تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

لطف بی‏نهایت خدا و ناسپاسی انسان‏

اگر کسی به ما کمکی کند و هنگام نیاز و تنگدستی پولی در اختیار ما نهد، همیشه خود را وامدار او می‏دانیم و سپاس‏گزار او هستیم و می‏کوشیم آن پول را در راهی که خوشایند دوستمان نیست، صرف نکنیم؛ اما با این که خداوند نعمت‏های بی‏شماری در اختیار ما نهاده نه فقط آن نعمت‏ها را به حساب نمی‏آوریم، بلکه خود را طلب کار خدادانیم و پروایی از کفران نعمت و عصیان خداوند نداریم و نعمت‏های الهی را در راهی مصرف می‏کنیم که موجب غضب و خشم خداوند می‏شود. اگر نسبت به دوستان خود بی‏وفایی کنیم و به آنان زیان برسانیم، ما را از خود می‏رانند و دیگر روی خوش به ما نشان نمی‏دهند؛ اما با همه بی‏وفایی، عصیان و جفاکاری در حق خداوند و بی‏احترامی و بی‏ادبی به ساحت پروردگار عالم و کفران نعمت‏های او، خداوند ما را از خود نمی‏راند و ما را می‏پذیرد.
ما اگر برای عذرخواهی نزد دوستمان برویم، ممکن نیست هنگام سخن گفتن با او به وی پشت کنیم و توجه نداشته باشیم؛ اما پس از گناهان فراوان هنگامی که به سراغ خداوند می‏رویم، با زبان خدا را ذکر می‏گوییم؛ اما دلمان به جای دیگری توجه دارد؛ گویی در مقام نیاز و توجه به ساحت ربوبی به او پشت کرده‏ایم.
این نهایت زشتی و بی‏ادبی بنده در برابر خداوند است؛ خداوندی که مظهر کمال، جمال، لطف و بخشش بی‏نهایت است و با همه رفتار زشتی که از ما سر زده، باز هم ما را می‏پذیرد. علاوه بر آن به قدری از بازگشت ما به سوی خویش خوشحال می‏شود که در وصف نمی‏گنجد.
از ابوعبیده حذاء نقل شده:
سمعت اباجعفر علیه‏السلام یقول: ان الله تعالی اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیلة ظلماء، فوجدها فالله اشد فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها؛(50)
از امام باقر علیه‏السلام شنیدم که فرمود: خوشحالی خداوند از توبه بنده‏اش، شدیدتر است از خوشحالی مردی که در شبی ظلمانی زاد و راحله و آب و غذایش را گم می‏کند و سپس آنها ارا می‏یابد. همانا خوشحالی خداوند از توبه بنده‏اش، از خوشحالی آن مرد به هنگام یافتن زاد و راحله‏اش شدیدتر است.
آیا بنده گنهکار نباید در برابر چنین خداوند مهربانی احساس شرم داشته باشد؟ آیا نباید فرصت را مغتنم بشمارد و توبه کند؟ او اگر اکنون توبه نکند، از کجا مطمئن است تا چه زمانی زنده می‏ماند؟ بسیاری از افراد مشغول زندگی روزمره خود بودند؛ اما ناگاه مرگ به سراغ آنها آمد و بر اثر سکته یا حادثه دیگری جان سپردند. ما حتی وقتی مشغول نماز هستیم، مطمئن نیستیم که تا پایان آن زنده بمانیم. همین تصور که ممکن است در بین نماز مرگ به سراغ ما بیاید و این نماز آخر ما باشد، به ما کمک می‏کند که از پراکنده شدن حواس خود جلوگیری کنیم و به این سو و آن سو توجه نداشته باشیم و با تمرکز و حضور قلب بیشتری نماز بخوانیم.
اگر برای مدتی با تمرین به هنگام نماز، عظمت خداوند و نعمت‏ها و الطاف او و ناپایداری زندگی را در نظر می‏آوریم، رفته رفته توجه به این معانی برای ما عادت و ملکه می‏شود و خود به خود به آنها توجه پیدا می‏کنیم و در نتیجه، استفاده شایسته‏تری از نماز می‏کنیم.
وقتی انسان به رفتار و باورهایی انس گرفت و کرارا به آنها پرداخت، خداوند این توان را به او داده که بتواند یک جا همه آن انگیزه‏ها، ایده‏ها و رفتاری را که با آنها انس گرفته، تصور کند و به آنها توجه یابد. از این رو توجه مکرر به معانی عالی و بلند الهی و معنوی به هنگام نماز، ما را در یافتن حضور قلب و تمرکز و درک مقام عبودیت خداوند مدد می‏رساند.
عالمان و بزرگان در کتاب‏های خود، کمتر به این دستورالعمل ارزشمند توجه کرده‏اند؛ اما در دعاهای افتتاحیه نماز که توصیه شده قبل از نماز خوانده شوند، به این دستورالعمل توجه شایانی شده که جا دارد مضامین عالی و بلند این دعاها را مورد بررسی قرار دهیم؛ از جمله توصیه شده که در آستانه نماز این آیه را بخوانیم:
انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین؛(51)
من یکسره روی [دل‏] خویش به سوی آنکه آسمان‏ها و زمین را آفریده است کردم و در حالی که حق‏گرایم و از مشرکان نیستم.
(کاربرد حضور قلب و توجه قلبی به خداوند در تعابیر ما شایع است و بر اساس آنچه در روایات و تفاسیر درباره آیه فوق آمده، لا اقل یکی از معانی وجهت وجهی توجه قلبی به خداوند است.)
در اینجا دو نکته مهم وجود دارد که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار می‏گیرد و لازم است که ما آنها را از نظر دور نداریم.آن دو عبارتند از: اهمیت پذیرش بنده از سوی خدا، و نقش توسل به اهل بیت علیهم السلام در تقرب به خداوند.