تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

انگیزه‏ها و پیامدهای اجتماعی‏گرایی و اِنزواطلبی‏

انگیزه اصلی توجّه انسان‏ها به مسائل اجتماعی و جامعه‏گرایی از طبیعت انسان سرچشمه می‏گیرد، و این جمله که انسان مدنیُّ بالطَّبع است در میان همه جامعه‏شناسان، یک جمله شناخته‏شده‏ای است، گوشه‏گیری و اِنزوا روح انسان را به شدّت آزار می‏دهد، و به گفته جامعه‏شناسان مطالعاتی که در مورد افراد تارک دنیا به عمل آمده نشان می‏دهد که اِنزوا و گوشه‏گیری اثر بدی در روح آنها گذارده و در آنان افسردگی و یأس و توهّم و در غالب اوقات تولید اختلال روانی می‏کند.(653)
و به همین دلیل یکی از بدترین شکنجه‏ها برای انسان زندان‏های انفرادی است که حتّی در صورت ضرورت نباید ادامه یابد، زیرا به یقین موجب اختلال روانی می‏شود، مگر در کسانی که روح عرفانی فوق‏العاده‏ای قوی داشته باشند و با خدا انس بگیرند، و راز و نیاز با او را جانشین همه چیز کنند.
البتّه توجّه انسان به زندگی اجتماعی و گروهی تنها از طبیعت و فطرت انسان سرچشمه نمی‏گیرد، بلکه منطق و عقل نیز، این کار را به او توصیه می‏کند، چرا که بدون زندگی اجتماعی، به هیچ‏گونه رشد و ترقی نصیب انسان‏ها نمی‏شود، و اگر انسان‏ها از همدیگر جدا زندگی می‏کردند، امروز هم تقریباً به همان حالت انسان‏های نخستین بودند، زیرا با یک مطالعه ساده می‏توان فهمید که تمام علوم و دانش‏ها و معارف و صنایع از ضمیمه شدن افکار و اندیشه‏ها و تجربیات به یکدیگر به وجود آمده است، و همین امر است که قطار جامعه انسانی را به پیش می‏راند و از پیچ و خم عبور می‏دهد، و به قلّه‏های ترقی و تکامل می‏رساند.
به طور کلی می‏توان گفت که تنهایی و عُزلت سرچشمه بسیاری از مفاسد و بدبختی‏ها و ناکامی‏ها است، از جمله:
1- بسیاری از انحرافات فکری و اِعوِجاج سلیقه، و کج‏اندیشی و بدخُّلقی از اِنزوا و گوشه‏گیری سرچشمه می‏گیرد، به همین دلیل افراد منزوی غالباً افراد تُندخو، سخت‏گیر، لجوج، و خودبزرگ‏بین هستند (البتّه این اصل مانند هر اصل دیگری استثنائاتی دارد).
2- عُجب و خودپسندی یکی دیگر از آثار گوشه‏گیری و اِنزوا است زیرا انسان روی غریزه حبّ ذات معمولاً به خود و آثارش سخت علاقه‏مند است، و هرگاه با دیگران معاشرت نداشته باشد، و فضائل و کمالات آنها را نبیند خویش را با آنها مقایسه نکند، سبب می‏شود که خود را برترین و بالاترین انسان‏ها تصوّر کند.
به همین دلیل بسیار دیده شده که افراد منزوی و گوشه‏گیر ادعای بزرگ و گاهی عجیب دارند که همگی از عُجب و خودبینی فوق‏العاده و حالت توهّم و خیال‏پروری حکایت می‏کند.
امّا هنگامی که انسان با دیگران معاشرت کند، غالباً می‏بیند که افراد فاضل‏تر و عالم‏تر، پاک‏تر و با تقواتر از او وجود دارد، یا لااقل افراد زیادی همانند او هستند. از همین‏رو از عالم خیال و وهم و پندار فاصله می‏گیرند، و از ادعای بیهوده پرهیز می‏کند.
3- سوءظن به همه افراد حتّی نزدیک‏ترین کسان، یکی دیگر از آثار منفی اِنزواطلبی و گوشه‏گیری است، و عُجب اینکه سوءظن سبب گوشه‏گیری می‏شود، و گوشه‏گیری سبب سوءظن بیشتر، و این‏گونه افراد مردم را نادرست، آلوده، حق نشناس، حسود و کینه‏توز می‏پندارند، ولی هرگاه در اجتماع ظاهر شوند، و دوستان خوبی برای خود برگزینند، به زودی می‏فهمند که همه این توقعات باطل بوده است.
4- غافل ماندن از عیوب خویش. انسان به خاطر حبّ ذات معمولاً عیوب خود را نمی‏بیند، بلکه گاه خود را، صفات برجسته و نقطه‏های قوّت می‏پندارد، چرا که انسان همیشه باید عیوب خود را، صفات برجسته و نقطه‏های قوّت می‏پندارد، چرا که انسان همیشه باید عیوب خود را، صفات برجسته و نقطه‏های قوّت می‏پندارد، چرا که انسان همیشه باید عیوب خود را در آیینه قضاوت دیگران تماشا کند، و ببینند افراد بی‏طرف و بی‏نظر درباره او چه می‏گویند و چه انتقاد و ایرادی دارند، حتّی گاهی انسان عیوب خود را در آیینه فکر بدخواهانش بهتر می‏تواند ببیند، چرا که در صدد عیب‏جویی هستند، و مو به مو شرح می‏دهند؛ ولی افراد مُنزوی و گوشه‏گیر از چنین آئینه‏ای محرومند.
5- دور ماندن و محروم ماندن از تجربیات دیگران - فکر و نیروی هر انسانی محدود است و تنها بخش‏های کوچکی از زندگی را می‏توان تجربه کند. ولی اگر با دیگران مخصوصاً افراد در تماس باشد، دریایی از علم و دانش و تجربه و آزمون در اختیار قرار می‏گیرد، که می‏تواند همه خواسته‏های خود را در آن بیابد، و مشکلات را به کمک این علوم و تجربه‏ها حل نماید.
یکی از اسرار پیشرفت سریع علم در زمان ما، تشکیل کُنگُره‏ها، انجمن‏ها، و به اصطلاح همایش‏ها است که از مناطق مختلف یک کشور یا از نقاط مختلف دنیا در هر سال، و گاه در هر ماه جمع می‏شوند و در این گردهمایی‏ها، فرآورده‏های علمی و تجربیات خود را به یکدیگر منتقل می‏سازند، و گاه رسانه‏های عمومی جانشین این گردهمایی‏ها می‏شود.
