هدایت عامه، عبارت است از دلالت به سوی کمال وجودی خاصی که لیاقت آن را دارد و در پرتو همین هدایت الهی، کشش درونی برای رسیدن به آن کمال وجودی در نهادش تعبیه شده است. این هدایت از طریق خلق قوا، استعدادها و فراهم ساختن زمینهها برای رسیدن هر موجودی به کمالی که لایق اوست، صورت میپذیرد. این هدایت عام است و همه موجودات - چه جاندار و چه بیجان و در میان جانداران، چه مختار و چه غیر مختار - را شامل میشود.
به تعبیر دیگر، خداوند هر موجودی را که آفریده، به سوی مقصد و کمال وجودی خاص خودش هدایت کرده؛ چنان که قرآن میفرماید:
قال ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی؛(141)
پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی در خور او داده، پس آن را هدایت فرموده است.
سراسر جهان حتی جمادات، از هدایت الهی برخوردارند. هدایت موجودات حیوانی - از جمله انسان در خصوص قوا و نیازهای حیوانی - از طریق غرایز انجام میپذیرد و غرایز حیوان را به کمال خاص خود رهنمون میسازد.
با توجه به برخورداری همه موجودات از هدایت الهی و تعابیری که در قرآن به کار گرفته رفته است، میتوان ادعا کرد که حتی جمادات و حیوانات از شعور باطنی برخوردارند. ماهیت و شعاع هدایت تکوینی موجودات و نیز درک باطنی آنها برای ما ناشناخته است؛ اما قرآن بر وجود نوعی شعور باطنی در آنها اشاره دارد؛ و از جمله، همه موجودات عالم را تسبیحکننده خود معرفی میکند و میفرماید: یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض؛(142)
آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را میستاید.
در جای دیگر میفرماید:
الم تر ان الله یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون؛(143)
آیا ندانستهای که هر که [و هر چه] در آسمانها و زمین است، برای خدا تسبیح میگویند، و پرندگان [نیز] در حالی که در آسمان پر گشودهاند [تسبیح او میگویند]؟ همه ستایش و نیایش خود را میدانند، و خدا به آنچه میکنند داناست.