در طلیعه سوره توحید خداوند میفرماید: قل هو الله احد. هو ضمیر شأن است و برای مذکر به کار می رو و حاکی از اهیمت و عظمت خبر و چیزی است که از آن حکایت میشود. از ضمیر مونث هی که معنای ضمیر شأن را برساند، به ضمیر قصه تعبیر میگردد؛ اما برخی گفتهاند که ضمیر هو به مطلبی بر میگردد که از سیاق سوره استفاده میشود؛ یعنی آنچه در شأن نزول این سوره وارد شده که یهودیان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خواستند پروردگارش را برای آنان توصیف کند(240) و هو کنایه از همان پروردگاری است که یهودیان درباره او سوال میکردند.
در برخی از روایات آمده است که هو اسم اعظم الهی است؛ چنان که آوردهاند امیر المؤمنین علیهالسلام فرمود: پیش از جنگ بدر شبی حضرت خضر را در خواب دیدم و از او خواستم چیزی به من بیاموزد که بر دشمنان چیره شوم. او گفت: با همه وجود و اخلاص بگو: یا هو، یا من لا هو الا هو. بامداد آن روز، خواب خود را به پیامبر گرامی عرضه داشتم و آن حضرت فرمود: علی جان، او اسم اعظم خدا را به تو آموخته است. من در روز پیکار بدر هماره آن را بر لب داشتم و خالصانه آن را زمزمه میکردم.(241)
الله اسم خاص خدا و بر ذات خداوند اطلاق میشود؛ با لحاظ این که آن ذات، همه صفات جمال و جلال او را داراست.
چنان که گفتیم، کلمه احد فقط در سوره توحید آمده و به عنوان وصف، فقط بر خداوند اطلاق گردیده است. این صفت در کلام فصیحان عرب نیز، هیچ کجا به عنوان وصف موجودی جز خدا نیامده است. احد در جمله منفی برای غیر خدا به کار میرود و مثلا گفته میشود: لا احد فی الدار اما در جمله ایجابی صفت غیر خدا قرار نمیگیرد. کلمه احد همانند کلمه واحد از ماده وحدت گرفته شده؛ اما کلمه واحد در شمار اعداد طبیعی و به معنای یک است که در برابر دو، سه، چهار و... قرار میگیرد.
هنگامی که پس از واحد اعداد دیگر شماره میشود، میتوان در ذهن تا بینهایت بر آنها افزود؛ اما احد در شمار اعداد نیست و برای چیزی و کسی به کار میرود که - نه در خارج و نه در ذهن - کثرت و تعدد ندارد. با این وصف هیچگاه نمیتوان به جای کلمه احد را به کار برد و گفت: احد، اثنان، ثلاث؛ هر چند که در اعداد ترکیبی احد به کار میرود و گفته میشود احد عشر.