در یک سخن برکات و آثار و نتایج اجتماع‏گرایی بیش از آن است که بتوان در این مختصر بیان کرد، و آنچه گفتیم گوشه‏ای از آن بود، و همچنین زیان‏های اِنزواطلبی و گوشه‏گیری فراتر از اینها است.

خدایا! تو را شکر و سپاس می‏گوئیم که به ما توفیق دادی اصول مسائل اخلاقی را - برای نخستین بار - در سایه آیات قرآن مجیدت تفسیر کنیم، و به مقدار توان گفتنی را در این زمینه بگوئیم، عوامل و علل، نتائج و آثار، راه تقویت فضائل و طریق مبارزه با رذائل را تا آنجا که در فهم ما می‏گنجد شرح دهیم.
بارالها! می‏دانیم بیان این فضائل و رذایل مسئولیت سنگینی برای ما ایجاد می‏کند که خود عامل به آن باشیم، تو آن توان و قدرت را مرحمت فرما که به این وظیفه خطیر عمل کنیم و ما را در این طریق یار و یاور باش!
پروردگارا! تو خود می‏دانی نفس امّاره، بسیار سرکش است و تا عنایت و امداد تو نباشد در میدان مبارزه با نفس کاری از ما ساخته نیست، تو را به خاصان درگاهت، به نیکان و پاکان راهت سوگند می‏دهیم ما را تنها مگذار!
معبودا! در زمانی زندگی می‏کنیم که فضائل اخلاقی از جهان بشری رخت بربسته، و طوفان رذایل همه ارزشها و سنتهای حَسنه، و راه و رسم انبیا و اولیا را درهم می‏کوبد، و زمین مملو از ظلم و جور شده است، وعده‏ات را محقق فرما و آن مصلح بزرگ (مهدی آل محمد علیه السّلام) را برسان، و ما را در صفوف مقدّم مجاهدان راهش قرار ده (آمین یا رب العالمین).
پایان جلد سوّم اخلاق در قرآن
آخر ذی‏القعده 1421 - 6 / 12 / 1379

...................) Anotates (.................
1) طه، آیات 85 و 88 و 95 و 96.
2) نساء، آیه 153.
3) تفسیر علی بن ابراهیم، ذیل آیه مورد بحث.
4) میزان‏الحکمه، جلد 1، صفحه 492 (حدیث 3034).
5) المحجةالبیضاء، جلد 6، صفحه 112.
6) اصول کافی، جلد 2، صفحه 297، حدیث 2.
7) همان مدرک، حدیث 3.
8) خصال، جلد 1، صفحه 330.
9) اصول کافی، جلد 2، صفحه 69، حدیث 7.
10) تحف‏العقول، صفحه 237.
11) فرقان، آیه 74.
12) بحارالانوار، جلد 70، صفحه 147 به بعد (با تلخیص).
13) نهج‏البلاغه، خطبه 3.
14) به محجةالبیضاء، جلد 6، صفحه 106 به بعد مراجعه شود که در حدود صد صفحه درباره این دو بحث نموده است.
15) آل عمران، آیه 188.
16) اصول کافی، جلد 2، صفحه 299، حدیث 8.
17) مکارم اخلاق، جلد 1، صفحه 26.
18) محجةالبیضاء، جلد 6، صفحه 115 - 116 با تلخیص.
19) این عبارت را به عنوان روایت در کتب روائی مانند بحار، وسائل و مستدرک الوسائل با بررسی کامل نیافتیم.
20) المحجةالبیضاء، جلد 6، صفحه 130.
21) ملامتیّه طایفه‏ای بودند از صوفیه که در قرن سوّم هجری و بعد از آن در خراسان شهرت یافتند، آنها بدگمانی در حق نفس را نخستین قدم حُسن ظن به حق که اصل معرفت است می‏دانستند از این روبرخلاف صوفیان پشمینه پوش عصر خویش، سعی داشتند از حیث لباس و رفتار و احوال ظاهری با سایر مردم تفاوت نداشته باشند مخصوصاً سعی داشتند که هرگز در اظهار خیر و اخفاء شَرّ نکوشند و برای این کار به پندار خود گرفتار ریا و جاه‏طلبی نشوند، از اظهار قبائح و معایب نفس در نزد توده مردم اباء نداشتند، و خویشتن را عمداً در معرض ملامت خَلق قرار می‏دادند تا مغرور نشوند (و مرتکب اعمالی می‏شدند که انسان از آن وحشت می‏کند.
شرح بیشتر در این زمینه را در کتاب جلوه حق، صفحه 63 و 64 مطالعه فرمائید.
22) روح البیان، جلد 6، صفحه 98.
23) اسراء، آیه 101.
24) نظیر همین تعبیرات بلکه با شرح بیشتر در سوره اعراف، آیات 131 تا 135 آمده است.
25) سنن ابن ماجه، حدیث 221، میزان‏الحکمه، حدیث 18114.
26) شرح فارسی غررالحکم، جلد 2، صفحه 298.
27) همین مدرک، جلد 3، صفحه 376.
28) شرح فارسی، غررالحکم، جلد 3، صفحه 425.
29) همان، جلد 6، صفحه 395.
30) سفینةالبحار، مادّه لجّ.
31) نهج‏البلاغه، نامه 58.
32) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 212.
33) بحارالانوار، جلد 13، صفحه 272.
34) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 119.
35) بحارالانوار، جلد 64، صفحه 301، حدیث 29.
36) بحارالانوار، جلد 13، صفحه 272.
37) بحارالانوار، جلد 66، صفحه 70.
38) غررالحکم، جلد 4، صفحه 121.
39) همان، صفحه 627.
40) همان، صفحه 630.
41) همان، جلد 3، صفحه 98.
42) همان، جلد 4، صفحه 634.
43) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 117.
44) همان، جلد 70، صفحه 375.
45) غررالحکم، جلد 4، صفحه 630.
46) بحارالانوار، جلد اوّل، صفحه 110 (با تلخیص).
47) اصول کافی، جلد 2، صفحه 95، حدیث 10؛ نورالثقلین، جلد 2، صفحه 529.
48) مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحه 399.
49) اصول کافی، جلد 2، صفحه 95، حدیث 9.
50) نحل، آیه 18.
51) معراج السعاده، صفحه 810.
52) المحجّةالبیضاء، جلد 7، صفحه 227.
53) بحارالانوار، جلد 3، صفحه 82 (با تلخیص).
54) شوری، آیه 32 و 33.
55) نحل، آیه 78.
56) به آیات 121 نحل، 3 اسراء، 12 لقمان و 13 سبأ مراجعه فرمایید.
