در حمد و ستایش، به نیکیها و خوبیهای محدود توجه میشود؛ از این رو هر قدر شناخت انسان ازکمالات، نعمتها، الطاف و خوبیهای خداوند بیشتر و عمیقتر گردد، حمد و ستایش وی به پیشگاه او خالصانهتر و عمیقتر خواهد بود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره ارزش و عظمت حمد و ستایش برخاسته از معرفت سرشار فرمودند:
وقتی بنده الحمدلله میگوید، خداوند او را از نعمتهای دنیا و آخرت برخوردار میسازد.(93)
مضمون برخی از روایات این است که آنچه خداوند در قبال گفتن الحمدلله به بنده خود میبخشد، بیشتر از بخشش زمین و آسمان به بنده است. با توجه به عظمت و گستردگی زمین و آسمان که همه مطالعات و اکتشافاتی که تا کنون انجام گرفته بخش اندکی از آن را آشکار کرده، درک مضمون چنین روایاتی برای ما دشوار است؛ اما اگر عظمت ارتباط با خداوند را بشناسیم، درک این معانی برای ما آسان میشود. چه این که هستی و جهان با این عظمت و کهکشانهایی که فاصله بین آنها میلیاردها سال نوری است، همه برای این هدف پدید آمدهاند که موجود با شعوری چون انسان، عظمت خدا را درک کند. و به قرب الهی برسد.
اگر گفته شده که زمین و آسمان را برای انسان آفریدیم؛ یعنی انسان با سیر و سیاحت و مطالعه موجودات، عظمت و نظر دقیق و حسابشده و ظرافتهای نهفته در آنها، به معرفت پروردگار خویش نایل میشود و با توجه بیشتری خداوند را میپرستد.
حکمت آفرینش جهانی با این عظمت به عنوان نمونه؛ مشاهده عظمت، ظرافت، زیبایی و پیچیدگی آنچه در اعماق دریاها نهفته است که گاهی زوایایی از آن به تصویر کشانده میشود که انسان را متحیر و مبهوت میسازد، این است که اناسن، این گل سرسبد هستی، در مقام قدردانی و شکرگزاری از خالق خویش برآید و سر بر آستان او فرود آورد و پیشانی خضوع در پیشگاهش بساید؛ و الا انسان کجا و درک نعمتهای بیشمار خداوند کجا: و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها...؛(94) و اگر [بخواهید ]نعمت خدا را بشمرید، نمیتوانید آن را بشمارید.
امام صادق علیهالسلام فرمود: قاطر پدرم گم شد؛ آنگاه پدرم، امام باقر علیهالسلام فرمود:
اگر خداوند آن را به من برگرداند، او را با عالیترین ستایشها و حمدها ستایش خواهم کرد تا خشنود شود. چیزی نگذشت که قاطر را با زین و لگامش نزد امام آوردند. وقتی آن حضرت بر روی آن حیوان نشست، سرش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: الحمدلله و بیش از آن چیزی نفرمود؛ سپس فرمود: ما ترکت و لا بقّیت شیئا جعلت کل انواع المحامد لله عز و جل، فما من حمد الا هو داخل فیما قلت؛(95)
چیزی [از حمد خدا] را فراموش نکردم و فرو نگذاشتم. همه حمد و ستایشها را به خداوند عز و جل اختصاص دادم؛ زیرا هیچ حمد و ستایشی نیست مگر آن که در حمدی که من بر زبان آوردم داخل میگردد. یعنی حمد و ستایش همه فضایل و خوبیها، ستایش خداوندی است که خالق فضایل و خوبیهاست.
همین مضمون را حماد بن عثمان روایت میکند که امام صادق علیهالسلام از مسجد خارج شدند و دیدند که مرکبشان گم شده، حضرت فرمودند: لئن ردّها الله علی لاشکرن الله حق شکره؛
اگر خدا آن را به من برگرداند، حق شکرش را به جا میآورم.
چیزی نگذشت که آن را آوردند. امام فرمود: الحمدلله.
شخص عرض کرد: جانم فدایت شود، مگر نفرمودی حق شکر خدا را به جا میآورم؟
امام فرمود: مگر نشنیدی که گفتم الحمدلله.(96)
یعنی با گفتن همین کلمه حق شکرگزاری خدا را به جا آوردم. شکی نیست که ذکر الحمدلله که بر زبان امام معصوم علیهالسلام جاری میشود، با آنچه ما میگوییم متفاوت است و عظمت و ارزش آن قابل مقایسه با ارزش حمد و ثنای ما نیست.
به هر حال، تاثیر و عظمتی در کلام امام برای ذکر الحمدلله منظور شده که در فهم و درک ما نمیگنجد. سخن امام علیهالسلام ما را متتوجه این حقیقت میکند که هر قدر در صفات جلال و جمال الهی بیندیشیم و نعمتها و زیباییهای نهفته در خلقت الهی را بشناسیم، ذکری که میگوییم عظمت و ارزش بیشتری پیدا میکند؛ از جمله این که بر اثر تعالی و تکامل و معرفتی که انسان میتواند بدان دست یابد، چه بسا برای وی گفتن یک الحمدلله با ارزشتر از آسمان و زمین خواهد بود.
در روایت دیگری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره عظمت الحمدلله میفرمایند:
لا اله الا الله نصف المیزان و الحمدلله تلأه؛(97)
لا اله الا الله نیمی از میزان عمل است و با گفتن الحمدلله میزان عمل بنده کامل میشود.