تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اشاره‏ای به گستره نعمت‏های عمومی خداوند

پس از آنکه خداوند در سوره حمد مساله هدایت به صراط مستقیم را مطرح کرد، در صدد معرفی رهیافتگان به آن بر آمده، می‏فرماید: صراط الذین انعمت علیهم یعنی هدایت‏شدگان به صراط مستقیم کسانی هستند که از نعمت خدا برخوردار گشتند. برای روشن شدن این آیه لازم است که معنا، گونه‏ها و مراتب نعمت و گونه‏ای از نعمت را که هدایت‏یافتگان از آن برخوردار شده‏اند بیان کنیم.
نعمت در لغت، به معنای چیزی است که ملائم طبع انسان باشد و در اصل با لغت نعومت که به معنای نرمی و ملایمت است، مشترک می‏باشد. راغب اصفهانی می‏گوید: نعمت، به معنای حالت نیکویی است که انسان از آن لذت می‏برد.(198)
ما برای هدایت اقسامی را بر شمردیم و گفتیم یکی از گونه‏های هدایت، هدایت عمومی تکوینی است که همه موجودات و از جمله انسان از آن برخوردار شده‏اند؛ هر چند که کمال ویژه‏ای برای انسان به شمار نمی‏آید.
درباره این هدایت خداوند فرمود:
قال ربنا الذی اعطی کل شی‏ء خلقه ثم هدی؛(199)
گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور داده و سپس آن را هدایت فرموده است.
همچنین گفتیم که به جهت ویژگی انسان در برخورداری از قدت انتخاب و اختیار، خداوند او را از هدایت خاصی برخوردار ساخته که این هدایت خود دو گونه است: یکی هدایت به معنای ارائه طریق که به وسیله عقل، فطرت و اصل وحی اعمال می‏شود، و دیگری هدایت به معنای ایصال و رساندن به مطلوب است. در پرتو این هدایت، بندگان خاص خدا که در صدد انجام وظایف و جلب رضایت وی و مخالفت با هوای نفس و خواسته‏های شیطانی بر آمده‏اند، منزل به منزل به سوی تعالی و ترقی، و در نهایت به کمال نهایی انسان قرب حق تعالی رهنمون می‏شوند.
این تقسیم بندی به نوعی درباره نعمت‏های خدا نیز جریان می‏یابد و می‏توان نعمت‏های خدا را به نعمت‏های عمومی و نعمت‏های اختصاصی تقسیم کرد.
درباره گونه اول نعمت‏های خدا، باید گفت که هر آنچه خداوند آفریده و نیز هر آنچه خداوند در اختیار انسان قرار داده که بتواند از آن استفاده کند - خواه بدان آگاهی یابد و خواه از آن مطلع نشود - نعمت است و از این رو حتی سم نیز نعمتی برای انسان به حساب می آید؛ چون در آن منافعی برای انسان وجود دارد. چنان که امروز داروهای گران‏قیمتی از زهر مار می‏سازند!
درجایی خداوند به نعمت‏های آشکار و پنهان خود اشاره می‏کند و می‏فرماید:
الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة؛(200)
آیا ندانسته‏اید که خدا آنچه را که در آسمان‏ها و آنچه را که در زمین است، مسخر شما ساخته و نعمت‏های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است؟
در جای دیگر خداوند درباره قابل شمارش نبودن نعمت‏های خود می‏فرماید:
و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها؛(201)
و اگر [بخواهید] نعمت خدای را بشمرید، نمی‏توانید آن را بشمارید.
با توجه به این که هر چه در عالم هست و در اختیار انسان قرار گرفته، برای او نعمت است، سایر انسان‏ها نیز برای ما نعمت به شمار می‏ایند و در نظام منسجم و هماهنگ عالم، هر کسی می‏تواند از سایر پدیده‏ها و حتی از انسان‏ها و دستاوردهای انان استفاده کند؛ اما گاهی بر خلاف نظام و قانون الهی که بر اساس آن باید از نعمت‏های خدا در جهت صلاح و کمال استفاده شود، برخی به خطا می‏روند و با سوء استفاده از نعمت‏های خدا آنها را در جهت انحطاط از خواست خدا و مصالح الهی به کار می‏گیرند.
بر اساس آنچه گفتیم، وجود معلم برای شاگرد نعمت اس؛ چون معرفت یتواند از او کسب علم و آگاهی کند. همچنین شاگر نیز برای معلم نعمت است؛ چون او وقتی شاگرد داشته باشد معرفت یتواند دانش خود را ارائه کند و زمینه ارتقای علمی خود را نیز فراهم آورد. حتی حوادث تلخی که در عالم اتفاق می‏افتند، برای ما نعمت هستند؛ زیرا زمینه تحمل، شکیبایی و تسلیم در برابر خواست خدا را فراهم می‏آورند و با انجام وظیفه‏ای که انسان در قبال ان حوادث دارد، به نعمت پاداش الهی نایل می‏شود؛ در حالی که اگر آن حوادث تلخ نبودند، انسان از پاداش صبر و بردباری بر آنها محروم می‏ماند.
مضمون برخی از احادیث این است که خداوند فرموده: من چنان با بنده‏ام رفتار می‏کنم که گویا بنده‏ای جز او ندارم یعنی هر آنچه بنده بدان احتیاج دارد، خلق کرده‏ام و حتی اگر تنها همان یک بنده را آفریده بودم، عالم و همه نعمت‏هایی را که در اختیار همه بندگان قرار گرفته برای او می‏آفریدم؛ چونن او به همه آنها نیاز دارد و در واقع همه عالم‏و نعمت‏های آن به همان بنده اختصاص می‏یافت اما در مقابل، بنده‏ام چنان با من رفتار می‏کند که گویا دیگران خدای او هستند و من خدای او نیستم. یعنی او برای رفع نیازهایش سراغ دیگران می‏رود و سراغ من نمی‏آید.