تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نشانه های خدا در وجود شما است آیا نمی بینید؟

در تعقیب آیات پیشین که پیرامون مساءله معاد و صفات دوزخیان و بهشتیان سخن می گفت در آیات مورد بحث ، سخن از نشانه های خدا در زمین و در وجود خود انسان است ، تا از یکسو به مساءله توحید و شناخت خدا و صفات او که مبدء حرکت به سوی همه خیرات است آشنا شوند ، و از سوی دیگر به قدرت

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 330@@@

بر مساءله معاد و زندگی پس از مرگ ، چرا که خالق حیات در روی زمین و اینهمه عجائب و شگفتیها قادر بر تجدید حیات نیز می باشد .

نخست می فرماید : ((در زمین نشانه های مهمی است برای آنها که اهل یقینند و طالب حقند)) (و فی الارض آیات للموقنین ) .

به راستی نشانه های حق و قدرت بی پایان و علم و حکمت نامحدود خدا در همین کره خاکی آن قدر فراوان است که عمر هیچ انسانی کافی برای شناخت همه آنها نیست .

حجم زمین ، فاصله آن با خورشید ، حرکت آن به دور خود ، و حرکت آن به دور آفتاب ، و نیروی جاذبه و دافعه ای که از آن حجم ، و این حرکت به وجود می آید ، و کاملا متعادل و معادل یکدیگر است و هماهنگی تمام اینها با هم تا شرایط حیات را بر صفحه زمین فراهم سازد ، همه از آیات بزرگ خدا است .

در حالی که اگر یکی از این حرکات و رابطه ها و ویژگیها کمترین تغییری پیدا کند شرائط حیات و زندگی بر صفحه زمین بر هم می خورد ، و موازنه ها به هم می ریزد .

موادی که زمین را تشکیل داده ، و منابع مختلفی که در سطح و زیر زمین برای حیات و زندگی آماده شده ، هر یک نشانه ای از نشانه های او است .

کوهها و دشتها ، دره و جنگلها ، رودها و چشمه ها که هر کدام نقش ‍ مؤثری در ادامه حیات و هماهنگ ساختن شرائط آن دارد نشانه های دیگری است .

صدها هزار نوع از گیاهان و حشرات و حیوانات (آری صدها هزار نوع ) هر کدام با ویژگیها و عجائبش که به هنگام مطالعه کتابهای زمینشناسی و گیاهشناسی و حیوانشناسی انسان را در حیرت فرو میبرد آیات دیگری است . در گوشه و کنار این کره خاکی اسرار جالبی است که شاید کمتر کسی به آن توجه می کند ولی نظر کنجکاو دانشمندان از آن پرده برداشته و عظمت

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 331@@@

آفریدگار را آشکار ساخته است .

بد نیست در اینجا به گوشه ای از سخنان یکی از دانشمندان معروف جهان که در این زمینه مطالعات زیادی دارد گوش فرا دهیم :

((کرسی موریسین )) می گوید : ((در تنظیم عوامل طبیعی منتهای دقت و ریزهکاری به کار رفته است ، مثلا اگر قشر خارجی کره زمین ده پا ضخیمتر از آنچه هست می بود اکسیژن - یعنی ماده اصلی حیات - وجود پیدا نمی کرد ، یا هر گاه عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلی بود آن وقت کلیه اکسیژن و کربن زمین جذب می شد و دیگر امکان هیچگونه زندگی نباتی و یا حیوانی در سطح خاک باقی نمی ماند)) .

در جای دیگر درباره قشر هوائی که اطراف زمین را فراگرفته می گوید : ((اگر هوای اطراف زمین اندکی از آنچه هست رقیقتر می بود ، شهابهای ثاقب که هر روز به مقدار چند میلیون عدد به سوی زمین جذب می شوند و در همان فضای خارج زمین (بر اثر برخورد به قشر هوا) منفجر و نابود می شوند دائما به سطح زمین می رسیدند و هر گوشه ای از آن را مورد اصابت قرار می دادند!

