاده می شود آنچه لازمه آرامش و آسایش و لذت و سرور و شادی است ، برای آنها در بهشت فراهم است .

نخست به دو قسمت از غذای بهشتیان اشاره کرده می فرماید : ((همواره از انواع میوه ها و گوشت ها از هر نوع تمایل داشته باشند در اختیار آنها می گذاریم )) (و امددناهم بفاکهة و لحم مما یشتهون ) .

((امددناهم )) از ماده ((امداد)) به معنی ادامه و افزایش و اعطاء است ، یعنی میوه ها و غذاهای بهشتی آنچنان نیست که با تناول کردن کمبودی پیدا کند ، و یا مثل و یا همچون میوه های دنیا که در فصول سال نوسان زیادی دارد تغییری در آن حاصل شود ، بلکه همیشگی و جاودانی و مستمر است .

تعبیر ((مما یشتهون )) (از آنچه بخواهند) نشان می دهد که بهشتیان در انتخاب نوع و کمیت و کیفیت این میوه ها و غذاها ، کاملا آزادند ، هر آنچه بخواهند در اختیار دارند .

البته غذاهای بهشتی منحصر به این دو نیست ولی اینها دو غذای مهمند .

مقدم داشتن ((فاکهه )) بر ((لحم )) ، اشاره ای است به برتری ((میوه ها)) بر ((گوشتها)) .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 435@@@

سپس به مشروبات گوارای بهشتیان اشاره کرده می افزاید : ((آنها در بهشت جامهائی پر از شراب طهور را که نه مستی و بیهوده گوئی در آن است ، و نه گناه از یکدیگر می گیرند)) (یتنازعون فیها کاسا لا لغو فیها و لا تاءثیم ) .

بلکه شرابی است گوارا و لذت بخش ، نشاطآفرین و روحپرور ، خالی از هرگونه تخدیر و فساد عقل ، و به دنبال آن بیهوده گوئی و گناه هرگز نیست ، بلکه سراسر هوشیاری و لذت جسمی و روحانی است .

((یتنازعون )) از ماده ((تنازع )) به معنی گرفتن از یکدیگر است ، و گاه به معنی ((تجاذب و مخاصمه )) می آید ، لذا بعضی از مفسران گفته اند : این جمله اشاره به آن است که بهشتیان به عنوان شوخی و مزاح و افزایش سرور و انبساط جامه ای ((شراب طهور)) را از دست یکدیگر می کشند و می نوشند .

ولی به طوری که بعضی از ارباب لغت گفته اند : تنازع هر گاه در موردی مانند ((کاءس )) (جام ) به کار می رود به معنی گرفتن از یکدیگر است ، نه کشمکش و تجاذب .

این نکته نیز قابل توجه است که ((کاءس )) جامی است که پر از شراب باشد ، و به ظرف خالی ((کاس )) نمی گویند .**(راغب) در (مفردات) می گوید: الکاس الاناء بمافیه من الشراب-در (مجمع البحرین) نیز همین تفسیر درباره کاس آمده است و اگر خالی از شراب باشد به آن (قدح) گفته می شود***

به هر حال از آنجا که تعبیر به ((کاءس )) شرابهای تخدیر کننده دنیا را احیانا تداعی می کند می افزاید در آن شراب نه لغو و بیهوده گوئی است و نه گناه ، زیرا هرگز عقل و هوش انسان را نمی گیرد ، بنابراین سخنان ناموزون و اعمال زشتی که از مستها سر می زند هرگز از آنان سر نخواهد زد بلکه به حکم آن که شراب

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 436@@@

طهور است آنها را پاکتر و خالصتر و هوشیارتر می کند .

سپس به چهارمین نعمت که نعمت وجود خدمتگذاران بهشتی است پرداخته می گوید : ((پیوسته گرداگرد آنها نوجوانانی برای خدمت آنان گردش می کنند که همچون مرواریدهای در صدفند))! (و یطوف علیهم غلمان لهم کانهم لؤلؤمکنون ) .

((مروارید در درون صدف )) به قدری تازه و شفاف و زیبا است که حد ندارد هر چند در بیرون صدف نیز قسمت زیادی از زیبائی خود را حفظ می کند ولی گرد و غبار هوا و آلودگی دستها هر چه باشد از صفای آن می کاهد ، خدمتگذاران بهشتی آنقدر زیبا و سفید چهره و باصفا هستند که گوئی مرواریدهائی در صدفند!

