تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تمام خطوط به او منتهی می شود!

این آیات تجلیگاه صفاتی است از خدا که هم مساءله توحید را روشن می سازد و هم مساءله معاد را .

در این آیات در ادامه بحثهای گذشته پیرامون مساءله جزای اعمال می فرماید : ((آیا انسان خبر ندارد که در صحف موسی و ابراهیم آمده است که همه امور به پروردگارت منتهی می شود)) (و ان الی ربک المنتهی ) .

نه تنها حساب و ثواب و جزا و کیفر در آخرت به دست قدرت او است که در این جهان نیز سلسله اسباب و علل به ذات پاک او منتهی می گردد ، تمام تدبیرات این جهان از تدبیر او نشات می گیرد ، و بالاخره تکیه گاه عالم هستی و ابتدا و انتهای آن ذات پاک خدا است .

در بعضی از روایات در تفسیر این آیه از امام صادق (علیه السلام ) چنین می خوانیم : ((اذا انتهی الکلام الی الله فامسکوا))! .**تفسیر (علی بن ابراهیم) طبق نقل نورالثقلین جلد 5 صفحه 170***

((هنگامی که سخن به ذات خدا می رسد سکوت کنید)) یعنی درباره ذات او سخن نگوئید که عقلها در آنجا حیران است و بجائی نمی رسد ، و اندیشه در ذات نامحدود برای عقول محدود غیر ممکن است ، چرا که هر چه در اندیشه گنجد محدود است و خداوند محال است محدود گردد .

البته این تفسیر بیان مفهوم دیگری برای این آیه است که با آنچه گفتیم

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 559@@@

منافات ندارد و هر دو می تواند در معنی آیه جمع باشد .

سپس برای روشن ساختن حاکمیت او در امر ربوبیت ، و منتهی شدن همه امور این جهان به ذات پاک او ، می افزاید ((و نیز آمده است که او است که می خنداند و می گریاند)) (و انه هو اضحک و ابکی ) .**این افعال گرچه به صورت ماضی است ولی معنی مضارع را می بخشد***

((و او است که می میراند و زنده می کند)) (و انه هو امات و احیا) .

((و او است که دو زوج مذکر و مؤنث را می آفریند)) (و انه خلق الزوجین الذکر و الانثی ) .

((از نطفه ای که خارج می شود و در قرارگاه رحم می ریزد)) (من نطفة اذا تمنی ) .

این چند آیه در حقیقت بیان جامع و توضیح جالبی است برای مساءله انتهای همه امور به ربوبیت و تدبیر پروردگار ، زیرا می گوید : مرگ و حیات شما به دست او است ، تداوم نسلها از طریق آفرینش زوجین نیز به تدبیر او است همچنین تمام حوادثی که در طول زندگی انسان رخ می دهد از ناحیه او است ، او می گریاند یا می خنداند ، می میراند یا زنده می کند ، و به این ترتیب سر رشته زندگی از آغاز تا انجام همه به ذات پاکش منتهی می گردد .

در حدیثی مفهوم خنده و گریه در این آیه توسعه داده شده و در تفسیر آن چنین می گوید : ابکی السماء بالمطر ، و اضحک الارض بالنبات : ((خداوند

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 560@@@

آسمان را با باران می گریاند ، و زمین را با گیاهان می خنداند))! .**نورالثقلین جلد 5 صفحه 172***

بعضی از شعرا همین مضمون را در شعر خود آورده اند :

ان فصل الربیع فصل جمیل تضحک الارض من بکاء السماء!

((فصل بهار فصل زیبائی است )) ((چرا که زمین از گریه آسمان می خندد))!

قابل توجه اینکه از میان تمام افعال انسان روی مساءله خنده و گریه تکیه شده است ، چرا که این دو وصف مخصوص انسان است ، و در جانداران دیگر یا اصلا وجود ندارد و یا بسیار نادر است .

چگونگی فعل و انفعالها و دگرگونیهائی که در جسم انسان به هنگام خنده و گریه رخ می دهد ، و ارتباط آنها با دگرگونیهای روحی بسیار پیچیده و شگفت انگیز است و در مجموع می تواند آیت روشنی از آیات مدبریت حق باشد ، علاوه برتناسبی که این دو با مساءله حیات و مرگ دارند .

و به هر حال انتهای تمام امور به تدبیر و ربوبیت خداوند منافاتی با اصل اختیار و آزادی اراده انسان ندارد ، چرا که اختیار و آزادی نیز از ناحیه او است و منتهی به او می گردد .

