از بهترین اوقات عمر که انسان طعم محبت را به خوبی میچشد، دوران جوانی است. آدمی در دوران کودکی و خردسالی، محبت را با نوعی ادراک ناآگاهانه درک میکند. کودک محبت مادر، پدر و نزدیکان خود را میفهمد؛ ولی لذت آن را آگاهانه درک نمیکند و در نتیجه، قدرش را نمیداند؛ اما از آغاز دوران بلوغ به بعد، مزه محبت را خیلی خوب میچشد.
این ویژگی، مخصوص دوران جوانی است و بعد، شیرینی محبت در این سطح باقی نمیماند؛ به این جهت به شما عزیزانی که در این دوران طلایی و پربها زندگی میکنید، یادآوری میکنم که قدر این دوران را بدانید و از محبتی که در دلهایتان موج میزند، به نیکوترین شکل استفاده کنید. بدانید که چه کسی را باید دوست بدارید و به چه کسی باید دل بدهید. کسی شایسته دلدادگی است که هیچ چشم داشتی از ما نداشته باشد؛ هیچ گاه ما را از یاد نبرد، و به هر مقدار ما لیاقت و ظرفیت محبت او را داشته باشیم، او مضایقه نکند. آدمی وقتی کسی را دوست میدارد، دلش میخواهد محبوبش نیز به یاد او باشد. اگر شخصی بداند که رفیقش در عین دوری ظاهری، دلش همواره متوجه او است، به وفاداری چنین رفیقی افتخار خواهد کرد. حال اگر بدانیم محبوبی داریم که هیچ وقت فراموشمان نمیکند و به محض این که به او توجه قلبی بیابیم، پاسخمان میگوید، بهترین یار و رفیق خویش را یافتهایم. او همان امام رؤوفی است که اگر در دلت هم صدایش کنی و بگویی: السلام علیک یا اباصالح، پاسخت را میدهد. با این اوصاف، آیا کسی بهتر از او پیدا میشود تا آدمی دوستیاش را به او هدیه بدهد؟ هرچه خوبی وجود دارد، در وجود مقدس حضرت جمع است؛ هر صفت و خصلت دوست داشتنی را که فرض کنید، بهترینش را داراست؛ پس قدر این دلهای پاکتان را بدانید و بکوشید دلهایتان را به او بدهید که او شایسته دلدادگی است. هر چه میتوانید به یاد او باشید تا او بیشتر به یاد شما باشد.