خداوند شئون همه موجودات، از جمله انسان را اداره میکند. هر کس هر کجا و در هر شرایطی قرار دارد، اگر خدا را صدا بزند، خداوند حاضر است و به او پاسخ میگوید و به تفصیل درخواست همه را میداند. چنان نیست که او از خواست عدهای آگاه شود و از خواست دیگران بیخبر بماند.
اگر همزمان همه افراد بشر از او درخواست کنند، او حاجت تک تک آنان را میداند. و نیز بر آنچه در ذهن و دل هر یک از انسانها میگذرد، آگاه است؛ چون هیچ گونه محدودیتی در علم، آگاهی و حضور خداوند نیست؛ چنان که در دعا می خوانیم:
یا من لا یشغله سمع عن سمع، یا من لا یغلطه السائلون، یا من لا یبرمه الحاح الملحین؛(107)
ای کسی که هر صدایی او را از شنیدن صدای دیگر باز ندارد، ای آنکه حاجتمندان او را به اشتباه نیفکنند (حاجت آنان بر او اشتباه نشود.) ای آنکه اصرار نیازمندان او را ملول نسازد.
در هنگام عبادت وقتی در مقابل چنین خدایی میایستیم که بر همه هستی احاطه دارد و هیچ چیز از دایره تدبیر و اداره او خارج نیست و او همه هستی را با یک اراده آفریده، ایا جملهای مناسبتر از الحمدلله رب العالمین هست که بر زبان آوریم؟
یعنی خدایی که همه عالم در اختیار اوست و حتی شیطانهایی که در دنیا باعث انحراف دیگران میشوند، مقهور قدرت و اراده خدا هستند و اوست که به آنها مهلت میدهد و سرانجام روزی آنها را به آتش خشم و غضب خود گرفتار می کند. اوست که میداند دعای چه کسی باید به اجابت برسد و چه کسانی بر اثر فسادی که به دست خویش گستردهاند، مستحق بلا و مجازات هستند.
اگر همه به ربوبیت مطلق الهی توجه داشتند و تسلیم امر پروردگار بودند و تنها در آستان او سر تعظیم فرود میآوردند، ممکن نبود که طغیان و فساد در زمین بر پا شود و رحمت، محبت و برکت از مردم گرفته شود:
و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون؛(108)
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند؛ پس به [کیفر ]دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.
وقتی انسانها آیات الهی را تکذیب کردند و پرچم فساد و تباهی برافراشتند و قدرتمندان حقوق ضعیفان را پایمال کردند، فساد عالمگیر میشود و نادانیها و پیروی از هوی و هوس، رشد و کمال را از انسانها میگیرد و جهل و ناآگاهی را به جای آن مینشاند:
ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون؛(109)
تباهی در خشکی و دریا به سبب آنچه دستهای مردم کرده پدید آمد تا [خدای جزای] برخی از آنچه را کردهاند به آنها بچشاند؛ باشد که بازگردند.