تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اهمیت پذیرش بنده از سوی خدا

وقتی انسان به سراغ بزرگی می‏رود، اگر ان بزرگ وی را بپذیرد و حاضر شود به سخنان او گوش دهد و نیازش را برطرف سازد، به توفیق بزرگی دست یافته وب اید به خود بالد که آن بزرگ حاضر شده او را بپذیرد و با وی صحبت کند.
اکنون چه توفیقی بزرگتر از این که خداوند متعال انسان را بپذیرد و مورد تفقد قرار دهد و او را غرقه در الطاف و عنایات خود سازد؛ به همین دلیل ما باید شکرگزار لطف و عنایت الهی باشیم؛ چنان که ائمه اطهار علیهم السلام در دعاهای خود خدای را بر این نعمت بزرگ سپاس گفته‏اند.
در یکی از دعاهایی که سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، آمده است:
اللهم اقبل الیّ بوجهک حتی اقبل الیک بقلبی، اللهم اعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک. الحمدلله الذی جعلنی ممن یناجیه؛(52)
خداوندا، به من رو کن تا قلبم را متوجه تو سازم. خداوندا، مرا برای یادکرد و شکرگزاری و انجام نیکوی عبادتت یاری رسان. سپاس خدا را که مرا از جمله کسانی قرار داد که به مناجات با او می‏پردازند.
در مناجات شعبانیه نیز از خداوند درخواست شده که وقتی بنده او را می‏خودند و با او مناجات می‏کند، وی را بپذیرد و از خود نراند:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و اسمع دعایی اذا دعوتک و اسمع ندایی اذا نادیتک و اقبل علی اذا ناجیتک فقد هربت الیک و وقفت بین یدیک مستکینا لک متضرعا الیک؛
خداوندا، درود بفرست بر محمد و آل محمد و چون تو را می‏خوانم، مرا اجابت کن و هر گاه تو را ندا کنم، ندایم را بشنو، و چون با تو مناجات کنم، به من توجه فرما که من به سوی تو گریخته‏ام و در حضورت ایستاده، در حالی که به درگکاهت با حال پریشانی تضرع و زاری می‏کنم.
در دعاهای افتتاحیه نماز از خداوند که به بنده خود اجزاه داده با او سخن بگوید، درخواست شده که به او توجه کند، خداوند به همه مخلوقاتش توجه دارد؛ اما ع نایات خداوند به مخلوقات دارای مراتب است و همه آنها در یک سطخ نیستند. به عنوان مثال اگر ما با عده‏ای در محضر ماقمن معظم رهبری یا یکی از مراجع بزرگ تقلدی باشیم، گاهی آن بزرگ همان طور که به جمع ما مینگرد، به ما نیز نگاه می‏کند ولی توجه خاصی به ما ندارد؛ اما گاهی از بین جمع نگاه خاصی به ما می‏کند و توجه خاصی به ما دارد. مسلما این نگاه با نگاه اول متفاوت است و از عنایت و لطف خاص ایشان به ما شسرچشمه می‏گیرد. این نگاه نشانه آن است که ایشان از ما راضی است و از ما گله‏ای و شکایتی ندارد. خداوند به مه مخلوقاتش توجه دارد و به همه چیز احاطه دارد و چیزی از دایره علم الهی پنهان نیست و هر چیزی را می‏بیند؛ اما بین توجه خداوند به ستمگرانی چون شمر و یزید با نگاه وی به انبیا و اولیای خود، فرق بسیاری است. تفاوت بسیاری است بین نگاه و توجه خداوند به ما و توجه او به سلمان و ابوذر و بندگان صالیح که خداوند به وسیله جبرئیل سلام خود را با نها ابلاغ می‏کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مامور می‏نمود که سلام خدا را به آنها برساند.
اگر ما به مقامی برسیم که حضرت ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - برای ما سلام بفرستد، دیگر در پوست خود نمی‏گنجیم و غرق در لذت، شادمانی و سرور می‏شویم و به خود می‏بالیم که از بین میلیونها انسان، حجت خداوند به ما عنایت و توجه داشته است. جا دارد که برای رسیدن به این توفیق بزرگ، انسان جانش را نثار کند. حال تصور کنید کیس که مخاطب سلام خداست، چه درجه و مقامی دارد! البته ما نمی‏توانیم مقام الوهیت و نیز مقام اولیای خدا را درک کنیم و نسبت خود را با آنان بشناسیم. از درک این معنا عاجزیم که خداوند نامتناهی است و الویای خدا هر چند بزرگ و عالی مقام باشند، باز محدودند و ارتباط ما با آنان ارتباط موجودی محدود با موجود محدود دیگر است و هیچ‏گاه این ارتباط به پایه ارتباط با خداوند نمی‏ردس که نامحدود و نامتناهی است؛ از این رو در روایات و دعاها سعی بلیغی شده که اولا ما مقام اولیای خدا را بشناسیم و قدر ارتباط با آنان را بدانیم و ثانیا بکوشیم، مقام خداوند متعال و عظمت ارتباط با او را نیز درک کنیم و بدانیم که بزرگ‏ترین نعمت و تفضل الهی در حق بنده، توجه به اوست. پس جا دارد که بنده با سراسر وجود خود در هنگام مناجات با خداوند بگوید:
اللهم الیک توجهت و رضاک طلبت و ثوابک ابتغیت و بک امنت و علیک توکلت؛(53)
خداوندا، من روی به سوی تو گرداندم و رضای تو را طلبیدم و ثواب تو را درخواست دارم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل کردم.
در احوالات امام حسن مجتبی علیه‏السلام آمده است که وقتی برای ادای نماز به آستانه مسجد می‏رسیدند، سر به سوی آسمان می‏کردند و می‏گفتند:
الهی ضیفک ببابک، یا محسن قد اتاک المسیی‏ء، فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک، یا کریم؛(54)
خدایا، مهمان تو به در خانه‏ات امده، ای محسن، خطاکاری نزد تو آمده؛ پس ای کریم، با [الطاف و بخشش ]زیبایی‏که تو داری، از زشتی او درگذر.