تربیت
Tarbiat.Org

خویشتن پنهان (شرح ده نکته از معرفت نفس)
اصغر طاهرزاده

میزان حقانیت خواب‌ها

چون نفس ناطقه پاره‌ای از حقایق آن عالَم را به مقدار استعدادش دریافت می‌كند معلوم نیست عیناً با آنچه در خواب می‌بیند روبه‌رو شود. زیرا نه می‌تواند همه‌ی آنچه را که با آن روبه‌رو می‌شود دریافت کند ـ مثل وقتی‌که شما سر کلاس همه‌ی مطالب استاد را دریافت نمی‌کنید ـ و نه آنچه را که دریافت می‌کند از تأثیر خیالات و وَهمیات مصون می‌ماند. چون خیالات و وَهمیات در نفس در هنگام خواب - به دلیل از صحنه خارج‌شدن حواس- خیلی آزادتر عمل می‌کنند، به همین جهت معبِّر باید بین آنچه انسان از عالم معنا گرفته با آنچه وَهمیاتش بر آن افزوده تفکیک نماید تا بتواند خواب را درست تعبیر کند و جهت وقوع آن خواب را معین نماید که این کارِ بسیار مشکل و پیچیده‌ای است.
اگر نفس ناطقه کامل بود و گرفتار وَهمیّات و آرزوها نمی‌بود حقایق عالَم غیب را در خواب آن‌طور كه هست به صورت کلی می‌یافت و در موطن خیال با صورت مناسبِ خارجی آن روبه‌رو می‌شد، بر همین اساس وجود مقدس پیامبر(ص) حتی قبل از پیغمبر شدن تمام آنچه را كه فردا پیش می‌آمد شبِ قبل در خواب می‌دیدند. همان‌طور که همه‌ی ائمه‌ی معصومین(ع) خواب‌شان عین حقیقت بوده؛ چون در شخصیت آن‌ها وَهمیات دخالت ندارد و به این معنی خوابشان احتیاج به تعبیر ندارد. ولی اگر نفس انسان كامل نبود، نه در ارتباط با حقایقِ عالم، معانی کلی را به طور صحیح دریافت می‌کند و نه در موطن خیال صورتی که حاصل می‌شود از تأثیر آرزوها و وَهمیات مبرّا خواهد بود، در نتیجه صورت حاصل از ارتباط با معانی عالیه‌، با صورت‌های جزیی كه انسان با آن‌ها مأنوس است مخلوط می‌شود.
البته انطباق صورت خیالی با صورت‌های جزئی که نفس ناطقه با آن‌ها مأنوس است منحصر به نفس‌های ناقص نیست بلکه خاصیت نفس ناطقه آن است که می‌تواند این تطبیق را انجام دهد و در خواب این توانایی بیشتر است. مثلاً شما حضرت امام خمینی(رض) را در خواب می‌بینید كه به شما تذكری می‌دهند. خوشحال می‌شوید كه ایشان را خواب دیده‌اید، درست است که جای خوشحالی دارد ولی از آن‌جایی که ایشان برای شما صورتِ مأنوسِ معلم معنوی هستند وقتی نوری غیبی و معنوی در خواب بر نفس ناطقه شما تجلی کند و در موطن خیالتان ظهور یابد به صورتی ظاهرمی‌شود که ذهنِ شما با آن مأنوس است، به همین جهت اگر سراغ حضرت امام(رض) بروید و بپرسید: وقتی من شما را در خواب دیدم آیا شما به خواب من آمدید؟ انکار می‌کنند، چون حضرت امام به سراغ شما نیامده‌اند بلکه خیال شما آن معنای غیبی را به صورت مأنوسِ خود در آورد و محتوای آن معنا را به صورت صوت امام دریافت نمود.(51) البته این مورد که عرض شد غیر آن است كه یك وقت یك انسان الهی مأمور است كه از طریق خواب به سراغ شما بیاید و از شما دستگیری کند.
در هر حال از نقش خیال و ایجاد صورت مأنوسی که تناسبی با دریافت نفس ناطقه از عالم مجردات دارد نباید غافل بود. آیت‌الله قوچانی در گزارشی که از حالت برزخی خود در کتاب سیاحت غرب می‌دهند آن‌جایی که برای ایشان از عالم بالا پیامی فرستاده می‌شود، می‌گویند: «تلفن زنگ‌زد»! یك نفر ممكن است بپرسد مگر در آن‌جا تلفن هست، و بخواهد منکر آن گزارش شود و آن را به وَهم ایشان نسبت دهد، در حالی که گزارش ایشان یک گزارش واقعی است. نباید تصور شود که ایشان مطابق روایات و آیات رُمان نوشته‌اند، این گزارشات مطابق قاعده و قانون خاصی است به طوری که اگر شخص در آن صحنه حاضر ‌شود و احوالاتی را که می‌یابد بخواهد اظهار کند جز این نمی‌گوید. ایشان در ابتدای گزارش خود می‌فرمایند: «من مُردم.» واقعاً هم مردند، مگر مردن شاخ و دم دارد؟! یعنی به عالم برزخ رفتند و صورت تمام احوالات شخصیتیِ خود را یافتند و بعد هم برگشتند. مردن‌هایی هست كه انسان از آن برمی‌گردد، مردن‌هایی هم هست كه انسان در آن برگشت ندارد. وقتی در آن عالم پیامی به مرحوم آقای قوچانی می‌دهند، آن پیام در خیال او مطابق صورت مأنوس او جلوه می‌کند که در آن زمان صورت مأنوس برای دادن پیام از راه دور، برای ایشان تلفن بوده، امروز ممکن است صورت تلفنِ همراه یا ایمیل و اینترنت باشد.
