تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مستثنیات غیبت‏

علمای اخلاق و همچنین فقها در این نکته اتفاق نظر دارند که مواردی پیش می‏آید که غیبت کردن در آن جایز و حتّی گاهی واجب است، و این به خاطر عوارض خاصّی است که بر غیبت مترتب می‏شود.
به تعبیر دیگر، غیبت به عنوان اوّلی بی‏شک حرام و از گناهان کبیره است و همه علمای اسلام در آن متفق‏القولند ولی عناوین ثانویه و عوارض حاصله ممکن است عنوان ذاتی را تحت الشّعاع قرار دهد، و در موارد خاصی غیبت مجاز یا واجب شود.
و این موضوع در مواردی است که پای مصلحت مهمتری در میان است، که حفظ آن مصلحت بر مفاسد عظیم غیبت غلبه می‏کند.
از جمله مواردی که داخل در این استثناء است موارد زیر است:
1- در مورد دادخواهی و رفع ظلم و گرفتن حق، که اگر شخص مظلوم افشاگری نکند کسی به داد او نمی‏رسد، و حق او پایمال می‏گردد. این همان چیزی است که قرآن مجید می‏فرماید لایحبّ اللّه الجهر بالّسوء من القول الّا من ظلم و کان اللّه سمیعاً علیماً؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی‏ها را اظهار کند مگر آن کس که مظلوم واقع شده، خداوند شنوا و دانا است.(135)
2- در مورد نهی از منکر، یعنی در جایی که اگر انسان افشاگری نکند فرد یا افراد گنهکار دست از کارشان نمی‏کشند، در اینجا مصلحت امر به معروف و نهی از منکر بر مفسده غیبت غلبه می‏کند، و مجاز بلکه واجب می‏شود.
3- در مورد بدعت‏گذاران و توطئه‏گران و کسانی که بر ضدّ مصالح مسلمین نقشه می‏کشند، که اگر کار آنها برملا شود، مردم به پامی‏خیزند، و جلوگیری کامل یا نسبی می‏کنند، غیبت این گونه اشخاص نیز جایز، بلکه واجب است.
4- در مورد مسلمانی که جان یا مال یا ناموسش از سوی دیگری در خطر قرار گرفته و او آگاه نیست، افشاکردن این خطر نیز جایز بلکه گاهی واجب است.
5- در مورد مشورت یعنی در آنجا که کسی می‏خواهد مثلاً با دیگری وصلت کند یا شرکتی تشکیل دهد یا مسافرت نماید و از انسان درباره شخص مورد نظرش سؤال می‏کند، در اینجا نمی‏توان گفت: افشای عیب طرف، گناه دارد بلکه امانت در مشورت ایجاد می‏کند که آنچه را می‏داند و در مورد آن برنامه تأثیر می‏گذارد، افشا کند، و از این که ممکن است مصداقی از غیبت باشد ترسی به خود راه ندهد، چرا که پرده‏پوشی در این گونه موارد خیانت است، و خیانت در مشورت جایز نیست.
6- در مورد شهادت دادن در جایی که از انسان تقاضای شهادت کنند، نیز غیبت کردن جایز است، چرا که مصلحت شهادت قوی‏تر است. همچنین در مورد اجرای حدود الهی که اگر چند نفر ببینند (بی‏آن که تجسّس خاصی کرده باشند) که فلان شخص مشغول شرب خمر یا زنا است، و بیایند و نزد حاکم شرع شهادت دهند، تا در مورد آنها اجرای حد شود. و یا شهودی درباره امری شهادت داده‏اند، ولی شهود در باطن، فاسق و گنهکارند، امّا حاکم شرع در ظاهر با خبر نیست در اینجا نیز افشاگری و یا به تعبیر دیگر شهود، جایز است. (البتّه تمام این‏ها در موردی است که شهود به اندازه کافی برای اثبات مطلب حضور داشته باشند).