تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تفسیر و جمع‏بندی‏

در نخستین آیه مورد بحث خداوند سه گروه را شدیداً مورد تهدید قرار می‏دهد منافقان و بیماردلان (اراذل و اوباش هوسباز) و شایعه‏پراکنان که اگر دست از کارهای خود یعنی مزاحمت نوامیس مردم و تضعیف روحیه مسلمین و نشر شایعات دروغین درباره زنان پاکدامن برندارند به شدیدترین مجازات گرفتار خواهند شد، می‏فرماید: اگر منافقان و آنها که در دلهایشان بیماری است و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی‏اساس در مدینه پخش می‏کنند دست از کار خود نکشند تو را بر ضد آنان می‏شورانیم، سپس نمی‏توانند جز مدت کوتاهی در این شهر در کنار تو باشند - و از همه جا طرد می‏شوند - و هر جا یافت شوند دستگیر خواهند شد و به قتل می‏رسند (لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها الّا قلیلاً - ملعونین أینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلاً).
این غیرت الهیّه که سبب دفاع شدید از عرض و نوامیس و کیان مسلمین شده است سرمشقی برای همه در مسأله غیرت دینی و ناموسی است و نشان می‏دهد که در برابر اراذل و اوباش و منافقان کوردل و بیماردلان نباید بی‏تفاوت یا خونسرد باشند.
این تعبیر با آنچه از فعل پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم در تاریخ نقل شده که در این‏گونه موارد سخت‏گیر بود و با متخلفان برخورد شدید می‏کرد، نشان می‏دهد که این مسأله به عنوان فضیلت اخلاقی و وظیفه اجتماعی پذیرفته شده است.
تعبیرات سه‏گانه در آیه بالا (منافقون، الّذین فی قلوبهم مرض و ألمرجفون) ممکن است همه اشاره به گروه معینی باشد که با انواع کارهای خلاف به تضعیف مسلمین می‏پرداختند، ولی ظاهر آیه، و پاره‏ای از شأن نزول‏ها نشان می‏دهد که اشاره به سه گروه مختلف است: منافقان با پخش شایعاتی درباره غزوات پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم در مدینه سعی داشتند روحیه مسلمانان را تضعیف کنند، و گروهی از اراذل و اوباش با ایجاد مزاحمت در مورد زنان مسلمان اسباب ناراحتی آنها را فراهم می‏کردند و گروه دیگری با پخش شایعات درباره زنان باایمان، آنها را سخت آزار می‏دادند، آیه فوق هر سه گروه را تهدید به مجازات شدید تبعید و قتل می‏کند.
تعبیر به الّذین فی قلوبهم مّرض در آیات قرآن در معانی مختلف به کار رفته، گاه اشاره به نفاق است، مانند آنچه در آیه 10 سوره بقره آمده است (فی قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضاً) و گاه در مورد کسانی که هوس‏های سرکش جنسی دارند به کار رفته، چنان که در آیه 32 همین سوره به زنان پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم دستور داده شده که به هنگام صحبت کردن با نامحرمان، به گونه‏ای هوس‏انگیز سخن نگویند که بیماردلان در آنها طمع کنند (فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذی فی قلبه مرض).
جالب توجّه این که قرآن در ادامه همین آیات (آیه 60 و 61) می‏افزاید: این سنّت خداوند در اقوام پیشین است (و منحصر به امّت اسلام نیست) و برای سنّت الهی هیچ تغییری نخواهی یافت.
این تعبیر نشان می‏دهد که حکم بالا یک حکم عام در تمام ادیان الهی بوده، و سنّتی است تغییرناپذیر که باید در برابر مزاحمین و منافقین و شایعه پراکنان برخورد قاطعانه کرد (البتّه با حفظ تمام موازین شرعی و منطقی) و مفهوم غیرت همین است.

در دوّمین آیه به نمونه غیرت دینی یکی از بزرگترین پیامبران الهی یعنی حضرت یوسف علیه السّلام برخورد می‏کنیم هنگامی که از سوی زنان هوسباز مصر مخصوصاً ذلیخا مورد تهاجم قرار گرفت و از او خواستند تسلیم خواسته‏های نامشروع ذلیخا یا تسلیم خواسته‏های نامشروع خودشان شود یوسف که در سن جوانی و در برابر طوفان شهوات قرار داشت به شدّت مقاومت کرد تا آنجا که زندان را با همه رنجهایش بر تسلیم در برابر خواسته‏های آنها ترجیح داد و به درگاه پروردگار چنین عرضه داشت پروردگار من! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می‏خوانند و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من برنگردانی قلب من به آنها مایل می‏شود و از جاهلان خواهم بود. (قال ربّ السّجن أحبّ الیّ ممّا یدعوننی الیه و الّا تصرف عنّی کیدهنّ أصب الیهنّ و أکن من الجاهلین)؛ این تعبیر هم از مقام عفت و عصمت یوسف حکایت می‏کند و هم از غیرت و پارسائی او و هنگامی که این روحیه پاک را مقایسه با عدم غیرت عزیز مصر مقایسه می‏کنیم که وقتی ناپاکی همسرش ذلیخا بر او ثابت شد تنها به این جمله قناعت کرد! یوسف أعرض عن هذا واستغفری لذنبک انّک کنت من الخاطئین؛ یوسف! از این موضوع صرف نظر کن و تو ای زن نیز استغفار کن که از خطاکاران بودی (یوسف - 29) فرق میان این دو روشن می‏شود واضح است منظور یوسف این نبود که از خداوند طلب زندان کند بلکه هدف این بود که اگر او را در میان زندان و عمل نامشروع مخیّر کنند (همان گونه که ساختند) زندان را ترجیح می‏دهد.

در سوّمین آیه مورد بحث خداوند دستوری به زنان مؤمنه می‏دهد که علاوه بر حفظ حجاب هنگام راه رفتن پاهای خورا به زمین نزنید تا زینت پنهانش پیدا شود و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش نرسد! (ولا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن).
در این آیه نیز عفت و غیرت به هم آمیخته شده تا آنجا که به زنان اجازه نمی‏دهند پا را بر زمین بکوبند و صدای خلخال را ظاهر کنند(617) و همان گونه که در بالا اشاره کردیم اسلام به زنان پیامبر (به عنوان الگو و سرمشق) دستور می‏دهد که هنگام سخن گفتن با بیگانگان سخنان خود را با آهنگی هوس‏انگیز ادا نکنند که سبب تحریک هوی‏بازان گردد اینها همه دستوراتی است که هم تأکید در رعایت نهایت عفت را دارد و هم رعایت غیرت.