و یا اگر سرعت حرکت شهابها از آنچه هست کمتر میبود (هرگز بر اثر برخورد با هوا منفجر نمی شدند) همه آنها به سطح زمین میریختند و نتیجه خرابکاری آنها معلوم بود)) .

و در جای دیگر می گوید : ((تنها بیست و یک درصد از هوای اطراف زمین اکسیژن است . . . اگر مقدار اکسیژن موجود در هوا به جای بیست و یک درصد پنجاه درصد ، بود تمام مواد سوختنی این عالم محترق می شد ، و اگر جرقه ای به درختی در جنگلی می رسید ، تمام جنگل به طور کامل می سوخت ))!

غلظت هوای محیط زمین به اندازه ای است که اشعه کیهانی را تا میزانی که برای رشد و نمو نباتات لازم است به طرف زمین عبور می دهد ، و کلیه میکربهای

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 332@@@

مضر را در همان فضا معدوم می سازد ، و ویتامین های مفید را ایجاد می نماید .

یا وجود بخارهای مختلفی که در طی قرون متمادی از اعماق زمین برآمده و در هوا منتشر شده است و غالب آنها هم گازهای سمی هستند ، معهذا هوای محیط زمین آلودگی پیدا نکرده ، و همیشه به همان حالت متعادل که برای ادامه حیات انسانی مناسب باشد باقی مانده است .

دستگاه عظیمی که این موازنه عجیب را ایجاد می نماید و تعادل را حفظ می کند همان دریا و اقیانوس است که مواد حیاتی و غذائی و باران و اعتدال هوا و نباتات ، و بالاخره وجود خود انسان از منبع فیض آن سرچشمه می گیرد .

هر کس که درک معانی می کند باید در مقابل عظمت دریا سرتعظیم فرود آورد و سپاسگزار موهبت های آن (و آفریدگار دریا) باشد .**(راز آفرینش انسان) نوشته (کرسی موریس) ترجمه (محمد سعیدی) از صفحه 33 تا 36***

در آیه بعد می افزاید : در وجود خود شما نیز نشانه های خدا فراوان است (و فی انفسکم ) .

((آیا چشم باز نمی کنید و اینهمه آیات و نشانه های بارز حق را نمی بینید))؟! (افلا تبصرون ) .

بدون شک انسان اعجوبه عالم هستی است و آنچه در عالم کبیر است در این عالم صغیر نیز وجود دارد ، بلکه عجائبی در آن است که در هیچ جای جهان نیست .

عجب اینکه این انسان با آن هوش و عقل و علم و اینهمه خلاقیت و ابتکارات و صنایع شگرف ، روز نخست به صورت نطفه کوچک و بی ارزشی بوده ، اما همین

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 333@@@

که در عالم رحم قرار می گیرد با سرعت عجیبی رو به تکامل می رود ، روز به روز شکل عوض می کند ، و لحظه به لحظه دگرگون می شود ، و آن نطفه ناچیز در مدت کوتاهی به انسان کاملی تبدیل می گردد .

یک سلول که کوچکترین اجزای بدن او است ساختمان تو بر تو و شگفت - آوری دارد که به گفته دانشمندان معادل یک شهر صنعتی تشکیلات در آن است ! .