57) سبأ، آیه 13.
58) زمر، آیه 7.
59) انفال، آیه 53.
60) شرح فارسی غررالحکم، جلد 3، صفحه 198.
61) همان مدرک، صفحه 328.
62) اصول کافی، جلد 2، صفحه 94، حدیث 1.
63) همان، حدیث 3.
64) همان، حدیث 7.
65) شرح فارسی غررالحکم، جلد 6، صفحه 170.
66) اصول کافی، جلد 2، صفحه 98، حدیث 24.
67) همان، حدیث 28.
68) شرح فارسی، غررالحکم، جلد 4، صفحه 179.
69) همان، صفحه 170.
70) اصول کافی، جلد 2، صفحه 95.
71) اصول کافی، جلد 2، صفحه 98، حدیث 26.
72) همان، حدیث 25.
73) همان، صفحه 96، حدیث 16.
74) اصول کافی، جلد 2، صفحه 96، حدیث 15.
75) همان، حدیث 14.
76) همان، صفحه 96، حدیث 12.
77) شرح غررالحکم فارسی، جلد 4، صفحه 160، حدیث 5667.
78) همان، صفحه 158، حدیث 5653.
79) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حکمت 11.
80) شرح فارسی غررالحکم، جلد 2، صفحه 407.
81) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 69، حدیث 18.
82) نهج‏البلاغه، نامه 69.
83) همان، نامه 53.
84) عیون اخبارالرضا، جلد 2، صفحه 24.
85) اصول کافی، جلد 2، صفحه 94.
86) لقمان، آیه 14.
87) بحارالانوار، جلد 44، صفحه 195. مانند این جریان در مورد امام حسن علیه السّلام نیز نقل شده است. بحارالانوار، جلد 43، صفحه 343.
88) نورالابصار محمد شبلنجی مصری (با اقتباس و تلخیص)؛ بحارالانوار، جلد 43، صفحه 348.
89) اعلام‏الوری، صفحه 126 و 127، سفیةالبحار، ماده حلم.
90) سفینةالبحار، جلد 1، ص 522 (واژه ثویبه).
91) روح البیان، جلد 10، صفحه 58.
92) همان، مدرک.
93) تفسیر کبیر فخررازی، جلد 32، صفحه 91.
94) 1 و 2. جامع السادات، جلد 2، صفحه 303.
95) 1 و 2. جامع السادات، جلد 2، صفحه 303.
96) وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 601، حدیث 18.
97) جامع السادات، جلد 3، صفحه 305.
98) همان، صفحه 302.
99) همان، صفحه 303.
100) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 259.
101) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 258، حدیث 53.
102) اصول کافی، جلد 2، صفحه 358، حدیث 1.
103) وسائل‏الشیعه، جلد 8، صفحه 599، حدیث 13.
104) شرح غررالحکم، جلد 2، صفحه 687، حدیث 2632.
105) مکاسب محرّمه شیخ انصاری، صفحه 41.
106) وسائل‏الشّیعه، جلد 8، ابواب احکام العشره، صفحه 602.
107) محجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 256.
108) اصول کافی، جلد 2، صفحه 239، حدیث 28.
109) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 235 تا 237.
110) همان، صفحه 261.
111) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 253.
112) همان، صفحه 260.
113) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 257.
114) اصول کافی، جلد 2، صفحه 357.
115) شرح غررالحکم، جلد 5، صفحه 451. .همان، جلد 4، صفحه 347.
116) کشکول شیخ بهایی، جلد 2، صفحه 295 (مطابق نقل کتاب پرورش روح، صفحه 422).
117) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 252.
118) مستدرک‏الوسائل، جلد 9، صفحه 121، حدیث 30.
119) همان، صفحه 122، حدیث 34.
120) روضةالواعظین، صفحه 542.
121) جامع‏السّعادات، جلد 2، صفحه 297؛ بحارالانوار، جلد 72، صفحه 226.
122) همان مدرک.
123) میزان‏الحکمه، جلد 3، صفحه 2339.
124) همان، صفحه 2339.
125) کنزالعمال، حدیث 8028.
126) آثارالصادقین، ج 16،ص 98.
127) من لایحضره الفقیه، جلد 4، صفحه 8 و 9.
128) شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9، صفحه 62.
129) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 251.
130) مجموعه ورّام، جلد 1، صفحه 123.
131) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 242.
132) میزان‏الحکمة، جلد 3، صفحه 2339، احادیث 15543 تا 15548.
133) جامع‏السّعادات، جلد 2، صفحه 306.
134) ملحقات صحیفه سجادیه، دعای روز دوشنبه (با تلخیص).
135) نساء، آیه 148.
136) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 261.
137) همان، صفحه 253.
138) همان، صفحه 260.
139) کنزالعمّال، جلد 3، صفحه 595، حدیث 8069.
140) جواهرالکلام، جلد 22، صفحه 62.
141) بقره، آیه 220.
142) وسائل‏الشیعه، جلد 8، صفحه 66.
143) همان، صفحه 607.
144) وسائل‏الشّیعه، جلد 19، صفحه 47،باب 24.
145) در این که ما در جمله فبما رحمة من اللّه... مرصوله است یا استفهامیه یا نافیه یا زائده، احتمالات متعدّدی داده شده، ولی حق آن است که موصوله یا زائده باشد، مرحوم طبرسی در مجمع‏البیان می‏گوید: که ما در اینجا به اتفاق مفسّرین زائده است. (البته این گونه حروف زائده، تأکید را می‏رساند، نه این که بی‏معنی است.)
146) لسان‏العرب، ماده خلق.
147) مجمع‏البیان، جلد 10، صفحه 331، ذیل آیه فوق.
148) نورالثقلین، جلد 5، صفحه 389؛ اصول کافی، جلد 1، صفحه 26، حدیث 4.
149) نورالثقلین، جلد 5، صفحه 391.
150) به تفسیر فخررازی و روح‏البیان، ذیل آیه شریفه مراجعه شود.
151) نورالثقلین، جلد 4، صفحه 207.
152) کنزالعمال، جلد 3، صفحه 6، حدیث 5158. شبیه این مضمون در منابع شیعی نیز نقل شده است.
153) تفسیر برهان ذیل آیه مورد بحث.
154) تفسیر فخررازی ذیل آیه مورد بحث (جلد 22، صفحه 59).
155) کنزالعمّال، جلد 3، صفحه 17، حدیث 5225.
156) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 392، حدیث 59.
157) اصول کافی، جلد 2، صفحه 100، حدیث 6.
158) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 387، حدیث 34.
159) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 321.
