تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

5 - گوشه ای از گفتگوهای خداوند با پیامبرش در شب معراج :

در کتب حدیث روایتی از امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله ) در این زمینه آمده است که بسیار مشروح و طولانی است ، و ما گوشه هائی از آنرا در اینجا می آوریم ، مطالبی که نشان می دهد گفتگوها در آن شب تاریخی بر چه محوری بوده ، و چگونه همچون اوج آسمانها اوج گرفته است .

در آغاز حدیث می خوانیم که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در شب معراج از پروردگار سبحان چنین سؤال کرد : یا رب ای الاعمال افضل ؟ ((پروردگارا کدام عمل افضل است ؟)) .

خداوند متعال فرمود : لیس شی ء عندی افضل من التوکل علی ، و الرضا بما قسمت ، یا محمد! وجبت محبتی للمتحابین فی ، و وجبت محبتی للمتعاطفین فی ، و وجبت محبتی للمتواصلین فی ، و وجبت محبتی للمتوکلین علی ، و لیس لمحبتی علم و لا غایة و لا نهایه !

((هیچ چیز نزد من برتر از توکل بر من و رضا به آنچه قسمت کرده ام نیست ، ای محمد! آنها که به خاطر من یکدیگر را دوست دارند محبتم شامل حال آنها است ، و کسانی که به خاطر من مهربانند ، و به خاطر من پیوند دوستی

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 508@@@

دارند آنها را دوست دارم ، و نیز محبتم برای کسانی که توکل بر من می کنند فرض و لازم است ، و برای محبت من حد و حدود ، و مرز و نهایتی نیست ))!

و به این ترتیب گفتگوها از محبت شروع می شود ، محبتی بی انتها و گسترده و اصولا عالم هستی بر همین محور محبت دور می زند .

در فراز دیگری آمده است : ((ای احمد!**قابل توجه اینکه نام پیامبر(ص) در این حدیث همه جا به عنوان (احمد) ذکر شده جز آغاز آن که (محمد) است آری محمد نام زمینی او بود و احمد نام آسمانی او چرا چنین نباشد در حالی که (احمد) به حکم آنکه (افعل تفضیل) است ستودگی بیشتری را بیان می کند و پیامبر (ص) در آن شب تاریخی و در آن مرحله از قرب خدا باید از محمد بگذرد و (احمد) شود به خصوص اینکه فاصله (احمد) با (احد) کمتر است*** همچون کودکان مباش که سبز و زرد و زرق و برق را دوست دارند ، و هنگامی که غذای شیرین و دلپذیری به آنها می دهند مغرور می شوند ، و همه چیز را به دست فراموشی می سپارند)) .

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در اینجا عرضه داشت : ((پروردگارا مرا به عملی هدایت کن که موجب قرب به درگاه تو است )) .

فرمود : ((شب را روز ، و روز را شب قرار ده ))!

عرض کرد : چگونه ؟!

فرمود : ((چنان کن که خواب تو نماز باشد ، و هرگز شکم خود را کاملا سیر مکن )) .

در فراز دیگری آمده است : ((ای احمد! محبت من محبت فقیران و محرومان است ، به آنها نزدیک شو ، و در کنار مجلس آنها قرار گیر ، تا من به تو نزدیک شوم ، و ثروتمندان دنیاپرست را از خود دور ساز ، و از مجالس آنها بر حذر باش ))!

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 509@@@

در فراز دیگر می فرماید : ((ای احمد! زرق و برق دنیا و دنیاپرستان را مبغوض بشمر ، و آخرت و اهل آخرت را محبوب دار)) .

عرض می کند : ((پروردگارا! اهل دنیا و آخرت کیانند))؟

فرمود : ((اهل دنیا کسانی هستند که زیاد می خورند ، و زیاد می خندند و می خوابند ، و خشم می گیرند ، و کمتر خشنود می شوند ، نه در برابر بدیها از کسی عذر می خواهند ، و نه اگر کسی از آنها عذر طلبد می پذیرند ، در اطاعت خدا تنبل ، و در معاصی شجاعند ، آرزوهای دور و دراز دارند ، و در حالی که اجلشان نزدیک شده هرگز به حساب اعمال خود نمی رسند ، و نفعشان برای مردم کم است ، افرادی پرحرف ، فاقد احساس مسئولیت ، و علاقمند به خورد و خوراکند .

اهل دنیا نه در نعمت شکر خدا بجا می آورند ، و نه در مصائب صبورند . خدمات فراوان در نظر آنها کم است (و خدمات کم خودشان بسیار!) خود را به انجام کاری که انجام نداده اند ستایش می کنند ، و چیزی را مطالبه می کنند که حق آنها نیست . پیوسته از آرزوهای خود سخن می گویند ، و عیوب مردم را خاطر نشان می سازند و نیکیهای آنها را پنهان ))!

عرض کرد : ((پروردگار؟ آیا دنیاپرستان غیر از این عیبی هم دارند))؟

فرمود ، ای احمد! عیب آنها این است که جهل و حماقت در آنها فراوان است ، برای استادی که از او علم آموخته اند تواضع نمی کنند ، و خود را عاقل می دانند اما در نزد آگاهان نادان و احمقند)) .

