تربیت
Tarbiat.Org

آفتاب ولایت‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

3. برقراری رابطه عاشقانه‏

بکوشیم با سید و آقایمان رابطه‏ای عاشقانه برقرار، و آن را تقویت کنیم و بدانیم که این ارتباط، امری حقیقی است. اگر صد سال پیش‏تر به ما می‏گفتند: انسان از این جا که نشسته است می‏تواند با آن طرف کره زمین ارتباط برقرار کند و با آشنایانش حرف بزند و صورت ایشان را ببند، باور نمی‏کردیم. بشر در آن زمان نمی‏دانست که با امواج الکترومغناطیسس یا با تصویرهای تلویزیونی یا ارتباطهای تلفنی می‏شود ارتباط برقرار کرد؛ اما این امواج در همان زمان نیز موجود بوده‏اند. در قلمرو مسائل روحی و معنوی روابطی وجود دارد که من و شما نمی‏دانیم. همان طور که در این عالم، قوه جاذبه‏ای وجود دارد که اثر می‏کند و ما نمی‏فهمیم. در گستره دل ما نیز چنین رابطه‏ای برقرار است و واقعیت دارد. روح آدمی می‏تواند با روح والای معصومان (علیهم السلام) ارتباط یابد. این رابطه خیلی مهم‏تر از رابطه برقرار کردن با شخصی است که در امریکا یا در مریخ زندگی می‏کند؛ اما چقدر مهم است که انسان بتواند از همین جا که نشسته است، با امام زمان (ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) ارتباط یابد؛ با کسی که همچون اجداد پاکش (علیهم السلام) به ساحت قدس الاهی متصل است؛ همان گونه که امیر مؤمنان علی (علیه السلام) محو و فانی در ذات خدا بود: فانه ممسوس فی ذات الله.
بعضی‏ها گمان می‏کنند چنین رابطه‏ای، یک ارتباط شاعرانه است. مساله از این‏ها خیلی بالاتر است. برای برقراری این ارتباط، شما نیاز ندارید با شبکه رایانه‏ای ارتباط داشته باشید. کلیدش دست خود شما است. همین که توجه پیدا کنید، کلید دل را زده‏اید و ارتباط برقرار می‏شود. حالا آیا می‏ارزد که این ارتباط را داشته باشید یا نه؟! امروز ولی الله الاعظم، حضرت صاحب الامر ((عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امام و مولای همه ما است. شما هر جا و در هر حالی که باشید می‏توانید این رابطه را برقرار کنید. آیا می‏ارزد یا نمی‏ارزد؟!
ببینید چه گنجی در اختیار ما است و آن را نشناخته‏ایم و قدرش را نمی‏دانیم. ببینید چه ستمی می‏کنند کسانی که می‏خواهند این معرفت‏ها را از ما بگیرند و هستی را در روابط محض این جهانی محصور کنند. انبیا و اولیا چه خون دلی خوردند تا این معارف را در دلهای مؤمنان تقویت کرده، کاشتند، و آبیاری کردند و به ثمر رساندند؛ اما بعضی با یک سخنرانی، با یک القای شبهه، با یک مقاله می‏خواهند همه این معارف را بر باد دهند. آیا جنایتی بالاتر از این می‏شود؟! این جنایت بالاتر است یا قتل نفس؟! خون هزاران انبیا و اولیای خدا ریخته شد تا این ایمانها در دل مردم پدید آید. این ایمانها ارزشش از خون بیشتر است. آن خونها ریخته شد تا این ایمانها پدید بیاید. آن وقت این معرفت‏ها و ایمانها را با یک سخنرانی ساده و با یک شبهه معرفت شناسانه بگیرند و بدزدند. باید در زمینه‏های گوناگون بکوشیم تا بتوانیم در برابر این امواج گمراهی مقاومت کنیم. اول باید ایمان خودمان را حفظ کنیم و بعد دست دیگران را بگیریم و از گمراهی‏ها برهانیم. کلید این را هم به ما داده‏اند. گنج‏هایی در اختیار ما است که باید بکوشیم و از آنها بهره بگیریم.
