مرحوم فیض کاشانی در بحث حبّ جاه سخن جالبی دارد، میگوید: تعلّق خاطر مردم به جاه و مقام، و یا به تعبیر دیگر مالکیت قلوب و دلها بیش از تعلّق خاطر آنها به مال و ثروت است؛ زیرا رسیدن به مال از طریق جاه آسانتر است از رسیدن به جاه از طریق مال، چه اینکه بسیارند کسانی که اموال زیادی دارند ولی بر قلوب مردم حاکم نیستند، امّا کسانی که بتوانند در دلهای مردم نفوذ کنند به دست آوردن مال و ثروت برای آنان آسان است.
ثانیاً - اموال در معرض تلف قرار دارد و نگهداری آن آسان نیست ولی اگر کسی بتواند مالکیت قلوب را برای خود فراهم سازد حفظ آن آسانتر است (هر چند در این راه آسان است).
ثالثاً - معمولاً مالکیت دلها روز به روز گستردهتر میشود بیآنکه نیاز به زحمت فراوانی داشته باشد و همان ثناخوانی مردم برای گسترش آن کافی است در حالی که برای افزایش مال معمولاً زحمت فراوانی لازم است.(18)
گرچه مرحوم فیض مطالب بالا را برای بیان محبوبیت جاهومقام ذکر کرده ولی از یک نظر میتوان آنها را انگیزههای حبّ جاه شمرد چرا که وقتی جاه و مقام سبب افزایش مال و رسیدن به آرزوها و هوا گردد و اضافه بر آن سبب خضوع و تواضع مردم شود، طبیعی است که نظرها به سوی آن جلب میشود به طوری که میتوان گفت کمتر کسی است که از حب جاه هر چند به صورت ضعیف و کمرنگ خالی باشد و در عبارت معروفی در السنه بزرگان آمده است: آخر ما یخرج من قلوب الصّدیقین حبّ الجاه؛ آخرین چیزی که از دلهای انسانهای راستین خارج میشود، جاهطلبی است.(19)
دیگر از اسباب جاهطلبی حبّ ذات افراطی است که انسان برای اشباع آن به هر کاری دست میزند و سعی میکند با دست و پا کردن مقامات بالاتری در اجتماع، خود را راضی کند.
عقده حقارت و خود کم بینی نیز، عکسالعملهای متفاوتی میتواند داشته باشد از جمله جاهطلبی است؛ افرادی که به هر دلیل تحقیر شدهاند و حقارت آنها را رنج میدهد سعی میکنند از طریق جاهطلبی و بلند پروازی این شکست درونی خود را جبران نمایند. حسادت نسبت به دیگران و همچنین کینهتوزی و انتقامجوئی نیز میتواند از اسباب این صفت رذیله باشد تا از این طریق دیگران را در موضع پَستتر قرار دهد و حسادت خود را عملی کند یا از افراد مورد نظر انتقام بگیرد.
کوتاه سخن این که جاهطلبی از صفات رذیله پیچیدهای است که ریشه در بسیاری از رذیلههای دیگر دارد.