نتیجه علمی شناخت صفات الهی و از جمله مقام احدیت و وحدت حقیقی باری تعالی و اعتقاد به این که خداوند مالک، خالق هستی و غنی بالذات میباشد، این است که انسان در همه امور فقط به خدا توجه کند. همچنین گسترش ظرفیت وجودی انسان و باز شدن راهی در دل به سوی خدا و مشاهده حضوری او، باعث میشود که وی دل به غیر خدا نسپرد و در هنگام نیاز، فقط به خداوند امید داشته، سراغ غیر او نرود؛ چنان که کودک نیازهایش را از طریق پدر و مادر تأمین میکند و وقتی گرسنه میشود و خواستهای دارد، سراغ آنان میرود و اعتنایی به دیگران ندارد. در این صورت اگر فرزندی که پدر و مادر با تلاش و زحمت زندگی او را تأمین میکنند، هنگام گرسنگی به در خانه همسایه برود و از او غذا بخواهد، آیا ناسپاسی نکرده است؟ به خصوص اگر نیازهای همسایه را پدر و مادر فرزند تأمین کنند و آنچه در سفره اوست، از پدر و مادر خودش باشد! این مثال ما را بر انبوهی از ناسپاسیها و قدرناشناسیها توجهدهد که در برابر نعمتها و الطاف الهی مرتکب میشویم. وقتی اعتقاد داریم که خداوند یکتاست و هرچه وجود دارد از آن اوست، آیا به هنگام نیاز باید سراغ او برویم یا دیگران؟ آیا تنها وقتی که از همه جا ناامید شدیم و سرمان به سنگ خورد، باید به سراغ خدا برویم!
مشاهده قلبی و حضوری خدا بماند؛ حتی اگر نتوانیم از طریق برهانها و مفاهیم عقلی به صفات الهی، مقام احدیت و عینیت ذات و صفات الهی پی ببریم و تنها مقام رازقیت خدا را بشناسیم و معتقد باشیم که خدا به ما روزی میدهد، آیا پذیرفته است که هنگام نیاز سراغ خدا نرویم و با التماس و تملق از دیگران کمک بخواهیم؟
نتیجه عملی شناخت خدا این است که ما خواستهها و نیازهایمان را از وی طلب کنیم و فقط به او اعتماد و اتکال داشته باشیم و از غیر او هراسی به دل راه ندهیم. در پرتو این اعتقاد و ارتباط با خداوند، مؤمنان که دل و جان به خدا سپردهاند، از تهدیدهای دشمنان اسلام در رأس آنها آمریکا نمیهراسند و با قدرت و صلابت در برابر آنان میایستند و هرگز ننگ کرنش و تسلیم در برابر دشمنان را تحمل نمیکنند؛ چون اعتقاد دارند که وعده یاری خداوند به مومنان، حق است و هیچ قدرتی نمیتواند در برابر قدرت الهی عرض اندام کند.