یکی از علمای زیستشناس می گوید : ((این شهر عظیم با هزاران در و دروازه جالب ، و هزاران کارخانه و انبار و شبکه لوله کشی ، و مرکز فرماندهی با تاسیسات فراوان (آنها) و ارتباطات زیاد ، و کارهای مختلف حیاتی ، آنهم در محدوده کوچک یک سلول ، از پیچیده ترین و شگفت انگیزترین شهرها است که اگر ما بخواهیم تاسیساتی بسازیم که همان اعمال را انجام دهد - و هرگز قادر نیستیم - باید دهها هزار هکتار زمین را زیر تاسیسات و ساختمانهای مختلف و ماشین آلات پیچیده ببریم تا برای انجام چنان برنامه ای آماده گردد ، ولی جالب اینکه دستگاه آفرینش همه اینها را در مساحتی معادل ((پانزده میلیونیم )) میلیمتر قرار داده ))! .**(سفری به اعماق وجود انسان) (بخش سلولها)***

دستگاههائی که در بدن انسان است مانند قلب و کلیه و ریه و مخصوصا دهها هزار کیلومتر! رگهای درشت و باریک و حتی مویرگهائی که با چشم دیده نمی شود ، و مسؤل آبرسانی و تغذیه و تهویه ((ده میلیون میلیارد)) سلول تن انسان هستند ، و حواس مختلفی مانند بینائی و شنوائی و حواس دیگر هر کدام آیتی عظیم از آیات او است .

و از همه مهمتر معمای حیات که اسرار آن همچنان ناشناخته مانده،

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 334@@@

و ساختمان روح و عقل انسان است که عقول همه انسانها از درک آن عاجز است ، و اینجا است که انسان بی اختیار لب به تسبیح و حمد و ثنای خدا می گشاید و در پیشگاه عظمتش سر تعظیم فرود می آورد ، و به این اشعار مترنم می شود :

فیک یا اعجوبة الکون غدا الفکر کلیلا

انت حیرت ذوی اللب و بلبلت العقولا

کلما قدم فکری فیک شبرا فر میلا

ناکصا یخبط فی عمیاء لایهدی سبیلا

((در تو ای اعجوبه عالم هستی (ای خدای بزرگ ) فکر خسته و وامانده شد))!

((تو صاحبان اندیشه و مغز را حیران ساخته ای ، و عقول را بهم ریخته ای ))!

((هر زمان فکر من یک وجب به تو نزدیک می شود یک میل فرار می کند)) (و از عظمت ذاتت در وحشتی بزرگ فرو می رود) .

((آری به عقب برمی گردد و در تاریکیها غرق می شود ، و راهی به جلو پیدا نمی کند))!

در حدیث آمده است که پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله ) فرمود : من عرف نفسه فقد عرف ربه : ((کسی که خویش را بشناسد خدای خویش را شناخته است )) .**(سفینة البحار) جلد 2 صفحه 603 ماده (نفس)***

آری ((خودشناسی )) در تمام مراحل راه خداشناسی است .

تعبیر به ((افلا تبصرون )) (آیا نمی بینید) تعبیر لطیفی است ، یعنی این آیات الهی در گرداگرد شما در درون جان شما ، در سراسر پیکر شما ، گسترده است ، اگر اندکی چشم باز کنید می بینید ، و روح شما از درک عظمتش سیراب می گردد .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 335@@@

در سومین آیه مورد بحث به سومین بخش از نشانه های عظمت پروردگار و قدرت او بر معاد اشاره کرده می فرماید : ((روزی شما در آسمان است ، و آنچه به شما وعده داده می شود)) (و فی السماء رزقکم و ما توعدون ) .

گرچه در بعضی از روایات اسلامی ((رزق )) در این آیه به دانه های حیاتبخش باران تفسیر شده که منبع هر خیر و برکت در زمین است ، و آیه 5 سوره جاثیه نیز موافق آن است : و ما انزل الله من السماء من رزق فاحیا به الارض بعد موتها : ((آنچه خدا از آسمان از رزق نازل کرده و به وسیله آن زمینهای مرده را احیاء فرموده است )) ولی این معنی می تواند یکی از مصداقهای روشن آیه باشد در حالی که گستردگی مفهوم رزق هم باران را شامل می شود ، هم نور آفتاب را که از آسمان به سوی ما می آید و نقش آن در حیات و زندگی فوق العاده حساس است ، و همچنین هوا را که مایه حیات همه موجودات زنده است .

