تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شکر راه وصول به نعمت‏های پروردگار

نقطه مقابل کفران و ناسپاسی، شکر پروردگار است، و مفهوم آن قدردانی از نعمت‏ها با قلب و زبان و عمل است. امّا با قلب همان معرفت پروردگار و تسلیم در برابر او و رضا و خشنودی به عطایای او است، و با زبان، گفتن جمله‏هایی است که بیانگر قدردانی و سپاس انسان در برابر نعمت‏هااست، و امّا با عمل به این طریق است که هر نعمت و موهبتی را در جایی صرف کند که خداوند دستور داده و برای آن آفریده است.
راغب در مفردات می‏گوید: شکر به معنی تصوّر نعمت و اظهار و ابراز آن است، بعضی گفته‏اند در اصل کشر (بر وزن کشف) بوده که به معنی ابزار و اظهار است، و دابّه شکور به حیوانی می‏گویند که هرگاه مراقبت کافی از آب و علف او کنند، روز به روز چاق‏تر می‏شود، و عین شکراء، به معنی چشمه پُر آب است، بنابراین شکر به معنی پُرشدن وجود انسان از یاد بخشنده نعمت‏ها است.
شکر در واقع بر دو گونه است: شکر تکوینی و شکر تشریعی، شکر تکوینی آن است که یک موجود از مواهبی که در اختیارش قرار دارد و برای نموشکر استفاده کند مانند درخت و گُل و میوه‏ای که با مراقبت باغبان، گُل و میوه‏های باارزش به بارآورد، و ناسپاسی آن است که اثری از مراقبت و پذیرایی باغبان در آن ظاهر نشود.
بنابراین، کسی که نعمت‏های الهی را در طریق عصیان صرف می‏کند، به طور تکوینی ناسپاسی می‏کند.
شکر تشریعی آن است که انسان در مقام شکرگزاری برآید و با قلب و زبان از پروردگار خود سپاسگزاری نماید.
همان گونه که در سابق نیز اشاره شد هیچ کس توان شکر نعمت‏های خدا را ندارد، چرا که همین توفیق شکرگزاری و فکر و عقل و زبان و دست و پایی که انسان به وسیله آن شکر قلبی و لسانی و عملی را انجام می‏دهد همه از نعمت‏های خدا است و این توفیق و ابراز هنگامی که در مسیر شکرگزاری به کار گرفته می‏شود نعمت دیگری است که خود نیازمند شکر دیگری است. به همین دلیل همان گونه که در روایات اسلامی اشاره شده برترین شکر آدمی اظهار عجز و ناتوانی از شکر خدا در برابر نعمت‏های او است و عذر تقصیر به پیشگاه حق بردن، ورنه سزاوار خداوندی خدا را کسی نمی‏تواند به جای آورد.
بسیاری از مطالب مربوط به شکر را که نقطه مقابل کفران و ناسپاسی است در بحث‏های گذشته آوردیم، و برای تکمیل این بحث به ذکر بعضی از آیات قرآنی و روایات معصومین علیهم السّلام بسنده می‏کنیم.
قرآن مجید صبر و شکرگزاری را قرین هم قرار داده و آن را وسیله شکوفایی علم و ایمان در کانون قلب انسان شمرده است می‏فرماید: و من آیاته الجوار فی البحر کالاعلام ان یشأ یسکن الریح فیظللن رواکد علی ظهره انّ فی ذلک لایات لکّل صبّار شکور؛ از نشانه‏های خدا، کِشتی‏هایی است که همچون کوه در دریاها (به نیروی باد) حرکت می‏کند اگر بخواهد باد را آرام می‏سازد تا کِشتی‏ها بر پشت دریا متوقّف شوند، به یقین در این امر نشانه‏هایی (از عظمت خدا است) برای هر صبر کننده شکرگزار.(54)
شبیه همین تعبیر در آیات دیگری از قرآن نیز آمده است.
