گفتیم که انشایی بودن الحمدلله در سوره حمد که در نماز خوانده میشود، بر اخباری بودن آن ترجیح دارد. همچنین بیان کردیم که فقها فرمودهاند هنگام خواندن آیات قرآن در نماز، باید قصد حکایت داشته باشیم و گرچه آن آیات ماهیت دعایی دارند، باید آنها را به عنوان قرآن بخوانیم و استنادشان را به خداوند حفظ کنیم و توجه داشته باشیم که قرآن میخوانیم. اکنون این سوال مطرح میشود که به هنگام خواند الحمدلله رب العالمین و سایر آیات سوره حمد آیا میشود هم قصد انشا داشت و هم حکایت؟
این بحث بین فقها مطرح شده و اکثر گفتهاند که جمع بین انشا و حکایت ممکن نیست؛ اما هر چند باید توجه داشته باشیم که قرآن میخوانیم و باید قصد حکایت داشته باشیم، از سوی دیگر در همین سوره خداوند نحوه ستایش خود را به ما یاد داده است.
جنبه تعلیمی بودن این آیات وقتی ظهور بیشتری پیدا میکند که ما به عنوان بنده ای که در پیشگاه با عظمت خداوند قرار گرفته و خود را غرق در نعمتهای او میبیند، به ستایش و حمد او بپردازیم و با خواند آیات سوره حمد با زبان حجال خود با خداوند سخن گوییم. به علاوه اگر نمازگزار با گفتن الحمدلله قصد انشا داشته باشد و چنین اعلام کند که من کسی جز خدا را نمیستایم، ابهامی در مفهوم الحمدلله نیست؛ اما اگر با گفتن آن جمله قصد اخبار کند که همه حمدها و ستایشها به خداوند متوجه است، در این اخبار قدری ابهام وجود دارد: این که گفته شود معنای الحمدلله این است که هر کس هر که را حمد کند، در واقع خدا را حمد کرده و همه حمدها به خداوند بر میگردد، نیازمند توضیح است.
هر کس، چیزها و کسانی را دوست میدارد و آنها را ستایش میکند. گاهی به ستایش جمادات، نظیر ستارگان و ماه و خورشید میپردازد و گاهی به ستایش افراد و کارهای آنها میپردازد و در کل، هر زیبایی و کمالی را که میبیندستاید؛ اما همه این ستایشها متوجه حیثیتهای وجودی است و همه حیثیتهای وجودی از خداوند ناشی میشود و در نتیجه، ستایش هر چیز و هر کس، ستایش خداوند است؛ چون هر چیزی از آن خداست و امکان ندارد که چیزی از اراده، مشیت و مالکیت خداوند خارج باشد. حتی افعال اختیاری گرچه به ما نسبت داده میشوند و ما مختایم که آنها را انجام بدهیم یا ترکشان کنیم، در واقع به خداوند انتساب دارند و اوست که ما را به انجام دادن آنها قادر ساخته و زمینهها و امکانات لازم برای تحقق آنها را پدید آورده است.
وقتی نماز میخوانیم و الحمدلله میگوییم، با زبانی که خدا به ما داده نماز میخوانیم؛ قدرت به حرکت در آوردن زبان را خداوند به ما عنایت کرده و حتی اراده حمد و ستایش خدا را او در ما پدید اورده است. پس هیچ یک از امکانات و عناصری که در سخن گفتن نقش دارند، از ما نیست و همه از آن خداست و هر امر وجودی و مخلوقی به خداوند تعلق دارد. آنچه ما داریم از خداست و هر وقت خود بخواهد، آن را از ما میستاند. بنابراین هر کس هر امر وجودی و کمالی را که میستاید، در واقع خداوند را میستاید و همه حمدها متوجه ساحت ربوبی پروردگار عالم است.