تربیت
Tarbiat.Org

خویشتن پنهان (شرح ده نکته از معرفت نفس)
اصغر طاهرزاده

هر كه مجردتر است، حاضرتر است

ملاحظه فرمودید موجود مجرد دارای حضوری کامل و تمام است و ملاحظه فرمودید هم نفس ناطقه‌ی انسان مجرد است و هم ملائکه و هم حضرت حق، منتها شدت تجردِ آن‌ها متفاوت است، به این معنی که شدت تجرد خداوند بیشتر از تجرد سایر مجردات است همچنان که سایر مجردات نیز در عین مجردبودن، تجردشان شدت و ضعف دارد و هر اندازه از لحاظ مرتبه‌ی وجودی به خداوند نزدیک‌تر باشند دارای تجرد بیشتری هستند. مجردات مثل لیوان نیستند که نتوان گفت این لیوان از آن لیوان، لیوان‌تر است، مثل علم‌اند که می‌توان گفت این شخص از آن شخص عالم‌تر است. ما می‌توانیم بگوییم: «فلانی عالم است و فلانی عالم‌تر». اما نمی‌توانیم بگوییم: «این ستون از آن ستون، ستون‌تر است»! چون ستون، به‌اصطلاح از مقوله‌ی «ماهیت» است و علم از مقوله‌ی وجود است و همه‌ی مجردات از مقوله‌ی «وجود»اند، لذا بعضی مجردترند. نفْسِ مَن مجرد است، ملائكه از بنده مجردترند و امام زمان(ع) از همه‌ی مخلوقات مجردترند. نفس ناطقه‌ی بنده به بدن خود توجه دارد و همین توجهات، تجرد نفس را ضعیف می‌كند به همین جهت اگر تزكیه كنیم، تجردمان بیشتر می‌شود. ملائكه از این جهت که بدنی ندارند که به آن توجه داشته باشند، تجردشان از انسان‌ها در شرایط عادی بیشتر است.
اولین حضورِ «کامل و تمام» در هستی از خداوند است و او از هر چیز به ما نزدیک‌تر است. در همین رابطه در دعای ندبه عرض می‌کنید: خدایا! «وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ» بر ما منت بگذار و قلب مبارک امام زمان را از ما راضی گردان. چون از آن جهت که خدا به شما نظر دارد، خداوند از همه چیز به شما نزدیک‌تر است ولی از آن جهت که شما باید شایسته‌ی قرب شوید باید زحمت بکشید و تزکیه کنید و امام زمان(ع) را واسطه‌ی قرب قرار دهید و برای نزدیکی به امام زمان(ع) باید شایستگی لازم را به‌دست آورید، تا به خدا نزدیک شوید. البته عنایت دارید که حضرت از ما دور نیستند که بخواهیم به دنبال حضرت بگردیم، لازم نیست بگردیم امام را پیدا کنیم، باید خود را طوری تغییر دهیم تا شایسته‌ی رؤیت آن طلعت رشیده شویم. چون هر که مجردتر است حاضرتر است و امام از جهت مقامِ واسطه‌ی فیض در همه‌ی عوالم حاضرند، ظهور جزئی آن حضرت که برای افراد اتفاق می‌افتد، غالباً ظهوری است از باطن عالم به باطن آن افراد، هرچند آن‌ها تصور می‌کنند حضرت از بیرون برای آن‌ها ظاهر شدند. این‌که حضرت بعد از ظهور برای افراد و دستگیری از آن‌ها غائب می‌شوند به جهت آن است که در افق باطنی آن‌ها برای آن‌ها ظاهر شدند، نه این‌که امام پشت سنگی رفتند و از چشم‌ها پنهان گشتند. امام گم نشدند، غائب شدند و به غیب رفتند، حضرت غائب‌اند، مخفی که نیستند. اگر متوجه مقام تجرد آن حضرت نباشیم نه غیبت امام را درست می‌فهمیم و نه ظهور آن حضرت را.
نتیجه‌ی مباحث گذشته این شد که: این خاصیـت هـر موجـود مجردی است؛ كه «همه جا هست و همه جا هم با تمامِ وجود هست». و هرچه موجود مجردتر باشد، حضورش در عالم شدیدتر است، مثل خداوند كه چون مجرد محض است، حضورش هم مطلق است.
این قاعده را با دقت دنبال کنید که «هر چه موجود مجردتر است در عالم حاضرتر است» تا به معارف ارزشمندی نایل شوید. مولوی واقعاً در رابطه با حضور امام زمان(ع) در عالم خوب گفته، آن‌جا که می‌گوید:
ای غائب از این محضر از مات سلام الله

ای از همه حاضرتر، از مات سلام الله

هم اَسعدومسعودی،هم مقصد و مقصودی

هم احمد و محمودی، از مات سلام الله

هم جان جهانی تو، هم گنج نهانی تو

هم اَمن و امانی تو، از مات سلام الله

حضور مجردات در عالم با حفظ مرتبه‌ی آن‌ها، موضوع ارزشمندی است. هم‌اکنون چون ملائكه مجردند و از مکان و زمان آزادند، این‌جا حاضرند و چون تجردشان از ما شدیدتر است از ماهایی كه در این‌جا هستیم حاضرترند؛ هر کدام از ما به اندازه‌ی تجردی که داریم با مراتب مجرد عالمِ غیب، وحدت و یگانگی داریم. نفس حیوانات نیز مجرد است و بعضی انسان‌ها از حدّ تجرد حیوانی خود بالاتر نیامده‌اند و لذا در افق حیوانات قرار دارند، هر چند استعداد حضور در مراتب بالاترِ وجود را دارند.
جنّ نیز مجرد است با درجه‌ی تجردی کمتر از انسان ولی بعضی از انسان‌ها مثل جادوگران سعی می‌کنند خود را در حدّ درجه‌ی جنّ پائین ببرند و با آن‌ها هم افق شوند، این از عجایب استعداد انسان است که می‌تواند از مرتبه‌ی اولیه‌ی خود پایین‌تر یا بالاتر برود. گفت:
آدمی‌زاده طرفه معجونی است

کز فرشته سرشته و زحیوان

گر رود سوی این شود به از این

ور رود سوی آن شود کِه از آن

اگر انسان با انصراف از عالم ماده و کم کردن حاکمیت بدن، تجرد خود را شدیدكند- به جهت استعداد خاصی که دارد- با ملائكه‌ی مقرب هم‌افق می‌شود. حضرت باقر(ع) در راستای صعود انسان می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا»(169) به خدا قسم اگر سنگی به ما محبت داشته باشد خداوند او را با ما محشور می‌کند. این معیت با امام به آن معنا است که انسان در ذیل شخصیت امام از افقی بهره‌مند می‌شود که امام در آن افق قرار دارند.(170)