160) اصول کافی، جلد 2، صفحه 100، حدیث 5.
161) اصول کافی، جلد 2، صفحه 101.
162) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 148، حدیث 71.
163) غررالحکم، جلد 6، صفحه 399.
164) اصول کافی، جلد 2، صفحه 100، حدیث 8.
165) شرح غرر فارسی، جلد 3، صفحه 393.
166) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 53، حدیث 86.
167) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 389، حدیث 42.
168) کنزالعمال، جلد 3، صفحه 17، حدیث 5229.
169) غررالحکم، حدیث شماره 4855.
170) همان، حدیث 3032.
171) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 394، حدیث 64.
172) جلاءالافهام ابن قیم جوزی، صفحه 92، مطابق نقل کتاب پرورش روح، جلد 1، صفحه 79.
173) سفینةالبحار، چاپ جدید، جلد 2، ماده خلق، صفحه 692.
174) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 3.
175) بحارالانوار، جلد 43، صفحه 344.
176) تحف‏العقول، صفحه 178.
177) منتهی الآمال، جلد 2، صفحه 4.
178) منتهی الآمال، جلد 2، صفحه 63 (با تلخیص).
179) بحارالانوار، جلد 3، صفحه 57 و 58 (با تلخیص و نقل به معنی).
180) اعیان‏الشیعه، جلد 2، صفحه 7.
181) فروع کافی، جلد 4، صفحه 23، حدیث 3، با کمی تلخیص.
182) بحارالانوار، جلد 50، صفحه 47.
183) همان، صفحه 129.
184) اصول کافی، جلد 1، صفحه 508، حدیث 8.
185) جنّةالمأوی که به ضمیمه جلد 53، بحارالانوار چاپ شده، صفحه 240.
186) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 383.
187) بحارالانوار، جلد 70، صفحه 299.
188) عیون‏اخبارالرضا، جلد 2، صفحه 37، به نقل از پرورش روح، جلد 1، صفحه 83.
189) شرح غرر، جلد 6، صفحه 400.
190) همان، صفحه 359.
191) همان، صفحه 359.
192) همان، جلد 1، صفحه 364، حدیث 1381.
193) مستدرک‏الوسائل، جلد 8، صفحه 408.
194) اصول کافی، جلد 2، صفحه 663، حدیث 3.
195) همان، حدیث 2.
196) همان، حدیث 1.
197) تنبیه الخواطر، جلد 1، صفحه 112.
198) اصول کافی، جلد 2، صفحه 665، حدیث 16.
199) همان، صفحه 664، حدیث 9.
200) همان، صفحه 664، حدیث 12.
201) همان، صفحه 665، حدیث 18.
202) غررالحکم، شماره 8356، جلد 5، صفحه 279.
203) تفسیر فخررازی، جلد 10، صفحه 139. (ذیل آیه مورد بحث).
204) در مورد محل اعراب جمله و تخونوا اماناتکم احتمالات متعددی داده شده، و از همه مناسب‏تر آن است که تخونوا مجذوم به وسیله لاء محذوفی است و معطوف است بر لاتخونوا که در جمله اول آمده است، بنابراین واو، واو عاطفه است نه واو حالیه و نه واو به معنی مَعَ.
205) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 89.
206) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.
207) همان، جلد 69، صفحه 198.
208) اصول کافی، جلد 2، صفحه 104.
209) همان، صفحه 105، حدیث 13.
210) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 114، حدیث 5.
211) همان مدرک، حدیث 3.
212) مجموعه ورّام، جلد 1، صفحه 20.
213) اصول کافی، جلد 2، صفحه 104، حدیث 5.
214) بحار، جلد 78، صفحه 60.
215) شرح غررالحکم، جلد 4، صفحه 47.
216) معانی‏الاخبار، صفحه 253؛ بحارالانوار، جلد 72، صفحه 117.
217) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 115.
218) نورالثقلین، جلد 4، صفحه 313.
219) بحارالانوار، جلد 26، صفحه 320.
220) همان، جلد 99، صفحه 175.
221) همان، صفحه 274.
222) همان، جلد 21، صفحه 381.
223) نهج‏البلاغه، نامه 5.
224) المحجةالبیضاء، جلد 3، صفحه 327.
225) بحارالانوار، جلد 10، صفحه 181.
226) فروع کافی، جلد 5، صفحه 134 (با کمی تلخیص).
227) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 115.
228) همان، جلد 75، صفحه 236.
229) شرح فارسی غرر، جلد 2، صفحه 7.
230) همان، جلد 3، صفحه 134.
231) نهج‏البلاغه، نامه 53.
232) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 114.
233) میزان‏الحکمه، جلد 1، صفحه 215.
234) غررالحکم.
235) همان.
236) همان.
237) بحارالانوار، جلد 76، صفحه 125.
238) همان، جلد 106، ص 179.
239) فروع کافی، جلد 5، صفحه 299.
240) نهج‏البلاغه، خطبه 224.
241) نهج‏البلاغه، خطبه 15.
242) همان، خطبه 126.
243) نهج‏البلاغه، نامه 41.
244) شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 18، صفحه 14 و 15.
245) سیره ابن هشام، جلد 3، صفحه 353.
246) احقاق الحق، جلد 3، صفحه 297.
247) همان مدرک.
248) تفسیر نورالثقلین، جلد 2، صفحه 280.
249) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 193.
250) در تفسیر جمله اوّل آیه (طاعة و قول معروف) مفسّران احتمالات زیادی داده‏اند که برخاسته از ترکیب و اعراب جمله است. آیا خبر در جمله بالا محذوف است یا مبتدا و در هر دو صورت محذوف چیست؟ آنچه ما در بالا آوردیم، یکی از روشنترین احتمالات آیه است. برای اطلاع بیشتر می‏توانید به تفسیر مجمع‏البیان و ابوالفتوح رازی و تفسیر کبیرفخررازی ذیل آیه فوق مراجعه فرمایید.
251) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 9، حدیث 13.
252) اصول کافی، جلد 2، صفحه 104، حدیث 1.
253) همان مدرک، حدیث 3.
254) همان مدرک، حدیث 5.
255) بحارالانوار، جلد 67، صفحه 9، حدیث 12.
256) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 10، حدیث 18.
257) شرح غرر، جلد 7، صفحه 200.
258) میزان‏الحکمة، جلد 3، صفحه 2674.
259) روم، آیه 10.
260) شرح غرر آمدی، جلد 3، صفحه 161.
261) همان مدرک، جلد 2، صفحه 151.
262) همان، جلد 1، صفحه 281.
263) همان، جلد 2، صفحه 139.
