خداوند خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
و أنزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم.(147)
ما قرآن را بر تو فرود آوردیم تا آنچه را که خدا بر ایشان نازل کرده است، برای مردم بیان و تفسیر کنی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان خود، قسمتی از قرآن را برای مردم تفسیر کرد؛ ولی به علت کوتاه بودن عمرش، تفسیر بسیاری از آیات از قرآن باقی ماند.
در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اوضاع سیاسی و اجتماعی خاصی بر جامعه مسلمانان حاکم بود و افرادی برای گرفتن ریاست جامعه اسلامی زمینه سازی میکردند و کسانی نیز که با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسلمانها کینهها و دشمنیهای دیرینهای داشتند، میخواستند ریشه اسلام را خشک کنند. اگر در همان زمان به سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسنده میشد، به هدف بعثت انبیا (علیهم السلام) صدمهای وارد نمیشد؛ اما همین مساله در آینده برای مسلمانان ابهامآمیز میشد. هیچ ضمانتی وجود نداشت که تفسیرهای قرآن در آینده تحریف نشود. اینجا است که ما به کسانی نیاز داریم تا به تدریج، پایههای فکری و اندیشه اسلامی را در جامعه تقویت کنند و نیازهای جامعه را برای مردم باز گویند.
خداوند بزرگ با احاطه علمی خویش میدانست که در چه وضعی، اصل دین اسلام بیمه میشود و از تحریف شدن مصون میماند. از آن جا که دین اسلام، واپسین دین آسمانی است، باید مسائل اساسی و بنیادین آن ثابت بماند تا هدف خدا از فرستادن انبیا (علیهم السلام) تحقق یابد؛ به همین سبب خداوند، دوازده نفر را در طول دو قرن یا بیشتر برگزید تا پایههای این فکر در جامعه اسلامی نفوذ کند و هیچ کس نتواند درخت اسلام را از ریشه بخشکاند. خداوند در آفرینش ترتیبی داد تا همان گونه که پیامبران را در زمانهای گوناگون برانگیخت تا مردم را از وحی الاهی آگاه سازند، پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز امامان معصوم (علیهم السلام) را برگزید تا مبانی فکری - اسلامی را برای مردم کامل کنند تا ریشههای دین اسلام ثابت و استوار باقی بماند. بعضی از طوایف اهل تسنن، امامان دوازده گانه را مفسران و کسانی که کلامشان حجت است، میشناسند؛ اما طوایف دیگر آنها، این مطلب را نمیپذیرند.