گاهی پیام را از موطن عقل دریافت می‌کنید در آن حال «صورت» مطرح نیست، «معنا» در میان است و شعور انسان متذکر آن پیام می‌شود، عموماً آنچه انسان در عالم معنا می‌یابد در موطن خیال نیز به صورتی مناسبِ آن معنا تجلی می‌کند ولی عموم مردم به جهت غلبه‌ی خیال بر عقل، با صورت‌ها زندگی‌می‌كنند، حتی در مورد خدا هم می‌پرسند: «خدا چه شكلی است؟» چون نمی‌توانند خدایِ بدون شكل داشته‌ باشند. این‌ها سراسر خوابشان با صورت همراه است و بیشتر از آن‌هایی که با معانی کلی مأنوس‌اند، خواب می‌بینند. حتی وقتی با معنی «عظمت» در آن عالم روبه‌رو می‌شوند سریعاً در خیالشان صورت «كوه» ایجاد می‌شود، با این که در آن عالَم با معنای «عظمت» روبه‌رو شده‌اند اما استعداد اُنس با معانی را در خود رشد نداده‌اند. در هر حال همان صورت کوه برای او یک مژده است از این‌که نفس ناطقه‌ی او مفتخر به تجلی نور عظمت شده یا این که عموماً معنیِ «مكر» در خیال انسان صورت «روباه» به خود می‌گیرد، چون مكر را به «روباه» می‌شناسد. البته باید متوجه بود هركس در خواب صورت «روباه» دید این‌طور نیست که حتماً نفس ناطقه‌ی او با معنی «مكر» روبه‌رو شده است، ممكن است «روباه» برای او در فرهنگ خودش معنای دیگری بدهد و نفس ناطقه‌ی او با آن معنا روبه‌رو شده و نفس او مطابق آن معنا صورت روباه را در خیالش ایجاد و ابداع کرده است. ممكن است شخصی رفیقی داشته ‌باشد كه خیلی شارلاتان است حال اگر در خواب معنیِ «مكر» به او القا شد، خواب آن رفیقش را می‌بیند. آیت‌الله محمدتقی آمُلی از شاگردان آیت الله قاضی طباطبائی«رحمة‌الله‌علیهما» می‌گویند: در خواب با شیطان دعوایم شد بالاخره دستش را گرفتم و بردم در دهانم و گازگرفتم، از دردی که در دستم ایجاد شد بیدار شدم دیدم دست خودم را گازگرفته‌ام! می‌فرمایند: خواستند به من بفهمانند تو با نفس اماره‌ات كه همان شیطانِ درونت است، درگیری، باید خودت را درمان‌كنی. می‌گویند: یك بار دیگر در خواب با شیطان درگیر شدم، دو تا از انگشتانم را در چشمانش فرو کردم و فشار دادم تا كورش كنم. از فشاری که به چشمان خودم آمد بیدار شدم، دیدم: انگشتانم در چشمان خودم است! یعنی اگر می‌خواهی شیطان را از خودت دفع‌كنی، اول باید خودت را درست‌كنی. آدم بتواند تا اینجا برسد كه با نفس اماره‌اش درگیر باشد و چنین پیام‌هایی به او بدهند، خودش یك مقامی است.
با توجه به نقش صورت مأنوس در ایجاد خیال باید در تعبیر خواب‌ها بسیار حساس و دقیق بود، چون به جهت اختلاف صورت‌های مأنوس گاهی خواب یك شخص با خواب شخص دیگری با این‌که یك صورت دارد دارای دو معنای متفاوت است. همین‌طور که عموماً مردم در خواب‌های خود معنی «افتخار» را به صورت «تاج»، و «علم» را به صورت «نور»، و «جهل» را به صورت «ظلمت» می‌بینند ولی با این‌همه نمی‌توان این را برای همه‌ی افراد به صورتی یکسان تعمیم داد. نقل شده مردی در خواب دید در دستش مُهری است كه با آن، دهان و عورت مردم را مهر می‌كند! از ابن‌سیرین تعبیر آن را پرسید، در جواب گفت: تو به‌زودی مؤذن می‌شوی و در ماه رمضان مردم با صدای تو امساك ‌می‌كنند ولی اگر آن شخص از قبل مؤذن بود و چنین خوابی را می‌دید معبّر به او می‌گفت تو زودتر از وقت اذان می‌گویی.