264) شرح غرر، جلد 4، صفحه 296.
265) شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه 357.
266) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 9.
267) غررالحکم، جلد 2، صفحه 876.
268) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، شماره 458.
269) سوره منافقون، آیه 1.
270) شرح غرر فارسی، حدیث 1552 و 1553، جلد اول، صفحه 400.
271) طبرسی در مجمع‏البیان، ابوالفتح رازی در تفسیر روح‏الجنان و برسویی در روح‏البیان ذیل آیه مورد بحث.
272) قصص، آیه 56.
273) اصول کافی، جلد 3، صفحه 339.
274) بحارالانوار، جلد 169، صفحه 263.
275) شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه 357.
276) جامع‏السّعادات، جلد 2، صفحه 322.
277) اصول کافی، جلد 2، صفحه 340، حدیث 11.
278) نهج‏البلاغه، خطبه 84.
279) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 243، شبیه همین حدیث با کمی تفاوت در کنزالعمال از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده است (کنزالعمال، جلد 3، صفحه 619، حدیث 8203).
280) کنزالعمال، حدیث 8219.
281) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 305.
282) شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه 357.
283) کنزالعمال، حدیث 8212.
284) شرح غرر، جلد 5، صفحه 390.
285) همان مدرک، صفحه 461.
286) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، کلمه 38.
287) شرح غررالحکم، جلد 1، صفحه 310.
288) نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه 357.
289) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 260.
290) وسائل‏الشیعه، جلد 7، صفحه 119، حدیث 13.
291) مسندالامام الرضا علیه السّلام، جلد 1، صفحه 280.
292) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 261.
293) میزان‏الحکمه، حدیث 17463.
294) بحارالانوار، جلد 66، صفحه 386.
295) کنزالعمّال، حدیث 8231 (جلد 3، صفحه 625).
296) کنزالعمال، جلد 3، صفحه 624، حدیث 8228.
297) نساء، آیه 69.
298) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 235.
299) بحارالانوار، جلد 101، صفحه 284.
300) وسائل‏الشیعه، جلد 16، صفحه 134، (حدیث 4 باب 12 از کتاب الایمان).
301) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 245.
302) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 263.
303) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 245.
304) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 243.
305) انعام، آیه 1.
306) انبیاء، آیه 63.
307) یوسف، آیه 70.
308) شرح بیشتر پیرامون تفسیر آیات نخستین سوره برائت را در جلد نهم پیام قرآن صفحه 288 به بعد مطالعه کنید.
309) تفسیر مراغی، جلد اوّل، صفحه 177.
310) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 198، (حدیث 26).
311) غررالحکم، حدیث 1762.
312) غررالحکم، حدیث 9577.
313) نهج‏البلاغه، نامه 53.
314) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 150، حدیث 82؛ تاریخ یعقوبی، جلد 2، صفحه 92.
315) نهج‏البلاغه، خطبه 41.
316) اصول کافی، جلد 2، صفحه 162، حدیث 15.
317) خصال، صفحه 140، حدیث 118.
318) غررالحکم، حدیث 3650.
319) سفینة البحار، ماده عهد.
320) غررالحکم، حدیث 2859.
321) بحارالانوار، جلد 97، صفحه 46، حدیث 3.
322) غررالحکم، حدیث 10290.
323) غررالحکم، حدیث 1044.
324) بحارالانوار، جلد 97، صفحه 46، حدیث 3.
325) غررالحکم، حدیث 9414.
326) غررالحکم، حدیث 9575.
327) غررالحکم، جلد 1، صفحه 337، حرف الباء، حدیث 153.
328) غررالحکم.
329) نهج‏البلاغه، نامه 53 (عهدنامه معروف مالک اشتر).
330) احزاب، آیه 15.
331) تفسیر فخررازی، جلد 20، صفحه 106.
332) اصول کافی، جلد 2، صفحه 36، حدیث 1.
333) همان مدرک، صفحه 364، حدیث 2.
334) در مرکز بخش بوانات فارس قصبه‏ای وجود دارد بنام سوریان که ظاهراً همان‏سُهریاج باشد زیرا در معجم‏البلدان در ذیل همین داستان نام فارسی آن را سوریانج ذکر کرده است (که مخفف آن سوریان می‏باشد).
335) معجم‏البلدان، جلد 3، ماده سُهریاج.
336) اصول کافی، جلد 1، صفحه 404، حدیث 2.
337) تفسیر نمونه، جلد 11، صفحه 383.
338) وسائل‏الشیعه، جلد 11، صفحه 50، حدیث 4.
339) مغازی واقدی، جلد 1، صفحه 48.
340) قاموس‏الرجال، جلد 9، صفحه 15.
341) سیره ابن هشام، جلد 2، صفحه 266 و تاریخ طبری،جلد 2، صفحه 140.
342) مرید از ماده مرد (بر وزن مرد) به معنی طغیان و بیگانگی کامل از حق است و در اصل به معنی برهنگی و تجرد آمده، به همین جهت به پسرانی که هنوز موی صورتشان نروییده اَمرد گفته می‏شود، و شجرة مرداء به معنی درختی است که هیچ برگ ندارد و متمرد و مارد به معنی شخص سرکش است که به طور کامل از اطاعت فرمان خارج شده است.
343) حج، آیه 9.
344) زخرف، آیه 59.
345) مجمع‏البیان و همچنین تفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه مورد بحث.
346) نحل، آیه 125.
347) کهف، آیه 22.
348) احیاءالعلوم، جلد 3، صفحه 1553.
349) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 138، حدیث 52.
350) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 129، حدیث 13.
351) غررالحکم، حدیث 1177.
352) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 128، حدیث 6.
353) همان، صفحه 134، حدیث 30.
354) مجموعه ورّام، جلد 1، صفحه 117، (باب ماجاء فی المراء و المزاح).
355) المحجةالبیضاء، جلد 1، صفحه 107.
356) میزان‏الحکمه، جلد 1، صفحه 372.
357) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 208.
358) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 138، حدیث 53.
359) همان، حدیث 50.
360) صفحه 134، حدیث 31.
361) همان، صفحه 135، حدیث 32.
362) همان، حدیث 32.
363) همان، صفحه 128، حدیث 10.
364) همان، صفحه 139، حدیث 56.
365) همان، صفحه 127، حدیث 3.
366) غرر، جلد 3، صفحه 376، حدیث 4795.
367) سفینة البحار، ماده مَرَء؛ بحارالانوار، جلد 27، صفحه 107، حدیث 79.
368) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 131، حدیث 20.
369) همان، صفحه 135، حدیث 32.
