تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ضلالت و گمراهی فرجام انحراف از مسیر هدایت

چنانکه گفته شد، انسان با تلاش خود و استفاده از هدایت‏های عمومی می‏تواند به هدایت خاص الهی نایل شود. و در این راه هر چه تلاش وی بیشتر باشد و از هدایت‏های الهی بیشتر قدردانی کند، خداوند بر هدایت وی می‏افزاید و او را به سعادت حتمی و رضوان خویش نزدیک‏تر می‏کند. در مقابل، هرچه از پیام‏های عام هدایت الهی فاصله بگیرد، به ضلالت نزدیکتر می‏شود.
اگر خداوند در جایی می‏فرماید که ایمان به خدا باعث هدایت قلب و دل انسان به خدا می‏شود،(173) در جای دیگر نیز بیان می‏کند که انحراف از خدا و بی‏اعتنایی به هدایت‏های الهی و منطق فطرت، عقل و وحی، باعث انحراف دل انسان و عدم تشخیص حق از باطل می‏گردد:
فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین؛(174)
پس چون (از حق) برگشتند، خد دلهایشان را برگردانید و خدا مردم نافرمان را هدایت نمی‏کند.
بر اساس سنت الهی کسانی که به هدایت‏های الهی بی‏توجهی می‏کنند و زمینه نیل به هدایت تکوینی و محتوم الهی را که قرین سعادت و رضوان الهی است، از بین می‏برند و چراغ‏های هدایت را فراروی خود خاموش می‏گردانند، فرجامی جز گمراهی نخواهند داشت، و خداوند این گروه برتافه از حق را به ضلالت و شقاوت ابدی گرفتار می‏کند و هیچ کس نمی‏تواند آنان را به ساحل امن هدایت بازگرداند؛ چنان که می‏فرماید:
و من یضلل الله فما له من هاد؛(175)
و هر که را خدا گمراه کند او را راهبری نیست.
گمراهی، در مقابل هدایت خاصی است که خداوند به بندگان خاص خود عنایت می‏کند؛ اما این ضلالت در مقابل هدایت‏های عام خدا قرار نمی‏گیرد؛ بدین معنا که خداوند به همه بندگان خود عقل می‏دهد که با آن خوبی‏ها و بدی‏ها را درک کنند و از همان آغاز، عقل کسی را منحرف نمی‏کند تا نتواند خوبی‏ها و بدی‏ها را بفهمد.
همچنین آنان را از فطرتی برخوردار می‏سازد که بسیاری از نیکی‏ها، فضایل و حقایق را دریابند. وحی و پیام انبیا را نیز در اختیار همه می‏گذارد که با استفاده از آنها بتوانند راه کمال و تعالی را بپیمایند. تا این مرحله کسی گرفتار ضلالت نمی‏شود، اما وقتی کسانی در عین برخورداری از عقل، فطرت، وحی و شناخت محتوای آنها، با این حجت‏ها و راه‏های روشن خداوند مخالفت ورزند، رفته رفته دلشان را منحرف می‏کند و کارشان به جایی می‏رسد که دیگر نمی‏توانند حق را زا باطل تشخیص دهند؛ یعنی گمراهی، کوری دل و حجابی که فراروی قلب آنها افکنده شده، آنان را از تشخیص راه روشن حق باز می‏دارد.
ما به چشم خود دیدیم کسانی که سالیانی در معارف الهی و دین مطالعه و تحقق داشتند و به عنوان اسلام‏شناس با کمونیست‏ها بحث و مناظره می‏کردند، به دلیل عناد و لجاجت و طغیان در برابر حق کارشان به جایی رسید که نه فقط ادعا کردند که وحی، خدا و ماورای طبیعت غیرقابل شناخت است و انسان نمی‏تواند به آنها یقین کند، بلکه صریحا آنها را انکار کردند. این فرجام و مجازات کجروی و انتخاب مسیر گمراهی است. برای این که ما نیز به چنین فرجام شوم و دردناکی گرفتار نشویم، باید با همه وجود از خداوند بخواهیم که ما را به راه راست هدایت کند.
البته - چنان که گفتیم - رسیدن به این مقصود متعالی شرایطی دارد که باید در پی فراهم ساختن آنها باشیم. ایجاد زمینه و حرکت به سوی کمال و صراط مستقیم، اختیاری است و انسان به اختیار خود زمینه رسیدن به هدایت الهی را فراهم می آورد. آن شرایط عبارتند از ایمان، اعتصام به خدا و عمل به دستورات الهی.
پیامد تحقق این شرایط، هدایت الهی است که در پرتو آن قلب انسان نورانی می‏شود و با بصیرت و فرقانی که خدا در اختیار انسان می‏گذارد، انسان با همه وجود حق را می‏بیند و می‏یابد و شک‏ها و وسوسه‏ها از دلش رخت بر می‏بندد.