در همه حال باید به آثار منسوب به امام زمان (علیه السلام)، از جمله به نام و لباس روحانی که زنده کننده یاد حضرت است، احترام بگذاریم. آیا وقتی مردم، لباس روحانیون را میبینند، به یاد هیتلر و شاه ملعون میافتند؟! جز این نیست که هر کسی با دیدن این لباس، به یاد خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام زمان (علیه السلام) میافتد؟! ممکن است برخی از مردم حتی به روحانیها فحش نیز بدهند و بگویند: اینان انسانهای بدی هستند و لباس امام زمان (علیه السلام) را غصب کردهاند؛ ولی وقتی لباس روحانیان را میبینند، به یاد دین میافتند.
در درجه اول، خود ما روحانیها باید به لباسی که میپوشیم، اهمیت دهیم. وقتی متولی امام زاده، احترام امامزادهاش را نگه ندارد، نباید توقع داشته باشد که مردم به آن امامزاده احترام بگذارند. این توقع از مردم که به روحانی و لباس او احترام بگذارند، در صورتی بجا است که اول خودمان به این لباس احترام بگذاریم. حتی جا دارد هنگام گذاشتن عمامه اول آن را ببوسیم و بعد بر سر بگذاریم. لباس روحانی، لباس پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ از این رو باید برای کسانی که این لباس را بر تن دارند، احترام قائل میشویم؛ چه این لباس به تن خودمان باشد چه به تن دیگران. از مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری رضوان الله علیه که از اولیای بزرگ خدا بوده است، نقل میکنند که وقتی فرزندش کفش او را جلو پایش میگذاشت، با ناراحتی میگفت: چرا فرزند فاطمه زهرا علیها السلام، جلو پای من کفش میگذارد؟! او به فرزند خود با این دید نگاه میکرد که چون فرزند پیامبر است، احترامش واجب است. حالا من هم که این لباس را پوشیدهام، باید به کسان دیگر نیز که این لباس را پوشیدهاند، احترام بگذارم. حتی اگر یک روحانی، هیچ فضیلتی نیز نداشت، باید برای لباسش او را تکریم کنیم. این کار برای خودم منفعت دارد، نه برای او؛ چرا که ایمان من قویتر، و محبتم به صاحب این لباس یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام زمان (علیه السلام) بیشتر میشود. اگر این آثار را عملی کنیم، ارزش این لباس استوارتر باقی خواهد ماند؛ اما اگر به لباس روحانیان بیاحترامی کنیم، فردا هنگام آوردن نام مقدس محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) هم صلوات نمیفرستیم و در نتیجه، ایمانمان به تدریج از بین میرود؛ مثلا میگوییم: علی در نهج البلاغه این طور گفته است؛ در حالی که این طرز صحبت کردن، نشانه کمبود ایمان و احترام به مقام حضرت است، وگرنه چرا اسم بزرگان دیگر را بدون احترام نمیبریم.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
یا أیها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی... أن تحبط أعمالکم.(39)
صدایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید... که این کار، اعمالتان را حبط و باطل میسازد.
وقتی صدایت را در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بلندتر کردی، احترام به حضرت ضعیف میشود و سرانجام، کار به جایی میرسد که برای خود آن بزرگوار نیز احترام قایل نمیشوی. وقتی انسان این گونه شد، کم کم در نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز تردید میکند. کسانی گستاخی را به آنجا رساندهاند که گفتهاند: قرآن، کلام خدا نیست؛ بلکه عقیده شخص پیامبر این است که قرآن کلام خدا است. برخی از اهل سنت نیز میگویند: به فرض که ثابت شود پیامبر، کلامی را طبق وحی گفته است، آن کلام را طبق درک و دریافت خویش فرموده و از کجا معلوم که فهم و دریافت پیامبر درست بوده است؟! در این صورت، ایمان و نورانیتی برای انسان باقی نمیماند؛ بلکه آدمی به ظلمت محض مبتلا میشود: ظلمات بعضها فوق بعض.(40)
این خطرهایی است که احتمال دارد سر راه من و شما نیز قرار گیرد. اگر عنایت خدا و توجه امامان (علیهم السلام) و دعاهای خالص وجود مقدس امام زمان صلوات الله و سلامه علیه نباشد، این خطرها گریبانگیر من و شما نیز خواهد شد؛ چرا که هیچ کس از این گونه خطرها و ابتلاها مصون نیست. نتیجه آن که در هر زمان و هر مکان باید به آثار منسوب به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) احترام بگذاریم.