عرض شد حضرت ربّ هست، عزرائیل(ع) هم هست، نفس ناطقهی شما هم هست، و هرکدام در مرتبهی خود حاضرند و هرکدام که درجهی وجودی شدیدتری داشته باشند دارای تجرد شدیدتری هستند و از نظر حضور، در حضور شدیدتری مستقرند و لذا آنجا که نفس ناطقهی من و شما هست، حضرت حق و عالم قیامت حاضر است و اگر بتوانیم به آنها نظر کنیم آنها را در مرتبهای که ما هستیم، حاضر مییابیم و اینطور نیست که وجود نفس ناطقهی ما در مرتبهی خودش مانع حضور حضرت حق و یا عالم قیامت باشد، همینطور که وقتی من دارم با شما حرفمیزنم، نفس ناطقهی من به طور کامل و تمام در صحنه است و با قوهی بیناییام شما را میبینم و هیچکدام مانع حضور دیگری نمیشود، آری ظهور هرکدام به شرایطی مخصوص مربوط است و همینطور که قوهی بینایی من از هر موطنی ظاهر نمیشود مگر در چشم - با اینکه نفس ناطقه در همهی بدن حاضر است- سایر مجردات نیز در شرایط خاص ظاهر میشوند هرچند در همهی عوالم حاضرند. آن نوع ظهوری که خداوند در عالم ملکوت دارد مخصوص همان عالم است و آن غیر ظهوری است که در عالم ماده دارد، هرچند خداوند در همهی عوالم حاضر است. در حال حاضر هم حضرت عزرائیل(ع) اینجا هستند و هم حضرت ربّ هر چند اگر خداوند خواست ما را در این مرتبه قبض روح کند، با تجلی نور عزرائیلی(ع) این کار را میکند و ظهور او در این مرتبه برای روح ما نور حضرت عزرائیل(ع) است ولی اگر درجهی وجودی انسانی آنچنان شدید شد که از عالم ملکوت هم بالاتر رفت دیگر قبض روح در آن مرتبه فرق میکند به طوری که در روایت داریم بعضی مؤمنین را خود خداوند جانشان را میگیرد.