اینها همه در صورتی است که ((سماء)) را به معنی همین آسمان ظاهری تفسیر کنیم ، ولی بعضی از مفسران ((سماء)) را به معنی عالم غیب و ماوراء طبیعت و لوح محفوظ گرفتهاند که تقدیر ارزاق انسانها از آنجا می شود .

البته جمع میان هر دو معنی ممکن است ، هر چند تفسیر اول روشنتر به نظر می رسد .

و اما جمله ((ما توعدون )) (آنچه به شما وعده داده می شود) می تواند تاءکیدی بر مساءله رزق و وعده الهی در این زمینه بوده باشد ، و یا به معنی بهشت موعود چرا که در آیه 15 ((و النجم )) می خوانیم : عندها جنة الماوی : ((بهشت موعود نزد سدرة المنتهی در آسمانها است )) و یا اشاره به هرگونه خیر و برکت یا عذابی است که از آسمان نازل می گردد ، و یا ناظر به همه این مفاهیم است ، چرا که جمله ((ما توعدون )) مفهومش وسیع و گسترده است .

به هر حال این سه آیه ترتیب لطیفی دارد : آیه نخست از عوامل وجود

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 336@@@

انسان در کره زمین سخن می گوید ، و آیه دوم از خود وجود انسان ، و آیه سوم از عوامل دوام و بقاء او .

این نکته نیز قابل توجه است : چیزی که مانع بصیرت آدمی می شود ، و او را از مطالعه اسرار آفرینش ، اسرار زمین و شگفتیهای وجود خودش باز می دارد همان حرص برای روزی است ، خداوند در آیه اخیر به انسان اطمینان می دهد که روزی او تضمین شده است ، تا بتواند با خیال راحت به شگفتیهای جهان هستی بنگرد ، و جمله افلا تبصرون در مورد او تحقق یابد .

لذا برای تاءکید این مطلب در آخرین آیه مورد بحث سوگند یاد کرده می گوید : ((به خدای آسمان و زمین سوگند که این مطلب حق است ، درست همانگونه که شما سخن می گوئید)) (فو رب السماء و الارض ‍ انه لحق مثل ما انکم تنطقون ) .

کار بجائی رسیده است که خداوند با آن عظمت و قدرتش برای اطمینان دادن به بندگان شکاک و دیر باور و ضعیف النفس و حریص سوگند یاد می کند که آنچه به شما در زمینه رزق و روزی و وعده های ثواب و عقاب قیامت وعده داده شده همه حق است ، و هیچ شک و تردیدی در آن نیست .**در اینکه مرجع ضمیر (انه) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است بعضی گفته اند: به (رزق) باز می گردد و بعضی به (ما توعدون) و بعضی آن را به پیامبر (ص) و قرآن بازگردانده اند ولی تفسیر اول از همه مناسبتر است***

تعبیر به ((مثل ما انکم تنطقون )) (همانگونه که سخن می گوئید) تعبیر لطیف و حساب شده ای است که از محسوسترین اشیاء سخن می گوید ، چرا که گاهی خطا در باصره یا سامعه انسان واقع می شود ، اما در سخن گفتن چنین

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 337@@@

خطائی راه ندارد که انسان احساس کند سخن گفته در حالی که سخن نگفته باشد ، لذا قرآن می گوید : همان اندازه که سخن گفتن شما برایتان محسوس است و واقعیت دارد رزق و وعده های الهی نیز همینگونه است !

از این گذشته مساءله سخن گفتن خود یکی از بزرگترین روزیها و مواهب پروردگار است که هیچ موجود زندهای جز انسان از آن برخوردار نشده است ، و نقش سخن گفتن در زندگی اجتماعی انسانها و تعلیم و تربیت و انتقال علوم و دانشها و حل مشکلات زندگی بر کسی پوشیده نیست .