370) مقدّمه کتاب معالم الاصول، صفحه 11.
371) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 134، حدیث 31.
372) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 129، حدیث 14.
373) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 136، حدیث 39.
374) عنکبوت، آیه 46.
375) نحل، آیه 125.
376) بقره، آیه 111.
377) بحارالانوار، جلد 2، صفحه 125، حدیث 2 (با تلخیص).
378) سفینةالبحار، جلد 2، صفحه 532، چاپ قدیم (ماده مراء).
379) کافی، جلد 2، صفحه 144.
380) تفسیر منهج‏الصادقین، ج 8، صفحه 417.
381) سیره ابن هشام، جلد 3، صفحه 308.
382) تفسیر قرطبی، جلد 9، صفحه 6131.
383) مستدرک سفینة البحار، جلد 10، صفحه 152.
384) مطابق این تفسیر در جمله أن تبرّوا کلمه لا در تقدیر است و در اصل ألّا تبّروا... بوده است، و واژه عُرضَه در اینجا به معنی مانع است، ولی در تفسیر بعد به معنی معرضیت است.
385) تفسیر قرطبی، جلد 3، صفحه 1955.
386) وسائل‏الشیعه، جلد 8، صفحه 616.
387) اقتباس از مفردات راغب (واژه نمیمه).
388) اقتباس از لسان العرب (واژه نمیمه).
389) وسائل‏الشیعه، جلد 8، صفحه 617.
390) همان مدرک.
391) همان مدرک، (حدیث 4).
392) وسائل‏الشیعه، جلد 8، صفحه 618، حدیث 6.
393) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 276.
394) وسائل‏الشیعه، جلد 8، صفحه 619، حدیث 11 (باب تحریم النمیمه).
395) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 279.
396) غررالحکم، حدیث 10581.
397) آثار الصادقین، جلد 24، صفحه 416.
398) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 293، حدیث 63.
399) غررالحکم، حدیث 2663.
400) بحارالانوار، جلد 60، صفحه 21، حدیث 14.
401) خصال (مترجم) شیخ صدوق، صفحه 122 (باب الثلاثه).
402) بقره، آیه 12.
403) بحارالانوار، جلد 69، صفحه 207، حدیث 8.
404) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 270.
405) بحارالانوار، جلد 1، صفحه 122.
406) غررالحکم، حدیث 2442.
407) میزان‏الحکمة، جلد 4، حدیث 20685؛ در بحارالانوار، جلد 72، صفحه 270 شبیه آن آمده است.
408) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 230.
409) قصص، آیه 20.
410) شرح این داستان را در تفسیر نمونه جلد 17، صفحه 259، ذیل آیه 25 سوره احزاب بخوانید.
411) غررالحکم، شماره 10327.
412) وسائل‏الشیعه، جلد 13، صفحه 163، حدیث 7.
413) نهج‏البلاغه، نامه 47.
414) میزان‏الحکمه، جلد 2، حدیث 10517.
415) اصول کافی، جلد 2، صفحه 209، حدیث 1.
416) همان مدرک، حدیث 3.
417) همان مدرک، حدیث 4.
418) اصول کافی، جلد 2، صفحه 210، حدیث 6.
419) غررالحکم، حدیث 8043.
420) اصول کافی، جلد 2، صفحه 341، حدیث 16.
421) بحار، جلد 9، صفحه 251، حدیث 19.
422) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 270.
423) سَوء (به فتح سین) به گفته صحاح اللغه معنی مصدری دارد و سوء به ضم سین معنی اسم‏مصدری، ولی به گفته زمحشری در کشّاف هر دو به یک معنی است.
424) وسائل‏الشّیعه، جلد 18، صفحه 38 (حدیث 42)، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 195.
425) المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحه 268.
426) غررالحکم، جلد 6، صفحه 362.
427) همان مدرک، جلد 2، صفحه 308.
428) همان، جلد 4، صفحه 132.
429) همان مدرک، صفحه 132، حدیث 5575.
430) همان مدرک، صفحه 178.
431) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 360، بحارالانوار، جلد 71، صفحه 187.
432) غررالحکم، جلد 6، صفحه 244، حدیث 10140.
433) همان، جلد 5، صفحه 406.
434) بحارالانوار، جلد 67، صفحه 394.
435) همان مدرک، صفحه 394.
436) شرح غرر، جلد 2، صفحه 60.
437) غررالحکم، حدیث 4834.
438) همان، حدیث 4824.
439) همان، حدیث 4823.
440) همان، حدیث 4816.
441) غررالحکم، حدیث 8842.
442) اصول کافی، جلد 2، صفحه 71، حدیث 2.
443) همان، صفحه 72، حدیث 3.
444) بحارالانوار، جلد 67، صفحه 365، حدیث 14.
445) مستدرک‏الوسائل، جلد 11، صفحه 250.
446) اصول کافی، جلد 2، صفحه 72، حدیث 4.
447) غررالحکم، حدیث 8837.
448) آثارالصادقین، جلد 12، صفحه 240.
449) غررالحکم، حدیث 1903.
450) بحارالانوار، جلد 71، صفحه 197.
451) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 268.
452) فرائدالاصول شیخ انصاری، در بحث حدیث رفع. بحارالانوار، جلد 55، صفحه 320، ذیل حدیث 9.
453) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 196، حدیث 15.
454) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 360.
455) کنزالعمال، جلد 3، صفحه 497، حدیث 7585.
456) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 114.
457) میزان‏الحکمه، جلد 2، صفحه 1787، حدیث 11575 تا 11577.
458) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 158، حدیث 142.
459) نهج‏البلاغه، نامه 53.
460) یوسف، آیه 87.
461) بقره، آیه 189.
462) نور، آیه 27.
463) کنزالعمال، جلد 3، صفحه 808، حدیث 8827.
464) صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 1985، حدیث 2563.
465) همان مدرک.
466) اصول کافی، جلد 2، صفحه 354، حدیث 4.
467) شرح غرر، جلد 3، صفحه 1386، حدیث 4581.
468) همان مدرک، جلد 5، صفحه 371، حدیث 8799.
469) همان مدرک، حدیث 8800.
470) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 253، حدیث 109.
471) شرح غررالحکم، جلد 5، صفحه 371، حدیث 8799.
472) همان مدرک، حدیث 8802.
473) همان مدرک، حدیث 8798.
474) مستدرک‏الوسائل، چاپ جدید، جلد 9، صفحه 147، حدیث 15 (باب 141).
475) برای توضیح بیشتر به جلد 10 پیام قرآن، صفحه 403 به بعد مراجعه فرمائید.