عزیزان من! عبادت‏های عاشقانه را فراموش نکنید. اگر هنوز عاشقانه عبادت کردن را یاد نگرفته‏ایم، یاد بگیریم. گاهی انسان نماز شب می‏خواند تا روزی‏اش فراوان شود. چنین عبادتی خیلی نازل، و چنین همتی خیلی پست است؛ گرچه در مقایسه با کسی که نماز شب نمی‏خواند، خیلی خوب است. گاهی انسان از یاد معشوقش، به خواب نمی‏رود. چگونه ممکن است آدمی کسی را دوست داشته باشد و به یادش نباشد. عبادتی ارزش والا می‏یابد که از روی عشق و محبت پروردگار صورت پذیرد. امام علی (علیه السلام) می‏فرماید:
ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک ولکن وجدتک أهلا للعبادة فعبدتک.(87)
تو را از روی ترس از آتش و برای بهشت نمی‏پرستم؛ بلکه تو را می‏پرستم؛ چون پرستیدنی هستی و فقط تو سزاوار پرستشی.
من تو را نپرستم، چه کنم؟! حضرت در جای دیگر می‏فرماید:
و لکنی أعبده حباً له؛
تو را بندگی می‏کنم؛ چون دوست داشتنی هستی.
عبادت عاشقانه می‏تواند انسان را خیلی سریع بالا ببرد.
ادعای عبادت عاشقانه آسان، اما عملش مشکل است. برای پیشرفت در این مسیر، باید دست کم در هر شبانه روز، یک عمل عبادی خالصانه را تمرین کنیم بدین صورت که نیت کنیم که اگر خداوند در ازای این عبادت، هیچ مزدی هم به من ندهد، این عبادت را انجام می‏دهم؛ چون او دوست دارد، و اگر همت کسی بالاتر باشد، می‏گوید: اگر خدا بخواهد به سبب این عبادت مرا به جهنم نیز ببرد، آن را انجام می‏دهم؛ چون می‏دانم او انجام این عمل را دوست دارد؛ البته هرگز چنین نیست؛ زیرا خداوند به هر چیزی که دوست بدارد، پاداش می‏دهد. از عرصه محبت پروردگار، طمع‏ها چنان باید بیرون برود که فقط دوستی و محبت خداوند حاکم باشد. بکوشیم بر یک کار عبادی کوچک، همچون خواندن دو رکعت نافله یا قرائت یک صفحه قرآن، به طور روزانه مداومت کنیم یا در جهت تطهیر عواطف و پاک کردن عشق و محبت از ناخالصی‏ها، مولایمان صاحب الزمان (علیه السلام) را (هر چند روزی چند لحظه) خالصانه یاد کنیم یا دعای عهد حضرت را با همین نیت بخوانیم یا توسلی خالصانه به حضرت داشته باشیم و خطاب به مولایمان بگوییم: در ازای این توسل چیزی از شما نمی‏خواهم؛ بلکه چون شما را دوست دارم، می‏خواهم به یاد شما باشم. چنین عبادتی بر صد سال عبادتی که با نیت‏های دیگر انجام بگیرد، برتری دارد و انسان را بیشتر بالا می‏برد. اگر کارهای خالصانه در زندگانی کسی مداومت یابد، توفیق او بیشتر و بیشتر می‏شود تا جایی که محبت خالصانه، تمام زندگی او را فرا می‏گیرد و به جایی می‏رسد که می‏گوید:
ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.(88)
نماز و تمام عبادت‏های من و زندگی و مرگم، همه برای خداوند، پروردگار جهانیان است.
در مناجات شعبانیه از خداوند چنین می‏خواهیم:
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک.
خدایا! چنان کن که از همه چیز و همه کس جز تو ببُرم.
و ألحقنی بنور عزک الأبهج فأکون لک عارفا و عن سواک منحرفا.
خدایا! مرا به نور مقام عزتت که بهجت و نشاطش از هر لذت دیگر بالاتر است، ملحق کن تا آن که فقط شناسای تو باشم و از غیر تو روی گردانم.
تقدیم جار و مجرور، مفید حصر است. فأکون لک عارفاً و عن سواک منحرفا؛ یعنی تا فقط تو را بشناسم و از غیر تو روی بگردانم.
این مناجات‏ها را به ما آموخته‏اند تا بخوانیم و بفهمیم و به دنبالش برویم. بکوشیم چنین رابطه خالصانه و عاشقانه‏ای را بین خود و خدا و اولیای خدا برقرار کنیم. چنین امری شدنی است؛ اما همت می‏خواهد.