تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تفسیری دیگر از ضلالت‏

چنان که گفتیم، ضلالت نیز مراتب دارد و منحصر به کسانی نیست که از روی عناد به گمراهی گرفتار شده‏اند. همچنین به افرادی که قاصرند و جهل و عدم دسترسی به منابع هدایت باعث شده که حقیقت را نشناسند، اختصاص ندارد، بلکه گمراه حتی بر کسانی که استعداد دریافت هدایت خصوصی خداوند را دارند، اما از ان هدایت بهره‏مند نشده‏اند، اطلاق می‏گردد؛ از این روست که خداوند درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‏فرماید:
الم یجدک یتیما فآوی و وجدک ضالا فهدی؛(230)
آیا تو را یتیمی نیافت پس پناه داد؟ و تو را سرگشته یافت، پس هدایت کرد؟
مراد از ضلال در آیه فوق گمراهی معمولی نیست، بلکه منظور عدم هدایت است. خداوند می‏فرماید هیچ کس و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از پیش خود هدایت نیافته، و همه محتاج هدایت خدا هستند؛ حتی وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، نیز صرف نظر از هدایت الهی به این معنا ضال است؛ البته آن حضرت همواره از هدایت الهی برخوردار بوده‏اند. سخن در فقر ذاتی انسان و حتی نیاز ذاتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خداوند و هدایت اوست.
گاهی گمراه از باب تقدم زمانی بر افراد اطلاق می‏شود؛ به این معنا که افرادی در زمانی هدایت نشده بودند، و سپس هدایت یافتند. این اطلاق بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ناصواب است؛ چون آن حضرت از لحظه خلقت، از هدایت الهی جدا نبودند. گاهی نیز از حیث تقدم رتبی چنین اطلاقی صورت می‏پذیرد و این اطلاق در مورد ان حضرت صحیح است؛ بدین معنا که ایشان استقلالا از هدایت برخوردار نبود. خداوند آن حضرت را هدایت کرد و در وجود ایشان ظرفیت عظیمی قرار داد که بتواند هدایت خصوصی الهی را که دیگران از آن بی‏بهره‏اند، دریافت کند.
درک گونه هدایتی که خداوند نصیب پیامبر خود ساخت و بسیاری از هدایت‏های الهی، برای ما دشوار است؛ اما از روایات استفاده می‏کنیم که ارتباط خداوند با دوستان خود چنان صمیمی است که اگر آنان لحظه‏ای در دل خود از خدا غافل شوند، خداوند آنان را هشیار می‏سازد و از غفلت نجات می‏دهد، و همچنان که آنان با خداوند نجوا دارند، خداوند در سویدای دلشان با ایشان رازگویی می‏کند:
عباد ناجاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم.(231)
ممکن است انسان دوستی بسیار صمیمی داشته باشد و در جلسه‏ای یک لحظه از او غافل شود؛ اما آن دوست با اشاره وی را متوجه خود کند. در این حال چه بسا اشاره از دیگران پوشیده بماند؛ اما برای مخاطبش از هر تکریم و احترامی بالاتر است؛ چون از شدت علاقه و محبت دوست حکایت می‏کند.
همچنین وقتی دوستان خدا از او غافل می‏شوند، خداوند با تابیدن نور هدایت و ایجاد دگرگونی در دلشان، آنان را متوجه خود می‏کند که اگر این تصرف الهی نمی‏بود، آنان از خدا غافل می‏ماندند؛ و همچنان که برای فرزندان با شخصیت، اخم و بی‏اعتنایی پدر از مجازات بدنی دردناک‏تر است، برای دوستان خدا محروم ماندن از توجه خدا و تصرف روحانی وی، از هر عذاب و شکنجه‏ای گران‏تر می‏باشد.