476) برای توضیح بیشتر به جلد 10 پیام قرآن، صفحه 403 به بعد مراجعه فرمائید.
477) وسائل‏الشیعه، جلد 11، صفحه 44، حدیث 4.
478) در بعضی از کتب بَسبَس نقل شده، او بسبس بن عمرو است. (سیره ابن هشام، جلد 2، صفحه 265).
479) سنن ابی داود، حدیث 2618.
480) نهج‏البلاغه، نامه 53.
481) حیاةالحسین، جلد 2، صفحه 263.
482) تحریم، آیه 3 و 4.
483) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 237.
484) شرح غرر، جلد 5، صفحه 268، حدیث 8295.
485) همان مدرک، صفحه 371، حدیث 8802.
486) بحارالانوار، جلد 71، صفحه 178، حدیث 17.
487) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 89.
488) غررالحکم، جلد 4، صفحه 141، حدیث 5616.
489) همان، صفحه 146.
490) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 6.
491) میزان‏الحکمة، جلد 4، صفحه 427.
492) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 68.
493) میزان‏الکحمه، جلد 4، صفحه 427، حدیث 8419.
494) بحار، جلد 72، صفحه 412.
495) همان مدرک.
496) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 418.
497) بحارالانوار، جلد 80، صفحه 22.
498) اصول کافی، جلد 2، صفحه 370، حدیث 4.
499) آل عمران، آیه 112.
500) مرآةالعقول، جلد 11، صفحه 64. (حدیث شماره 7).
501) مرآةالعقول، جلد 11، صفحه 62.
502) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 48.
503) مرآةالعقول، جلد 11، صفحه 65.
504) بحارالانوار، جلد 72، صفحه 71.
505) اصول کافی، جلد 2، صفحه 225، حدیث 14.
506) همان مدرک.
507) بحارالانوار، جلد 26، صفحه 237.(با تلخیص).
508) شرح غررالحکم، جلد 5، صفحه 257.
509) شرح غررالحکم، جلد 5، صفحه 255.
510) همان مدرک، جلد 5، صفحه 403.
511) غررالحکم، حدیث 4662.
512) غررالحکم، حدیث 10265.
513) اصول کافی، جلد 2، صفحه 224، حدیث 9.
514) کَظیم صیغه مبالغه از ماده کظم (بر وزن نظم) در اصل به معنی بستن گلوی مشک بعد از پرشدن است، به همین دلیل کظیم به کسی گفته می‏شود که مملو از غضب شده و خویشتن‏داری می‏کند و به اصطلاح دندان بر جگر می‏گذارد و صرف‏نظر می‏کند، و غیظ به معنی شدت خشم است که بر اثر بروز ناملایمات به انسان دست می‏دهد و به نظر می‏رسد که غیظ مرحله شدید و بالای خشم می‏باشد بنابراین کظم غیظ به معنی خویشتن‏داری و سلطه بر نفس به هنگام بروز شدّت غضب است و این صفت بسیار بالایی است.
515) البتّه برای اوّاه معنای دیگری ذکر شده، ولی مناسب همان معنی است که در بالا گفته شده و در اصل اوّاه به معنی کسی است که فراوان آه می‏کشد خواه به خاطر توبه باشد یا مسؤولیت، یا دلسوزی نسبت به مردم.
516) تفسیر منهج‏الصادقین، جلد 6، صفحه 417، (مطابق نقل تفسیر اثنی عشری ذیل آیه مورد بحث) و تفسیر روح البیان، جلد 6، صفحه 241 (ذیل آیه مورد بحث).
517) تفسیر روح‏البیان، جلد 3، صفحه 298، ذیل آیه.
518) مجمع‏البیان، ذیل آیه.
519) بحارالانوار، جلد 70، صفحه 265.
520) همان مدرک.
521) شرح غرر، جلد 2، صفحه 454، حدیث 3269.
522) همان، صفحه 47، حدیث 1787.
523) آثارالصادقین، جلد 15، صفحه 454.
524) اصول کافی، جلد 2، صفحه 303.
525) صحیفه سجادیه، دعای 8.
526) شرح غرر، جلد 2، صفحه 286، حدیث 2635.
527) همان، جلد4، صفحه 326، حدیث 6225.
528) همان، صفحه 361، حدیث 6325.
529) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 293.
530) سفینة البحار، ماده غضب.
531) غررالحکم، حدیث 1356.
532) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 113.
533) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 428.
534) جامع احادیث الشیعه، کتاب الجهاد، جلد 13، صفحه 468.
535) بحارالانوار، جلد 11، صفحه 318.
536) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 293.
537) جامع احادیث الشیعه، جلد 13، صفحه 479.
538) همان مدرک.
539) همان، صفحه 478.
540) شرح غررالحکم، جلد 6، صفحه 28، حدیث 9351.
541) محجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 304.
542) سفینةالبحار، ماده غضب.
543) شرح غرر، جلد 1، صفحه 142، حدیث 530.
544) سفینةالبحار، ماده غضب، المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 307.
545) جامع‏الاحادیث، جلد 13، صفحه 472.
546) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 308.
547) وسائل‏الشیعه، جلد 11، صفحه 291، (باب 54 از ابواب جهادالنفس).
548) المحجةالبیضاء، جلد 5، صفحه 308، بحارالانوار، جلد 70، صفحه 272.
549) بحارالانوار، جلد 70، صفحه 272.
550) همان، جلد 77، صفحه 312.
551) همان، جلد 70، صفحه 272.
552) همان مدرک.
553) اشاره به عمروبن عبید معتزلی که با جماعتی خدمت امام باقر علیه السّلام آمده بودند، به گمان این که آن حضرت را بیازمایند و سرانجام شرمنده باز گشتند.
554) بحارالانوار، جلد 4، صفحه 68.
555) به سوره طه، آیات 92 تا 94 و سوره اعراف آیات 150 تا 151 مراجعه شود.
556) بحارالانوار، جلد 20، صفحه 360.
557) همان، جلد 40، صفحه 113.
558) نهج‏البلاغه، خطبه 130.
559) میزان‏الحکمه، جلد 3، صفحه 2270.
560) بحارالانوار، جلد 44، صفحه 191.
561) نهج‏البلاغه، نامه 38.
562) بحارالانوار، جلد 14، صفحه 161.
563) بحارالانوار، جلد 64، صفحه 354.
564) همان، جلد 75، صفحه 102.
565) کنزالعمال، حدیث 5815، جلد 3، صفحه 130.
566) غررالحکم، حدیث 7529.
567) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 152، شبیه همین معنی با کمی تفاوت در وسائل‏الشیعه جلد 11، صفحه 211 آمده است.
