وجود انسان را میتوان به هرمی تشبیه کرد که از قاعدهای آغاز میشود و به سوی نقطهای پیش میرود. در قاعده این هرم، شناختها و محبتهای فراوانی وجود دارد؛ از محبتها، محبت پدر، مادر، همسر، استاد، دوست، همسایه و محبت همه کسانی که به او احسانی کردهاند یا امری را به او آموختهاند، و از شناختها نیز از علوم گوناگون دینی همچون فقه، اصول، عقاید، اخلاق و عرفان گرفته تا هر رشته علمی که بتواند در جهت کمال به انسان کمک کند. این شناختها و محبتهای فراوان در سطح قاعده وجود آدمی، گسترده و پخش است.