تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

باید در مقابل او تسلیم بود و به اطاعتش پرداخت، جامعه است.

وی جامعه را حقیقتی اصیل و منشأ ارزش‏ها می‏شمارد و انسان را ملزم به پرستش و تبعیت محض از آن می‏داند. و اخلاق و دین را از نمودهای اجتماعی، واژه منشأ آنها را جامعه می‏شناسد و معتقد است که مقام خدایی چیزی جز تغییر صورت جامعه نیست که در اندیشه انسان، شکل تمثیلی پیدا کرده است و از این قرار، میان خدا و جامعه یکی را باید برگزید... و مذهب، چیزی جز پرستش جامعه نیست.(127)
او معتقد است: اگر بپذیریم که پرستش مذهبی، همان پرستش جامعه است، در واقع موضوعی را پذیرفته‏ایم که دارای واقعیتی اصیل است. چه چیز واقعی‏تر از خود نیروی اجتماع است؛ مذهب، تجربه‏ای پاینده‏تر و عمیق‏تر از آن است که با واقعیتی اصیل تطبیق نکند.(128)
اگر مشاهده می‏شود که عده‏ای کمتر از ارزش‏های اسلامی دم می‏زنند و مرتب از خواست جامعه سخن می‏گویند و شعارهایشان آکنده از اصالت جامعه و ضرورت پیروی از خواست مردم و مشروعیت خواست آن‏آن است، بعید نیست که تحت تاثیر تفکرات الحادی امثال دورکیم قرار گرفته و به نوعی گرفتار جامعه پرستی شده باشند.
روشن شد که نوع رفتارهای انسان خالی از پرستش و سرسپردگی نیست: کسی که گرسنه میشود، احساس گرسنگی او را تحت فشار قرار می‏دهد و تقریبا اختیار را از وی سلب می‏کند و او را به تهیه غذا وادار می‏کند. در این صورت ااگر انگیزه اصلی وی برای تهیه غذا و رفع گرسنگی همان احساس گرسنگی باشد، بدون توجه به جوانب دیگر با همه وجود در برابر این غریزه خاضع و تسلیم می‏گردد و این تسلیم شدن، نوعی پرستش آن غریزه است.
همچنین کسی که غریزه جنسی در وی فعال شده و او را تحت فشار قرار داده اگر بی‏اختیار در پی ارضای غریزه جنسی باشد و چیزی جز ارضای آن و لذت جنسی برایش مطرح نباشد - بدان جهت که در برابر آن غریزه تسلیم و خاضع شده - آن را معبود خود ساخته است.
وقتی انسان می‏تواند مدعی شود که همیشه خدا را عبادت می‏کند و این ادعا در حق او دارای اطلاق زمانی است، که جز اطاعت خدا و تأمین رضای او هدف دیگری در زندگی نداشته باشد. چنین کسی وقتی صبح چشم می‏گشاید، در اندیشه انجام وظیفه خود در برابر خداست. او از آن جهت که خدا وی را به حفظ سلامت و تداوم زندگی مکلف کرده، غذا می‏خورد و هدفش این است که با تأمین نیازهای غذایی بدن، توان کافی برای ادای تکالیف الهی داشته باشد.
همچنین اگر برای کسب درآمد تلاش می‏کند، هدفش این است که از آن طریق، مسیر عمل به دستورات الهی را هموار سازد. چنین انسانی شب پس از پایان تلاش روزانه، برای رضای خدا و عمل به خواست او به استراحت می‏پردازد تا پس از کسب انرژی و رفع خستگی، دیگر روز تلاش و کوشش برای خدا را از سر گیرد؛ از این رو خواسته‏ای جز کسب رضای خدا ندارد بو چون هدفش در زندگی خداست، سراسر زندگی را به عبادت خدا مشغول است؛ و چون حقیقت عبادت عمل به خواست ور ضای خداست، نه فقط اعمال قربی او، بلکه همه حرکات، سکنات، خواب، بیداری و حتی بخشی از رفتار او که ظاهر حیوانی دارد نیز، عبادت خدا محسوب می‏شوند.
خداوند بندگانی دارد که در همه فعالی تها و رفتار خویش، رضایت او را در نظر دارند و در قاموس زندگی آنان چیزی جز کسب رضای خدا و عمل به دستورات وی مطرح نیست. این دسته حتی به امید کسب رضای خدا و اطاعت او زندگی می‏کنند و آرزوی مرگ برای آنان شایسته‏تر از آن اتست که کاری را برای رضای غیر خدا انجام دهند.