تعبیر به ((یطوف علیهم )) (بر آنها طواف می کنند) اشاره به آمادگی دائمی آنها برای خدمت است .

گرچه در بهشت نیازی به خدمتکار نیست ، و هر چه بخواهند در اختیار آنها قرار می گیرد ، ولی این خود احترام و اکرام بیشتری برای بهشتیان است .

در حدیثی آمده است که از رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله ) سؤال کردند اگر خدمتگذار همچون مروارید در صدف باشد ، مخدوم یعنی مؤمنان بهشتی چگونه اند فرمود : و الذی نفسی بیده فضل المخدوم علی الخادم کفضل القمر لیلة البدر علی سائر الکواکب : ((برتری مخدوم بر خدمتگذار در آنجا همچون برتری ماه در شب چهارده بر سایر کواکب است )) .**(مجمع البیان)،(کشاف)،(قرطبی)،(روح البیان)،(ابوالفتوح رازی)***

تعبیر به ((لهم )) نشان می دهد که هر یک از مؤمنان خدمتگذارانی مخصوص

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 437@@@

به خود دارد .

و از آنجا که بهشت جای غم و اندوه نیست آن خدمتگذاران نیز از خدمت مؤمنان نهایت لذت را می برند .

و آخرین نعمت در این سلسله همان نعمت آرامش کامل و اطمینان خاطر از هر گونه عذاب و کیفر است ، چنانکه در آیه بعد می فرماید : ((در این حال که آنها در کنار هم قرار دارند از وضع گذشته از یکدیگر سؤال می کنند)) و آن را با وضع بهشت مقایسه کرده لذت می برند (و اقبل بعضهم علی بعض یتسائلون ) .

((می گویند ما قبل از این در میان خانواده خود خائف و ترسان بودیم )) (قالوا انا کنا قبل فی اهلنا مشفقین ) .

با اینکه در میان خانواده خود زندگی می کردیم و باید احساس امنیت کنیم باز ترسان بودیم ، از این بیم داشتیم که حوادث ناگوار زندگی و عذاب الهی هر لحظه فرا رسد ، و دامن ما را فرو گیرد .

از این بیم داشتیم که فرزندان و خانواده ما راه خطا پیش گیرند ، و در وادی ضلالت گمراه و سرگردان شوند .

و از این بیم داشتیم که دشمنان سنگدل ، ما را غافلگیر سازند و عرصه را بر ما تنگ کنند .

((اما خداوند منت بر ما گذارد ، و رحمت واسعه او شامل حال ما شد ، و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد)) (فمن الله علینا و وقانا عذاب السموم ) .

آری پروردگار مهربان ، ما را از زندان دنیا با تمام وحشتهایش ‍ نجات

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 438@@@

بخشید ، و در کانون نعمتهایش ، یعنی بهشت ، جای داد .

آنها هنگامی که گذشته خود را به خاطر می آورند ، و جزئیات آن را متذکر می شوند ، و با وضعی که در آن قرار دارند مقایسه می کنند ، به ارزش ‍ نعمتهای بزرگ الهی و مواهب او بیشتر پی می برند ، و طبعا برای آنها لذتبخش تر و دلچسب تر خواهد بود ، چرا که در این مقایسه ارزشها بهتر روشن می شود .

بهشتیان در آخرین سخنی که از آنها در اینجا نقل شده به این واقعیت اعتراف می کنند که نیکوکار و رحیم بودن خدا را در آنجا از هر زمان بیشتر احساس می کنند ، می گویند : ((ما از قبل خدا را می خواندیم ، و او را به عنوان نیکوکار و رحیم می ستودیم )) (انا کنا من قبل ندعوه انه هو البر الرحیم ) .

ولی در اینجا به واقعیت و عمق این صفات بیشتر پی می بریم که چگونه در مقابل اعمال ناچیز ما اینهمه نیکی کرده ، و در برابر آنهمه لغزشها ما را مشمول رحمتش ساخته است .

آری صحنه قیامت و نعمتهای بهشت تجلیگاه اسماء و صفات خدا است ، و مؤمنان با مشاهده این صحنه ها به حقیقت این اسماء و صفات بیش از هر زمان آشنا می شوند ، حتی دوزخ نیز بیانگر صفات او است و حکمت و عدل و قدرتش را نشان می دهد .

نکته ها