گاه به نعمت چشم و گوش و عقل که مهم‏ترین ابزار شناخت و معرفت انسانی است اشاره کرده و می‏فرماید: و جعل لکم السّمع و الأبصار و الأفئدة لعلّکم تشکرون؛ خداوند برای شما گوش و چشم و عقل قرار داد شاید (او را بشناسید و) شکر نعمت او را به جاآورید.(55)
قرآن مجید در موارد زیادی اشاره به وجود این فضیلت (شکرگزاری در انبیاء بزرگ) کرده، یا به آنها دستور شکرگزاری داده است.(56)
و گاه می‏فرماید: شکرگزاران واقعی در میان انسان‏ها کم هستند. خطاب به آل‏داود می‏فرماید: أعلملوا آل داود شکراً و قلیل من عبادی الشّکور، ای آل داود! (در برابر آن همه نعمت‏های عظیم و حکومت گسترده و علم و دانش و قدرتی که در اختیار شما گذاردیم)، شکر نعمت‏های خدا را به جاآورید هر چند کمی از بندگان من شکرگزارند.(57)در جای دیگر می‏فرماید شرط خشنودی خداوند از شما شکرگزاری است می‏فرماید: ان تکفروا فأنّ اللّه غنیّ عنکم و لایرضی لعباده الکفر و ان تشکروا یرضه لکم؛ اگر کفران کنید خداوند از شما بی‏نیاز است، و هرگز کفران را برای بندگانش نمی‏پسندد و اگر شکر او را به جاآورید، آن را برای شما می‏پسندد و راضی می‏شود.(58)
آیات مربوط به شکر در قرآن مجید بسیار است، و شاید بالغ بر هفتاد آیه شود، و جالب این که صفت شکرگزاری به عنوان یکی از اوصاف پروردگار در این آیات آمده است. در سوره نساء، آیه 147 می‏خوانیم: ما یفعل اللّه بعذابکم ان شکرتم آمنتم و کان اللّه شاکراً علیماً؛ خدا چه نیازی به مجازات شما دارد اگر شکرگزاری کنید (و نعمت هایش را به جا مصرف نمایید). و ایمان بیاورید خدا شکرگزار و آگاه است (و از اعمال و نیّات شما باخبر است).
قابل توجّه این که مفهوم آیه این است: اگر شکرگزاری به معنی واقعی انجام شود سرچشمه مجازات‏ها و عذاب الهی به کلّی برچیده می‏شود. به علاوه صفت شکرگزاری در اینجا به عنوان یکی از اوصاف الهی مطرح شده است و نشان می‏دهد شکرگزاری از صفاتی است که خداوند در آن با بندگان مشترک است، منتها شکرگزاری بندگان در برابر خداوند به معنی صرف نعمت‏های او در موارد رضای او است، و شکرگزاری خداوند به معنی قدردانی از بندگان شکرگزار از طریق پاداش‏های شایسته است.
از بعضی دیگر از آیات قرآن استفاده می‏شود که توجّه به نعمت‏های الهی که سبب می‏شود که انسان در صدد شکرگزاری برآید عامل بازدارنده‏ای در برابر گناهان است، در آیه 74 سوره اعراف خطاب به گروهی از اقوام پیشین می‏فرماید: فأذکروا آلاء اللّه ولا تعثوا فی الأرض مفسدین؛ نعمت‏های خدا را به یادآورید، و در زمین فساد نکنید.
در آیه 69 همین سوره می‏فرماید: فأذکروا آلاء اللّه لعلّکم تفلحون؛ نعمت‏های خدا را به یادآورید شاید رستگار شوید.
این تعبیر به خوبی نشان می‏دهد که یادآوری نعمت‏های خداوند و سپاس او سبب رستگاری است.
کوتاه سخن این که ریشه تمام سعادت‏ها و سرچشمه عظیم برکات الهی همان شکرگزاری است که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم‏تر می‏سازد که عاملی برای تقوا و پرهیزگاری و طریقی به سوی رستگاری است.