روشن شد که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مصداق ربوبیت تشریعی الهی است و به آن عینیت میبخشد؛ چرا که ربوبیت تشریعی خداوند، به معنای اختصاص حق قانونگذاری به خداوند است؛ اما ربوبیت تشریعی خداوند، آشکارا بیانگر این نیست که خداوند قانونی را نازل کرده - گرچه در توحید و ربوبیت تشریعی اجمالا نزول قوانین الهی و برانگیختن پیامبر از سوی خدا نهفته است - از این رو خداوند باید شخصی را به عنوان رسول خود برانگیزد و او را حامل وحی خود قرار دهد؛ آنگاه پس از نزول قوانین الهی و بعثت رسول خدا، پذیرش و شهادت به رسالت لازم و متمم شهادت به توحید است.
ما معتقدیم که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی مردم مبعوث کرده و دین او را خاتم و ناسخ ادیان الهی پیشین قرار داده است. البته در هنگام اذان و اقامه و نماز، ما به آنچه میگوییم توجه تفصیلی نداریم؛ اما شناخت آنها باعث میشود که بتوانیم در مواجهه با شبهات ایمانمان را حفظ کنیم.
کسانی را میشناسیم که مسلمان و مؤمن بودند و نماز میخواندند و در زمان رژیم طاغوت به زندان رفتند و شکنجه شدند. حتی در دفاع مقدس نیز شرکت داشتند و جانباز شدند؛ اما به دلیل سست بودن پایههای ایمانشان و نداشتن عقایدی روشن و شفاف و عدم تحلیل درست مبانی دینی، تحت تاثیر شبهات دیگران قرار گرفتند و ایمان خود را از دست دادند. اکنون ضرر آنان، از ضرر هر کافری برای اسلام و جامعه اسلامی بیشتر است. آنان ادعا میکنند که ما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن را قبول داریم و میپذیریم که قرآن را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از سوی خداوند آورده است؛ اما نمیپذیریم که هر چه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفته صحیح است و یا هر چه در قرآن است درست میباشد! باعث تعجب است که مسلمانی چنین سخنانی میگوید و در کتاب خود مینویسد که قرآن نیز نقدپذیر است و از طریق تجربه علمی میتوان تشخیص داد چه بخشی از قرآن درست و چه بخشی نادرست است! همچنین آنچه پیامبر صلی الله علیه و آلهو سلم به عنوان وحی آورده، محصول تجربه درونی و حالات عرفانی اوست، و چنان نیست که هر چه او میفهمد و درک میکند درست باشد؛ چون او نیز بشر است و فهم بشر خطا و اشتباه بردار. پس پیامبری او به این معنا نیست که هر چه او میگوید درست است. همچنین به این معنا نیست که قرآن کلام خداست، بلکه قرآن بیان دریافتها و تجربه درونی پیامبر است و از آن جهت که او بشر میباشد، در قرآن نیز خطا راه دارد!
امروزه کسانی به عنوان نظریهپرداز به بهانه حفظ اسلام، درباره اسلامی که باید از کیان آن در برابر کفر دفاع کرد، چنین سخنان یاوه و باطل را میگویند. آنان
مدعیاند که اسلام را به گونهای مطرح میکنند که دنیا بپذیرد و جوانان و نسل آینده آن را بپذیرند و مسلمان باقی بمانند، در غیر این صورت کسی آن را نمیپذیرد؛ اما آنچه آنان میگویند و درباره آن مینویسند، چیزی جز اسلام منهای اسلام نیست
ذکر آنچه گذشت برای آن است که ما احساس خطر کنیم و درباره عقاید خود حساسیت بیشتری نشان دهیم و تصور نکنیم که وقتی بدون تحقیق کافی و سربسته عقاید اسلامی را پذیرفتیم، ایمان ما بیمه شده و در آن انحرافی رخ نخواهد داد.
در برخی روایات امده که در آخرالزمان، انسان هنگام صبح مؤمن است و شامگاه کافر میشود؛ در اینباره امام صادق علیهالسلام فرمودند:
ان العبد یصبح مومنا و یمسی کافرا و یصبح کافرا و یمسی مومنا.(38)
در سخن حضرت استبعادی نیست! چون وقتی کسی حکم ضروری اسلام را رد کرد، کافر شده است. چنان که گفتیم، کسانی نماز میخواندند و در راه اسلام مبارزه میکردند و حتی وجوهات میدادند؛ ولی در نهایت کافر شدند و موجبات گمراهی جامعه اسلامی را فراهم آوردند؛ آن سان که ضرر آنان برای جامعه اسلامی، از ضرر هر کافری بیشتر است. حتی اگر دشمن بخواهد نفوذ کند و در صدد براندازی نظام اسلامی برآید، از طریق آنان اهداف خود را پیشبرد؛ زیرا دشمن نمیتواند مستقیما دخالت کند. پس ضرر آنان از ضرر آمریکا بیشتر است؛ زیرا بدون آنان آمریکا نمیتواند کاری کند.
بنابراین باید کاملا هوشیار باشیم و باورهای خود را محکم و نفوذناپذیر سازیم و این معنا را دریابیم که اگر محتوای اشهد ان محمدا رسول الله را درست بشناسیم، ایمانمان قوی میشود و میتوانیم در برابر شبهات و وسوسههای شیطانی مقاومت کنیم.