تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

لجاجت و بهانه‏جویی در روایات اسلامی‏

در فصل نهم این کتاب به بحث‏های مربوط به تعصّب و لجاجت پرداختیم و آیات و روایات و بحث‏های مربوط به لجاجت را که ناشی از تعصب‏های جاهلانه و تقلیدهای کورکورانه می‏شود روشن ساختیم، در بحث کنونی سخن از بهانه‏جویی و لجاجت است و به تعبیر دیگر پافشاری کردن روی یک مسأله غلط، نه به خاطر تعصّب‏های قومی و تقلید کورکورانه، بلکه به خاطر خوی بهانه‏جویی کودکانه‏ای که در بعضی از افراد دیده می‏شود که بدون هیچ دلیل منطقی در برابر حق تسلیم نمی‏شوند و برای فرار از حق دنبال بهانه‏ای می‏گردند.
همان‏گونه که در آیات گذشته دیدیم این رذیله اخلاقی در بسیاری از اقوام بوده و به خاطر همان سعادت محروم گشتند و در گرداب بدبختی افتادند، در احادیث اسلامی نیز بحث گسترده‏ای در این زمینه دیده می‏شود.
1- در حدیثی از پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏خوانیم: ألخیر عادة و الشرّ لجاجة؛ کارهای نیک تدریجاً به صورت عادت در می‏آید، ولی کارهای شرّ و بد ناشی از لجاجت است.(25)
2- در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام می‏خوانیم: ایّاک و مذموم اللّجاج فانّه یثیر الحروب؛ از لجاجت مذموم و نکوهیده بپرهیز که مایه بروز جنگها است.(26)
تعبیر به لجاجت مذموم اشاره به این است که گاهی انسان در کارهای خیر اصرار می‏ورزد و به صورت منطقی پافشاری می‏کند، بی‏شک این اصرار و پافشاری کار بسیار خوبی است و سرچشمه پیروزی و موفقیت.
ولی اصرار و پافشاری لجوجانه و بهانه‏جویانه که از آن تعبیر به مذموم اللجاج در حدیث فوق شده است، سبب تحریک همین حس در دیگران می‏گردد و ادامه آن به جنگ و خونریزی می‏کشد.
3- در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: جماع الشّرّ أللّجاج و کثرة المماراة؛ کانون شرّ و فساد همان لجاجت و بحث و جدال تعصّب‏آمیز است.(27)
در واقع بسیاری از مشکلات و مصائب اجتماعی، سرچشمه‏ای جز همین امور ندارد، از یک سو گروهی به بحث و جدل و لجاجت برمی‏خیزند، و از سوی دیگری، گروهی دیگر نیز بر اثر جهل و نادانی و خودخواهی همین راه را ادامه می‏دهند، ناگهان آتش نزاع شعله‏ور می‏شود، و هر دو گروه بی‏آنکه هدفی را دنبال کنند به جان هم می‏افتند، در حالی که اگر یک طرف بر سر عقل بیاید و کمی خویشتن‏داری به خرج دهد جلو مفاسد عظیمی گرفته می‏شود.
4- در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار می‏خوانیم که در مذمّت این خوی‏زشت فرمود: خیر الأخلاق أبعدها عن اللّجاج؛ بهترین اخلاق، اخلاقی است که از لجاجت دورتر باشد.(28)
از این تعبیر استفاده می‏شود که روح لجاجت و بهانه‏جویی با تمام صفات رذیله پیوند دارد، یا در آنها مؤثّر است و یا از آنها متأثّر می‏باشد.
5- و نیز از آن حضرت نقل شده است که در همین رابطه فرمود: لا مرکب أجمح من اللّجاج؛ هیچ مرکبی سرکش‏تر از لجاجت نیست.(29)
این تعبیر نشان می‏دهد که لجاجت انسان را به وادیهایی می‏کشاند که صاحب آن نیز در انتظارش نیست، گاه او را به دروغ، گاهی به تکبّر، گاهی به خدعه و نیرنگ و گاه به جنگ و جدال، که در روایات سابق به آن اشاره شد.
6- در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‏خوانیم هنگامی که موسی‏بن‏عمران علیه السّلام می‏خواست از استاد و معلّمش خضر علیه‏السّلام جدا شود از او تقاضای پند و اندرز کرد، از جمله توصیه‏های خضر علیه السّلام این بود: ایّاک و اللّجاجة أو تمشی فی غیر حاجة أو أن تضحک من غیر عَجب واذکر خطیئتک و ایّاک و خطایا النّاس؛ از لجاجت بپرهیز و همچنین از گام برداشتن در طریقی که نیاز تو در آن نیست (دخالت در اموری که با تو ارتباط ندارد) و همچنین از خنده‏های بی‏معنی، و همواره به یاد گناهان خویش باش و از بررسی گناهان مردم بپرهیز.(30)
در این حدیث لجاجت همردیف گام‏های بی‏هدف و دخالت در اموری که ارتباطی به انسان ندارد قرار داده شده و این نشان می‏دهد لجوج هرگز تابع منطق نیست.
7- این بحث را با حدیث پُرمعنای دیگر از علی علیه السّلام پایان می‏دهیم آنجا که فرمود: من لّج و تمادی فهو راکس الّذی ران اللّه علی قلبه و صارت دائرة السّوء علی رأسه؛ کسی که لجاجت کند و این راه را همچنان ادامه دهد، او کسی است که فکرش وارونه می‏شود و خداوند زنگار بر قلبش می‏نهد و بدیها و بدبختی‏ها بر گرد وجود او دور می‏زند.(31)
به هر حال احادیث در نکوهش این رذیله اخلاقی بسیار است و آنچه در بالا آمد نمونه بارزی از آن احادیث است که نشان می‏دهد این خوی زشت از آن رذیلی است که صاحبش را بدبخت و بیچاره می‏کند، از حق دور می‏سازد، به باطل نزدیک می‏کند و به سرنوشت دردناکی که در انتظارش نیست گرفتار می‏سازد.