تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

نماز، عامل رهیدن از تعلقات مادی و غیر الهی‏

اکنون این سوال مطرح می‏شود که وقتی تعلقات مادی و استفاه حلال از امکانات مادی - چه رسد به استفاده نامشروع از آنها - غل و زنجیری بر پای انسان است و مانع حرکت وی به سوی مقصد می‏وشد، وظیفه او چیست؟
همچنین با توجه به این که خداوند انسان را آفرید و هدف او را رسیدن به کمال نهایی، یعنی جوار و قرب الهی قرار داد - همان مقام متعالی‏ای که در وصف آن فرمود: ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر؛(42) در حقیقت، مردم پرهیزگار در میان باغ‏ها و نهرها، در قرارگاه صدق، نزد پادشاهی توانایند - چرا وی را به تعلقات و دلبستگی‏های مادی گرفتار کرد تا مانع سیر او به سوی خداوند شوند؟
پاسخ این است که خداوند انسان را از عقل و نیروی اختیار برخوردار ساخت و حرکت انسانی باید با انتخاب و اختیار انجام گیرد. او برای رسیدن به کمال، باید موانع را کنار بزند و با عواملی که مخالف سعادت و کمال انسان هستند، مبارزه کند. او باید با مشکلات و سختی‏ها دست و پنجه نرم کند و در بین راه‏ها و بیراهه‏هایی که فراروی اوست، با اختیار خود راه کمال و سعادت را برگزیند تا با پیمودن آن به تکامل انسانی و مقام خلافت الهی دست یابد. در این نگرش است که وجود شیطان و عوامل شیطانی تبیین و تفسیر می‏شوند.
اگر انسان از نیروی اختیار برخوردار نبود و همانند ملائکه، راهی جز اطاعت و بندگی خداوند فراروی او نبود و قوه شهوت و غضب را نیز نداشت، ممکن نبود به مقام خلیفة اللهی نایل شود؛ مقامی که برتر از مقام فرشتگان است و در نهایت حرکت تکاملی انسان حاصل می‏گردد.
اکنون با توجه به این واقعیت که خداوند ما را برای رسیدن به کمال نهایی و قرب الهی آفریده و در عین حال انسان، در دنیا گرفتار مشکلات و گرفتاری‏ها و تعلقات مادی است و بدون آنها زندگی مادی تداوم نمی‏یابد، چه عاملی او را از منجلاب تعلقات مادی نجات می‏دهد؟ او چگونه م یتواند قید و بندها را از روح خود بردارد تا روحش آزادانه و فارغ از مزاحمت تعلقات مادی راه کمال و رستگاری را طی کند؟
پاسخ این است که بهترین عاملی که می‏تواند انسان را از دام تعلقات مادی برهاند، یاد خداست، و بهترین جلوه یاد خدا در نماز تحقق می‏یابد. بنابراین اگر گفته می‏شود که نماز عامل فلاح و رستگاری است؛ یعنی نماز می‏تواند انسان را از آلودگی‏ها و تعلقات مادی و از اسارت شیطان و خواسته‏های حیوانی برهاند و او را به مسیر اصلی حیات انسانی که همان مسیر تکامل معنوی انسانی است، هدایت کند.
به واقع، انسان مانند موجودی است که در فضا معلق مانده و دو جاذبه متضاد هر کدام وی را به طرف خود می‏کشاند. یکی از آن دو، تعلقات مادی است که همواره انسان را به سوی خود می‏کشاند. این عوامل اگر مهار نشوند، انسان را به منجلابی گرفتار می‏کنند که رهایی از آن بسیار دشوار است. جاذبه دیگر، جاذبه الهی و معنوی است که در پرتو یاد خدا و نماز با خشوع و حضور قلب حاصل می‏شود. این همان جاذبه‏ای است که می‏تواند انسان را از دام تعلقات مادی و منجلاب آلودگی‏ها، تیرگی‏ها و انحطاط برهاند. پس نماز همراه با خشوع و خضوع در مقابل خداوند، عاملی اساسی برای رستگاری انسان و تقویت توجه به خداوند و ثبات بخشیدن به آن است؛ چنان که خداوند فرمود: قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون؛(43)
به راستی که مؤمنان رستگار شدند، همانان که در نمازشان فروتنند.
همچنین بدان جهت که نماز بهترین عامل و قالبی است که ذکر خداوند در آن تجلی می‏یابد و باعث رشد، ثبات و دوام ذکر می‏شود و انسان را از پلیدی‏ها و پلشتی‏ها باز می‏دارد، خداوند فرمود:
... ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر...؛(44)
نماز [انسان را] از زشتی‏ها باز می‏دارد و قطعا یاد خدا بالاتر است.
در جای دیگر خطاب به حضرت موسی علیه‏السلام فرمود: و اقم الصلاة لذکری؛(45)
و نماز را برای یاد من برپا دار.
پس در اذان و اقامه، نماز عامل فلاح و رستگاری معرفی شده است و مردم به ادای آن دعوت می‏شوند؛ چون نماز انسان را از آلودگی‏ها و حجاب‏های نفسانی و بندهای شیطانی می‏رهاند و باعث می‏شود که جاذبه‏های مادی و حیوانی بی‏اثر گردند و انسان مجذوب جاذبه‏های معنوی و الهی شود و به ملکوت خداوند توجه یابد.
اکنون این سوال مطرح می‏شود که آیا فقط نماز است که موجب رستگاری می‏شود؟
پاسخ این است که با ملاحظه و بررسی عوامل رستگاری، در می‏یابیم که نماز شرط لازم رسیدن به فلاح است و بدون آن، هیچ عامل و برنامه‏ای نمی‏تواند انسان را به فلاح و رستگاری برساند؛ به همین دلیل در آیاتی که درباره صفات رستگاران و مفلحان نازل شده، یا صراحتا اسم نماز برده شده - چنان که در ابتدای سوره بقره و آیه اول سوره مومنون نماز صراحتا عامل فلاح و رستگاری شمرده شده - یا تعبیرات عامی در آن ایات به کار رفته که شامل نماز نیز می‏شود؛ نظیر: ... و اتقوا الله لعلکم تفلحون؛(46) و از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید، و مسلما تارک نماز اهل تقوا نخواهد بود.
چنان که گفتیم، ناز شرط لازم فلاح است ولی شرط کافی نیست و جایگزین سایر تکالیف انسان نمی‏شود. پس اگر کسی شبانه‏روز مشغول خواند نماز شود و از ادای وظایفی چون روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و تحصیل علم واجب خودداری کند، رستگار نمی‏گردد؛ چون این وظایف نیز عوامل رستگاری و فلاح هستند، البته در بین مجموعه عواملی که موجب رستگاری می‏شوند، نماز شرط لازم و مهمترین و موثرترین عامل برای رسیدن به فلاح است.