کسانی که به سراغ خیانت میروند، و آن را بر امانت ترجیح میدهند غالباً به منافع زودگذر میاندیشند، زیرا خیانت در بسیاری از موارد منافعی کم یا زیاد، به صورت سریع و زودرس در اختیار خیانت کننده قرار میدهد بیآنکه به زیانهای هنگفت ناشی از آن بیندیشند.
این افراد که گرفتار حرص و آز و طمع هستند کمتر به عواقب خیانت میاندیشند زیرا منافع زودرس پرده بر چشم و گوش و عقل آنها میافکند.
آنها بر اثر ضعف ایمان و عدم توجّه به قدرت لایزال خداوند قادرمنان که روزی را تضمین کرده، و به امانتداران پاداشهای دنیا و آخرت را وعده داده است، چشم بر هم گذارده، و همه اینها را به دست فراموشی سپرده و در دام خیانت گرفتار میشوند.
بنابراین سرچشمههای خیانت را میتوان امور زیر شمرد:
1- ضعف ایمان و عقیده و عدم توجّه به توحید افعالی خداوند، و حاکمیت او بر همه چیز.
2- غلبه هوا و هوس و دنیا پرستی.
3- چیره شدن حرص و آز و طمع بر انسان.
4- نیندیشیدن به پیامدهای خیانت در زندگی مادی و معنوی.
5- رها کردن تلاش و کوششهای مستمر برای رسیدن به مقصود از طریق مشروع به خاطر تنبلی و ضعف اراده.
و با توجّه به این امور، نقطه مقابل آن که انگیزههای امانت است روشن میشود.
امانت از ایمان و یقین به پروردگار عالم و علم و قدرت او و اعتماد به وعدههای او سرچشمه میگیرد، امانت زائیده عقل و درایت و توجه به عاقبت امور و نتایج کارها است.
امانت دلیل بر واقعبینی انسان، و رهایی او از چنگال اوهام و پندارهای هوسآلود است.
امانت از شخصیّت بالا و والای انسان سرچشمه میگیرد، چرا که حاضر نمیشود خود را به مال و مقام و مواهب زودگذر مادی که از طریق خیانت حاصل میشود بفروشد.
و در یک کلمه امانت مولود فهم و شعور و عقل و ایمان و اخلاص و شخصیّت است. گاه میشود که عامل خیانت فقر و ظلم است، و گروههایی که به حقوق مشروع خود در جامعه نمیرسند، و به این جهت تحت فشار فقر قرار میگیرند، و دست آنها به خیانت آلوده میشود، و به همین دلیل در دستورهای اسلامی آمده است که برای حفظ امانت قاضی در قضاوتش باید او را از بیت المال به طور کامل اراده کرد.
امیرمؤمنان علی علیه السّلام در عهدنامه مالک اشتر که عالیترین برنامه مدیریت است میفرماید: وافسح له فی البذل، ما یزیل علّته، و تقلّ معه، حاجته الی النّاس، و أعطه من المنزلة لدیک مالا یطمع فیه غیره من خاصّتک لیأمن بذلک اغتیال الرّجال له عندک، فانظر فی ذلک نظراً بلیغاً؛ و در بذل و بخشش به او (قاضی) سفره سخاوتت را بگستر آن گونه که نیازمندیاش از میان برود، و حاجتی به مردم پیدا نکند، و از نظر مقام و منزلت آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر که هیچ یک از یاران نزدیکت به نفوذ کردن در او طمع نکند، و از توطئه این گونه افراد نزد تو در امان باشد، و در این موضوع با دقّت بنگر.(231)
این بحث را با حدیث پُرمعنایی از امام صادق علیه السّلام پایان میدهیم، حدیثی که نشان میدهد سرچشمههای خیانت بسیار متنوع است، و برای حفظ امانت، باید به تمام آن سرچشمهها توجّه کرد، میفرماید: من اؤتمن علی أمانة فادّاها فقد حلّ ألف عقدة من عنقه من عقد النّار، فبادروا باداء الأمانة، فانّ من اؤتمن علی أمانة و کّل به ابلیس مأة شیطان من مردة أعوانه لیضلّوه و یوسوسوا الیه حتّی یهلکوه الّا من عصمه اللّه عزّوجلّ؛ هر کس امانتی به او سپرده شود و آن را ادا کند هزار گره از گرههای آتش دوزخ از گردن او گشوده است، پس در ادای امانت تعجیل کنید، چرا که هر امانتی به کسی بسپارند ابلیس یک صد نفر از شیاطین از دستیارانش را مأمور او میکند تا او را گمراه سازند، و در دل او وسوسه خیانت کنند تا هلاکش کنند مگر کسی که خداوند متعال او را حفظ کند.(232)