سپس به اوصاف اهل آخرت و بهشتیان پرداخته چنین ادامه می دهد : ((آنها مردمی با حیا هستند ، جهل آنها کم ، منافعشان بسیار ، مردم از آنها در راحتند و خود از دست خویش در تعب ، و سخنانشان سنجیده است )) .

پیوسته حسابگر اعمال خویشند ، و از همین جهت خود را به زحمت

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 510@@@

می افکنند ، چشمهایشان به خواب می رود اما دلهایشان بیدار است ، چشمشان می گرید ، و قلبشان پیوسته به یاد خدا است .

هنگامی که مردم در زمره غافلان نوشته شوند آنها از ذاکران نوشته می شوند .

در آغاز نعمتها حمد خدا می گویند ، و در پایان شکر او را بجا می آورند ، دعایشان در پیشگاه خدا مستجاب ، و تقاضایشان مسموع است ، و فرشتگان از وجود آنها مسرورند . . . مردم (غافل ) در نزد آنها مردگان ، و خداوند نزد آنها حی و قیوم و کریم است (همتشان آنچنان عالی است که به غیر او نظر ندارند) . . . مردم در عمر خود یکبار می میرند اما آنها به خاطر جهاد با نفس و مخالفت هوا هر روز هفتاد بار می میرند (و حیات نوین می یابند)! . . .

هنگامی که برای عبادت در برابر من می ایستند همچون بنیان مرصوص ‍ و سدی فولادینند ، و در دل آنها توجهی به مخلوقات نیست .

به عزت و جلالم سوگند که من آنها را حیات و زندگی پاکیزه ای می بخشم ، و در پایان عمر ، خودم قبض روح آنها می کنم ، و درهای آسمان را برای پرواز روح آنها می گشایم ، تمام حجابها را از برابر آنها کنار می زنم ، و دستور می دهم بهشت ، خود را برای آنها بیارائید! . . .

((ای احمد! عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن طلب حلال است ، هنگامی که غذا و نوشیدنی تو حلال باشد تو در حفظ و حمایت منی . . .)) .

و در فراز دیگری آمده است : ((ای احمد! آیا می دانی کدام زندگی گواراتر و پردوامتر است ))؟

عرض کرد : خداوندا نه !

فرمود : ((زندگی گوارا آن است که صاحب آن لحظه ای از یاد من غافل نماند ، نعمت مرا فراموش نکند ، از حق من بیخبر نباشد ، و شب و روز رضای مرا

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 511@@@

بطلبد .

اما زندگی باقی آن است که برای نجات خود عمل کند ، و دنیا در نظرش ‍ کوچک باشد ، و آخرت بزرگ ، رضای مرا بر رضای خویشتن مقدم بشمرد ، و پیوسته خشنودی مرا بطلبد ، حق مرا بزرگ دارد و توجه به آگاهی من نسبت به خودش داشته باشد .

در برابر هر گناه و معصیتی به یاد من بیفتد ، و قلبش را از آنچه ناخوش ‍ دارم پاک کند ، شیطان و وساوس شیطانی را مبغوض دارد ، و ابلیس را بر قلب خویش مسلط نسازد و به او راه ندهد .

هنگامی که چنین کند محبت خاصی در قلبش جای می دهم ، آنچنانکه تمام دلش در اختیار من خواهد بود ، و فراغت و اشتغال و هم و غم و سخنش از مواهبی است که من به اهل محبتم می بخشم !

چشم و گوش قلب او را می گشایم ، تا با گوش قلبش حقایق غیب را بشنود و با دلش جلال و عظمتم را بنگرد!

و سرانجام این حدیث نورانی با این جمله های بیدارکننده پایان می گیرد :

((ای احمد! اگر بنده ای نماز تمام اهل آسمانها و زمین را بجا آورد ، و روزه تمام اهل آسمانها و زمین را انجام دهد ، همچون فرشتگان غذا نخورد و لباس (فاخری ) در تن نپوشد (و در نهایت زهد و وارستگی زندگی کند) ولی در قلبش ذره ای دنیاپرستی یا ریاست طلبی یا عشق به زینت دنیا باشد در سرای جاویدانم در جوار من نخواهد بود! و محبتم را از قلب او بَر می کنم !

سلام و رحمتم بر تو باد ، و الحمد لله رب العالمین )) .**(بحارالانوار) جلد 77 صفحه 21 تا 30 (با تلخیص)***

این سخنان عرشی که روح انسان را با خود به اوج آسمانها می برد ، و در

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 512@@@

معراج الهی سیر می دهد و به آستانه عشق و شهود می کشد تنها قسمتی از حدیث قدسی است .

افزون بر این ما اطمینان داریم که غیر از آنچه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در سخنانش برای ما بازگو کرده ، اسرار و گفتگوها و رموز و اشاراتی میان او و محبوبش در آن شب عشق و شوق ، و جذبه و وصال ، رد و بدل شده که نه گوشها توانائی شنیدن آنرا دارد و نه افکار عادی قدرت درکش ‍ را ، و به همین دلیل در درون جان پاک پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) برای همیشه مکتوم مانده و جز خاصانش از آن آگاه نشده اند .



@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 513@@@