بعد از ذکر اموری که مربوط به ربوبیت و تدبیر پروردگار است به امر معاد پرداخته می گوید : آیا انسان خبر ندارد که در کتب پیشین آمده که بر خداوند است ایجاد عالم دیگر؟! (و ان علیه النشاة الاخری ) .

((نشاة )) به معنی آفرینش و تربیت چیزی است ، ((نشاة اخری )) چیزی جز رستاخیز نیست .

تعبیر به ((علیه )) (بر خداوند لازم است ) از این نظر است که وقتی پروردگار

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 561@@@

حلیم انسانها را آفرید ، و وظائفی بر دوش آنها گذارد ، و به همه آزادی داد ، و در این میان افرادی مطیع و غیر مطیع ، و افرادی ظالم و افرادی مظلوم وجود داشتند ، و هیچیک در این جهان به پاداش و کیفر نهائی خود نرسیدند ، حکمتش ایجاب می کند که نشاه دیگری در کار باشد تا عدالت تحقق پذیرد .

بعلاوه شخص حکیم این جهان پهناور را برای زندگی چند روزه با آنهمه ناملائمات خلقت نمی کند ، حتما باید مقدمه ای باشد برزندگی گسترده ای که ارزش این برنامه وسیع را دارد ، یا به تعبیر دیگر هر گاه نشاه دیگری نباشد آفرینش این جهان به هدف نهائی نخواهد رسید .

این نیز قابل توجه است که خداوند چنین وعده ای را به عنوان یک وعده حتمی به بندگانش داده و صدق کلام او ایجاب می کند که وعده هایش ‍ تخلف ناپذیر باشد .

سپس می افزاید : ((و او کسی است که بندگان را بی نیاز می کند ، و سرمایه های باقی در اختیارشان می نهد)) (و انه هو اغنی و اقنی ) .

خداوند نه تنها در جنبه های مادی نیازمندیهای انسان را با لطف عمیمش بر طرف ساخته ، سرمایه های مستمری در اختیار او گذارده ، که در زندگی معنوی نیز احتیاجات انسانها را در امر تعلیم و تربیت و تکامل از طریق اعزام رسولان ، و انزال کتب آسمانی ، و عطای مواهب معنوی مرتفع ساخته است .

((اغنی )) از ماده ((غنی )) به معنی بی نیازی است ، و ((اقنی )) از ماده ((قنیه )) (بر وزن جزیه ) به معنی اموال و سرمایه هائی است که انسان ذخیره می کند .**مفردات (راغب) ماه (قنی)***

بنابراین ((اغنی )) به معنی رفع نیازمندیهای فعلی است ، ((واقنی )) به معنی

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 562@@@

اعطای مواهب ذخیره است که در امور مادی همچون باغ و املاک و مانند آن است ، و در امور معنوی همچون رضا و خشنودی خدا است که بزرگترین سرمایه جاودانی محسوب می شود .

در اینجا تفسیر دیگری است که اقنی را نقطه مقابل اغنی قرار می دهد یعنی غنی و فقر در دست قدرت او است .

نظیر آنچه در آیه 26 سوره رعد آمده : الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر له : خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده و برای هر کس ‍ بخواهد محدود و تنگ می کند .

ولی این تفسیر با آنچه در منابع لغت آمده سازگار نیست ، و آیه فوق نمی تواند شاهدی بر این معنا بوده باشد .

سرانجام در آخرین آیه مورد بحث می فرماید : آیا انسان نمی داند که در کتب پیشین آمده که او است پروردگار ستاره شعری ؟! (و انه هو رب الشعری ) .

تکیه بر خصوص ((ستاره شعری )) علاوه بر اینکه این ستاره درخشنده ترین ستارگان آسمان است که معمولا به هنگام سحر در کنار صورت فلکی ((جوزا)) در آسمان ظاهر می شود و کاملا جلب توجه می کند ، به خاطر این است که گروهی از مشرکان عرب آنرا می پرستیدند ، قرآن می گوید : چرا شعری را می پرستید؟ آفریدگار و پروردگار آنرا بپرستید .

ضمنا باید توجه داشت که دو ستاره در آسمان است که به نام ((شعری )) نامیده می شود ، که یکی در سمت جنوب ظاهر می شود ، و به همین دلیل آن را ((شعرای یمانی )) می نامند (زیرا یمن در جنوب جزیره عربستان است ) و دیگری ((شعرای شامی )) که در جهت شمال قرار دارد ، ولی معروف همان ((شعرای یمانی )) است .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 563@@@

درباره ویژگیهای جالب این ستاره بحثهای دیگری است که در نکات خواهد آمد .