خداوند رحمان، پس از هزار و اندی سال، به ما شیعیان ایران توفیق داد تا در لوای رهبری مردی از تبار اهل بیت (علیهم السلام) این فکر مرتکز در اذهان عموم شیعیان را عینیت بخشیم و حکومتی اسلامی را به نیابت از امام عصر ارواحنا فدا بنیان گذاریم. بندگانی خالص و از جان گذشته، آن رهبر الاهی را یاری کردند و با نثار جان و تمام هستی خویش، زمینهای را فراهم آوردند تا پس از قرنهای متمادی، این اصل اصیل شیعی تحقق یابد.
خداوند رحیم، چه نعمت بزرگی را به شیعیان ایران عطا کرده است! من خود را حتی از شمارش برکات انقلاب اسلامی ایران ناتوان میدانم! ما این نعمت بزرگ را خیلی دست کم گرفته، و از برکات بیشمار آن غافل ماندهایم! یکی از هزاران هزار برکات انقلاب، رواج قرآن در جامعه است. اکنون در ایران اسلامی، صدها و هزاران نونهال، حافظ کل یا حافظ چندین جزء قرآنند. بسیاری از نونهالان خواندن و نوشتن نمیدانند؛ اما معانی آیات قرآن را میدانند و کلمه به کلمه به معانی آن اشاره میکنند. این وضعیت افتخارآمیز را با زمانی مقایسه کنید که در کل کشورمان، جز تعداد معدودی قاری که بتوانند قرآن را با لحن عربی صحیح بخوانند، وجود نداشت. امروز به لطف خدا و در پرتو حکومت اسلامی، در هر شهر و دیاری دهها حافظ قرآن داریم.
حکومت اسلامی ما با این همه برکت و نعمت، فقط تابش پرتوی از نور ولایت تشریعی وجود مقدس حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام) است. حال اگر این خورشید درخشان طلوع کند و به طور کامل بر پهنه گیتی بتابد، چه بهشتی بر روی زمین ایجاد خواهد شد؟! ان شاء الله آن روز به زودی خواهد آمد! از خدا میخواهیم که ما را زنده بدارد تا آن روز را درک کنیم و یا اگر از دنیا نیز رفتیم، بار دیگر ما را زنده کند تا چند روزی هم که شده، آن دولت کریمه را مشاهده کرده، و به چشم خویش، عزت و اقتدار آن را ببینیم.
این آرزویی است که تمام مسلمانان و به ویژه شیعیان دارند. در دعای عهدی که مستحب است هر روز صبح بخوانند، به این مطلب اشاره شده است که خدایا! اگر مرا تا پیش از ظهور حضرت از دنیا بردی، در آن ایام مرا زنده کن تا با همان کفنم بیایم و در رکاب مولایم جانبازی کنم و آن دوران صفا و نورانیت را با تمام وجودم دریابم:
اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما مقضیا فأخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی شاهراً سیفی مجرداً قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی؛(107)
پروردگارا! اگر میان من و او مرگی که بر تمام بندگانت قضای حتمی کردهای، جدایی افکند، مرا از قبر برانگیزان، در حالی که کفنم را در بر کردهام؛ شمشیرم را از نیام برکشیدهام و دعوتش را که بر تمام مردم شهر و دیار عالم واجب است، لبیک گفتهام.