تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

دومین دیدار!

این آیات همچنان ادامه بحثهای آیات گذشته درباره مساءله وحی و ارتباط پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) با خداوند و شهود باطنی او است .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 496@@@

می فرماید : ((بار دیگر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) او را مشاهده کرد)) (و لقد رآه نزلة اخری ) .

((و این شهود در کنار سدرة المنتهی روی داد)) (عند سدرة المنتهی ) .

((همانی که جنة الماءوی و بهشت برین در کنار آن است )) (عندها جنة الماءوی ) .

((در آن هنگام که چیزی ((سدرة المنتهی )) را فراگرفته ، و پوشانده بود)) (اذ یغشی السدرة ما یغشی ) .

اینها واقعیاتی بود که پیامبر مشاهده کرده ((و چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان ننمود و تصورات باطل را در لباس حق ندید)) (ما زاغ البصر و ما طغی ) .

((او بخشی از آیات و نشانه های بزرگ پروردگارش را در آنجا مشاهده کرد)) (لقد راءی من آیات ربه الکبری ) .

همانگونه که می بینیم همان ابهامی که در بدو امر آیات گذشته را احاطه کرده بود بر این آیات که فراز دیگری از همان مطالب است سایه افکنده ، و برای روشن شدن مفاد این آیات باز باید قبل از هر چیز به سراغ مفردات آن برویم سپس مجموع را در نظر بگیریم :

((نزلة )) به معنی یکبار نازل شدن است ، بنابراین ((نزلة اخری )) یعنی

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 497@@@

((در یک نزول دیگر)) .**بعضی از ارباب لغت و مفسران (نزلة) را به معنی (مرة) تفسیر کرده اند بنابراین معنی نزول در آن نیست و (نزلة اخری) تنها به معنی یکبار دیگر است ولی معلوم نیست چرا آنها ماده اصلی (نزله) را در اینجا رها کرده اند در حالی که دیگران آن را حفظ نموده و به صورتی که در بالا گفتیم تفسیر نموده اند(دقت کنید)***

از این تعبیر استفاده می شود که دو بار ((نزول )) رخ داده و این ماجرا مربوط به نزول دوم است .

((سدرة )) (بر وزن حرفة ) مطابق آنچه غالبا مفسران علمای لغت گفته اند درختی است پر برگ و پر سایه ، و تعبیر به ((سدرة المنتهی )) اشاره به درخت پر برگ و پر سایه ای است که در اوج آسمانها ، در منتهاالیه عروج فرشتگان و ارواح شهداء ، و علوم انبیاء ، و اعمال انسانها قرار گرفته ، جائی که ملائکه پروردگار از آن فراتر نمی روند ، و جبرئیل نیز در سفر معراج به هنگامی که به آن رسید متوقف شد .

درباره سدرة المنتهی هر چند در قرآن مجید توضیحی نیامده ، ولی در اخبار و روایات اسلامی توصیفهای گوناگونی پیرامون آن آمده ، و همه بیانگر این واقعیت است که انتخاب این تعبیر به عنوان یک نوع تشبیه ، و به خاطر تنگی و کوتاهی لغات ما از بیان اینگونه واقعیات بزرگ است .

در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله ) نقل شده است که فرمود : رایت علی کل ورقة من اوراقها ملکا قائما یسبح الله تعالی : ((من بر هر یک از برگهای آن فرشته ای دیدم که ایستاده بود و تسبیح خداوند را می کرد)) .**مجمع البیان آیات مورد بحث***

در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است که رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) فرمود : انتهیت الی سدرة المنتهی ، و اذا الورقة منها تظل امة من الامم :

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 498@@@

((من به سدرة المنتهی رسیدم و دیدم در سایه هر برگی از آن امتی قرار گرفته اند))! .**نورالثقلین جلد 5 صفحه 155***

این تعبیرات نشان می دهد که هرگز منظور درختی شبیه آنچه در زمین می بینیم نبوده ، بلکه اشاره به سایبان عظیمی است در جوار قرب رحمت حق که فرشتگان بر برگهای آن تسبیح می کنند و امتهائی از نیکان و پاکان در سایه آن قرار دارند .

((جنة الماءوی )) به معنی بهشتی است که محل سکونت است**(ماوی) در اصل به معنی محل انضمام است و از آنجا که سکونت افراد در یک مکان سبب انضمام آنها به یکدیگر است این واژه به محل سکونت اطلاق شده است*** و در اینکه این کدام بهشت است ؟ در میان مفسران گفتگو است ، بعضی آنرا همان بهشت جاویدان (جنة الخلد) می دانند که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است ، و محل آنرا در آسمان می دانند ، و آیه 19 سوره سجده را شاهد بر آن می دانند : فلهم جنات الماءوی نزلا بما کانوا یعملون ((برای مؤمنان صالح العمل باغهای بهشت است که در آن ساکن می شوند ، و این وسیله پذیرائی از آنهاست در مقابل اعمالی که انجام می دادند چرا که این آیه به قرینه آیه بعد از آن مسلما از بهشت جاویدان سخن می گوید .

ولی از آنجا که در جای دیگر می خوانیم و سارعوا الی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السماوات و الارض : ((برای رفتن به سوی مغفرت پروردگار و بهشتی که وسعت آن آسمانها و زمین است بر یکدیگر پیشی گیرید)) (آل عمران - 133) بعضی این معنی را بعید شمرده اند ، زیرا ظاهر آیات مورد بحث نشان می دهد که ((جنة الماءوی )) در آسمان است و غیر از بهشت جاویدان است که

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 499@@@

وسعتش به اندازه تمام آسمانها و زمین می باشد .

