تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 1-5

آیه و ترجمه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ(1)

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَکُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبیِّ وَ لا تجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَن تحْبَط أَعْمَلُکُمْ وَ أَنتُمْ لا تَشعُرُونَ(2)

إِنَّ الَّذِینَ یَغُضونَ أَصوَتَهُمْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ أُولَئک الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهُمْ لِلتَّقْوَی لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ(3)

إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَک مِن وَرَاءِ الحُْجُرَتِ أَکثرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ(4)

وَ لَوْ أَنهُمْ صبرُوا حَتی تخْرُجَ إِلَیهِمْ لَکانَ خَیراً لَّهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(5)

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 133@@@

ترجمه :

بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

1 - ای کسانی که ایمان آورده اید چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید و پیشی مگیرید و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست .

2 - ای کسانی که ایمان آورده اید صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید ، و در برابر او بلند سخن مگوئید (و داد و فریاد نزنید) آنگونه که بعضی از شما در برابر بعضی می کنند ، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید!

3 - آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می کنند کسانی هستند که خداوند قلوبشان را برای تقوی خالص نموده ، و برای آنها آمرزش و پاداش عظیمی است .

4 - (ولی ) کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا می زنند اکثرشان نمی فهمند!

5 - هر گاه آنها صبر می کردند تا خود به سراغشان آئی برای آنها بهتر بود و خداوند غفور و رحیم است .

شان نزول :

مفسران برای آیه نخست شاءن نزولهائی ذکر کرده اند ، و برای آیات بعد شان نزولهای دیگری .

از جمله شاءن نزولهائی که برای آیه نخست ذکر کرده اند این است که : پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به هنگام حرکت به سوی ((خیبر)) می خواست کسی را بجای خود در ((مدینه )) نصب کند ، عمر شخص دیگری را پیشنهاد کرد آیه فوق نازل شد و دستور داد بر خدا و پیامبر پیشی مگیرید .**(تفسیر قرطبی) جلد 9 صفحه 6121***

بعضی دیگر گفته اند : جمعی از مسلمانان گاه گاه می گفتند اگر چنین مطلبی درباره ما نازل می شد بهتر بود ، آیه فوق نازل گشت و گفت بر خدا و پیامبرش پیشی مگیرید .**همان***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 134@@@

بعضی دیگر گفته اند : آیه اشاره به اعمال بعضی از مسلمانهاست که پارهای از مراسم عبادات خود را پیش از موقع انجام دادند و آیه فوق نازل شد و آنها را از اینگونه کارها نهی کرد .**(تفسیر قرطبی) جلد 9 صفحه 6121***

و اما در مورد آیه دوم گفته اند : گروهی از طایفه بنی تمیم و اشراف آنها وارد مدینه شدند هنگامی که داخل مسجد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) گشتند صدا را بلند کرده ، از پشت حجره هائی که منزلگاه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) بود فریاد زدند : یا محمد اخرج الینا! : ((ای محمد! بیرون بیا))! این سر و صداها و تعبیرات نامؤدبانه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) را ناراحت ساخت هنگامی که بیرون آمد گفتند آمده ایم تا با تو مفاخره کنیم ! اجازه ده تا ((شاعر)) و ((خطیب ما)) افتخارات قبیله ((بنی تمیم )) را بازگو کند پیامبر اجازه داد .

نخست خطیب آنها برخاست و از فضائل خیالی طائفه ((بنی تمیم )) مطالب بسیاری گفت .

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به ((ثابت بن قیس ))**(ثابت بن قیس) خطیب انصار و خطیب پیامبر (ص) بود همانگونه که (حسان) شاعر حضرت بود (اسدالفابه جلد 1 صفحه 229)*** فرمود پاسخ آنها را بده ، او برخاست خطبه بلیغی در جواب آنها ایراد کرد بطوری که خطبه آنها را از اثر انداخت ! سپس ((شاعر)) آنها برخاست و اشعاری در مدح این قبیله گفت که حسان بن ثابت شاعر معروف مسلمان پاسخ کافی به او داد .

در این هنگام یکی از اشراف آن قبیله بنام ((اقرع )) گفت : این مرد خطیبش از خطیب ما تواناتر ، و شاعرش از شاعر ما لایقتر است ، و آهنگ صدای آنها نیز از ما برتر می باشد .

در این موقع پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) برای جلب قلب آنها دستور داد هدایای خوبی

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 135@@@

به آنها دادند آنها تحت تاثیر مجموع این مسائل واقع شدند و به نبوت پیامبر اعتراف کردند .

آیات مورد بحث ناظر به سر و صدای آنها در پشت خانه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) است .

شان نزول دیگری ذکر کرده اند که هم مربوط به آیه اول ، و هم آیات بعد است ، و آن اینکه : در سال نهم هجرت که ((عام الوفود)) بود (سالی که هیئتهای گوناگونی از قبائل برای عرض اسلام یا عهد و قرار داد خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) آمدند) هنگامی که نمایندگان قبیله ((بنی تمیم )) خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) رسیدند ابوبکر به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) پیشنهاد کرد که ((قعقاع )) (یکی از اشراف قبیله ) امیر آنها گردد ، و عمر پیشنهاد کرد ، ((اقرع بن حابس )) (فرد دیگری از آن قبیله ) امیر شود ، در اینجا ابوبکر به عمر گفت : می خواستی با من مخالفت کنی ؟ عمر گفت : من هرگز قصد مخالفت نداشتم ، در این موقع سر و صدای هر دو در محضر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) بلند شد ، آیات فوق نازل گشت ، یعنی نه در کارها بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) پیشی گیرید ، و نه در کنار خانه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) سر و صدا راه بیندازید .**(تفسیر قرطبی) جلد 9 صفحه 6121 و تفسیر فی ظلال القرآن جلد 7 صفحه 524 و سیره ابن هشام جلد 4 صفحه 206 به بعد (با تفاوتهائی) این داستان را نقل کرده اند (این حدیث در صحیح بخاری نیز آمده است-صحیح بخاری جزء 6 صفحه 172 در تفسیر سوره حجرات)***

تفسیر :