568) همان، صفحه 212.
569) شرح فارسی غرر، جلد 2، صفحه 450.
570) همان، صفحه 435.
571) همان، صفحه 488.
572) مستدرک‏الوسائل، جلد 11، صفحه 288 (کتاب الجهاد).
573) اصول کافی، جلد 2، صفحه 110، حدیث 9.
574) سفینةالبحار، ماده حلم.
575) جامع الاحادیث، جلد 13، صفحه 479، حدیث 12.
576) اصول کافی، جلد 2، صفحه 112، حدیث 3 و 7.
577) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 208، حدیث 1.
578) غررالحکم، جلد 2، ص 66.
579) شرح غررالحکم، جلد 2، صفحه 66.
580) اصول کافی، جلد 2، صفحه 112.
581) تحف‏العقول، صفحه 19.
582) شرح غررالحکم، جلد 3، صفحه 741، حدیث 3859.
583) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 102.
584) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 460.
585) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 422، حدیث 61.
586) شرح غررالحکم، جلد 1، صفحه 311، حدیث 1185.
587) همان، جلد 3، صفحه 221، حدیث 4274.
588) همان، جلد 4، صفحه 285، حدیث 6084.
589) تفسیرالمیزان و قرطبی و اثنی عشری و روح‏البیان و فی ظلال، ذیل آیه مورد بحث.
590) مجمع‏البیان، جلد 2، صفحه 512.
591) تفسیر عیاشی و الدُّرالمنثور، ذیل آیه مورد بحث.
592) نهج‏البلاغه، نامه 47.
593) به تفسیرالمیزان، جلد 16، ذیل آیه مورد بحث رجوع شود.
594) تفسیر روح‏البیان، جلد اول، صفحه 285.
595) توجّه داشته باشید که مادّه غفران همان گونه که در مورد خداوند گفته می‏شود در آیات متعددی درباره انسان نیز به کار رفته است: قل للّذین آمنوا یغفروا للّذین لایرجون أیّام اللّه(جاثیه، آیه 14) و مانند و اذا ما غضبواهم یغفرون (شوری، آیه 37).
596) مجمع‏البیان، جلد 10، صفحه 379.
597) همان، ذیل آیه 40 سوره شوری.
598) اصول کافی، جلد 2، صفحه 107.
599) شرح غررالحکم، جلد 1، صفحه 140 (حدیث 520).
600) همان مدرک، جلد 4، صفحه 184 (حدیث 5769).
601) شرح‏غررالحکم، جلد 4، صفحه 175 (حدیث 5735).
602) بحارالانوار، جلد 49، صفحه 172، حدیث 10.
603) شرح غرر، جلد 4، صفحه 505، حدیث 6766.
604) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 11.
605) همان مدرک، حدیث 211.
606) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 424، حدیث 65.
607) شرح غررالحکم، جلد 4، صفحه 20، (حدیث 5139).
608) کنزالفوائد، جلد 2، صفحه 182، - شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 20، صفحه 270، حدیث 124.
609) همان، حدیث 783، و همان، صفحه 330، حدیث 783.
610) غررالحکم، حدیث 4788.
611) میزان‏الحکمه، جلد 3، صفحه 2015، حدیث 13225.
612) بحارالانوار، جلد 74، صفحه 168.
613) اصول کافی، جلد 2، صفحه 108.
614) کنزالعمال، جلد 3، صفحه 373، حدیث 7004.
615) میزان‏الحکمة، جلد 3، حدیث 13184.
616) غررالحکم، جلد 1، صفحه 398، حدیث 1547.
617) خلخال طوق باریکی از نقره یا طلا بوده که دارای حلقه‏ها یا زنگهای کوچکی بوده که اگر محکم راه می‏رفتند صدای لاده و زنهای عرب بعنوان یک زینت آن را به ساق پا می‏کردند و بعضی می‏گویند فلسفه اصلی آن بوده که زنان بیابان‏گرد عرب که معمولاً پاهایشان برهنه بوده است آن را به پا می‏کردند تا حشرات موذی صدای آن را بشنوند و دور شوند سپس به صورت یک زینت در آمده است.
.فروع کافی، جلد 5، صفحه 535، باب الغیره، حدیث 1.
618) همان، صفحه 536، حدیث 2.
619) مرآت العقول، ذیل حدیث مورد بحث.
620) بحارالانوار، جلد 100، صفحه 248، حدیث 33. .کنزالعمال، حدیث 7076، (جلد 3، صفحه 387).
621) همان، صفحه 385، حدیث 7065.
622) نهج‏البلاغه، کلمات قصار، حدیث 47.
623) وسائل‏الشیعه، جلد 14، صفحه 109، (باب 77 حدیث 10).
624) بحارالانوار، جلد 76، صفحه 115، حدیث 7.
625) کنزالعّمال، جلد 3، صفحه 385، حدیث 7067.
626) نهج‏البلاغة، نامه 31.
627) بحارالانوار، جلد 75، صفحه 236.
628) نهج‏البلاغة، خطبه 127.
629) دائرةالمعارف قرن بیستم، ماده رهب.
630) تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 381 - 390.
631) کنزالعّمال، جلد 1، حدیث 1028، صفحه 206.
632) میزان‏الحکمة، جلد اوّل، حدیث 2438، صفحه 406.
633) کنزالعّمال، جلد 1، صفحه 206، حدیث 1032.
634) نهج‏البلاغة، خطبه 127.
635) المحجّةالبیضاء، جلد 4، صفحه 8.
636) همان، صفحه 7.
637) همان مدرک.
638) سفینةالبحار، ماده هجر.
639) میزان‏الحکمة، جلد 3، صفحه 1966، حدیث 12914.
640) بحارالانوار، جلد 67، صفحه 115.
641) بحارالانوار، جلد 67، صفحه 114.
642) نهج‏البلاغة، خطبه 209.
643) مجمع‏البیان، جلد 9، صفحه 243، ذیل آیه 27 حدید.
644) میزان‏الحکمة، جلد 3، حدیث 12884.
645) شرح غررالحکم، جلد 5، صفحه 338.
646) همان، جلد 4، حدیث 6505، صفحه 406.
647) همان، حدیث 6504.
648) بحارالانوار، جلد 67، صفحه 111.
649) فروع کافی، ج 8، ص 128.
650) شرح غرر، جلد 4، حدیث 5609، صفحه 140.
651) همان، جلد 5، حدیث 8151، صفحه 238.
652) مریم، آیه 48 و 49.
653) جامعه‏شناسی ساموئیل کَنیک، صفحه 428.