لذا گاهی آنرا به جایگاه ویژه ای از بهشت تفسیر کرده اند که در کنار ((سدرة المنتهی )) است ، و محل خاصان و مخلصان است .

و گاه گفته اند به معنی بهشت برزخی است که ارواح شهداء و مؤمنان موقتا به آنجا می روند .

تفسیر اخیر از همه مناسبتر به نظر می رسد ، و از اموری که به روشنی بر آن گواهی می دهد این است که در بسیاری از روایات معراج آمده است که پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله ) عده ای را در این بهشت متنعم دید ، در حالی که می دانیم هیچکس در بهشت جاویدان قبل از روز قیامت وارد نمی شود ، زیرا آیات قرآن به خوبی دلالت دارد که پرهیزگاران در قیامت بعد از محاسبه ، وارد بهشت می شوند ، نه بلافاصله بعد از مرگ ، و ارواح شهداء نیز در بهشت برزخی قرار دارند ، زیرا آنها نیز قبل از قیام قیامت وارد بهشت جاویدان نمی شوند .

آیه ((مازاغ البصر و ما طغی )) اشاره به این معناست که چشم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در مشاهده خود نه چپ و راست شد ، و نه از حد و مقصد تجاوز کرد ، و آنچه را دید عین واقعیت بود (زیرا ((زاغ )) از ماده ((زیغ )) به معنی انحراف به چپ و راست است ، و ((طغی )) از ماده ((طغیان )) به معنی تجاوز از حد است .

به تعبیر دیگر انسان به هنگام مشاهده چیزی ، وقتی به اشتباه می افتد که دقیقا به خود آن توجه نکند یا به چپ و راست ، یا ماوراء آن بنگرد .**در تفسیر المیزان واژه اول به معنی (خطا در مشاهده کیفیت چیزی) تفسیر شده و واژه دوم به معنی (خطا در اصل دیدن) ولی دلیل روشنی برای این تفاوت بیان نشده است بلکه آنچه در لغت آمده همان تفسیری است که در بالا گفتیم***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 500@@@

اکنون که از تفسیر مفردات آیه فراغت یافتیم ، به تفسیر جمعی آیات می پردازیم .

در اینجا باز همان دو نظری که در تفسیر آیات سابق بود تعقیب شده است .

جمع کثیری از مفسران آیات را ناظر به ملاقات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) برای دومین بار با جبرئیل ، در صورت اصلیش ، دانسته اند ، و می گویند منظور این است که بار دیگر رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) به هنگام نزول از معراج در کنار ((سدرة المنتهی )) جبرئیل را در صورت اصلیش دید ، و چشم او در مشاهده این صحنه هرگز گرفتار اشتباهی نشد .

پیامبر در اینجا بعضی از آیات بزرگ حق را مشاهده کرد که منظور از آن یا همان صورت واقعی جبرئیل است ، و یا بعضی از آیات عظمت آسمانها و عجائب آن ، و یا هر دو .

ولی اشکالاتی که سابقا برای این تفسیر ذکر کردیم همچنان باقی است ، بلکه پاره ای از اشکالات دیگر بر آن افزوده می شود ، از جمله :

تعبیر به ((نزلة اخری )) (در یک نزول دیگر) طبق این تفسیر مفهوم روشنی ندارد ، و اما بر طبق تفسیر دوم پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله ) در یک ((شهود باطنی دیگر)) به هنگام معراج بر فراز آسمانها ذات پاک خدا را مشاهده کرد ، و به تعبیر دیگر خداوند بار دیگر بر قلب پاک او نزول فرمود (نزلة اخری ) و شهود کامل تحقق یافت ، در محلی که منتهاالیه قرب الی الله از سوی بندگان است ، در کنار سدرة المنتهی ، در آنجا که ((جنة الماوی )) قرار دارد ، در حالی که ((سدرة المنتهی )) را حجابهائی از نور پوشانده بود .

دیده قلب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در این شهود هرگز به غیر حق نیفتاد ، و جز او ندید ، و در همانجا بود که نشانه های عظمت خداوند را در آفاق و انفس نیز

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 501@@@

مشاهده کرد .

مساءله شهود باطنی چنانکه قبلا نیز اشاره کردیم یکنوع درک و دیدی است که نه شباهت با ((ادراکات عقلی )) دارد ، و نه با ((ادراکات حسی )) که انسان از طریق حواس ظاهر آنرا درک می کند ، و از جهاتی می توان آنرا شبیه علم انسان به وجود خود و افکار و تصورات خود دانست .

توضیح اینکه : ما به وجود خود یقین داریم ، افکار خود را درک می کنیم ، از اراده و تصمیم و تمایلات خود باخبریم ، ولی این آگاهی نه از طریق استدلال برای ما حاصل شده ، و نه از طریق مشاهده ظاهری ، بلکه این یک نوع شهود باطنی برای ما است که از این طریق به وجود خود و روحیات خود واقفیم .

به همین دلیل علمی که از ناحیه شهود باطنی حاصل می شود هیچگونه خطا در آن راه ندارد ، زیرا نه از طریق استدلال است که خطائی در مقدمات آن حاصل شود ، و نه از طریق حس است که خطائی از طریق حواس در آن راه یابد .

درست است که ما نمی توانیم حقیقت شهودی را که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در آن شب تاریخی معراج نسبت به خداوند پیدا کرد دریابیم ولی مثالی گفتیم برای نزدیک کردن راه مناسب است ، و روایات اسلامی نیز در مسیر راهگشای ماست .