مفهوم ولایت که در قرآن کریم و روایات به صورتهای گوناگونی مطرح شده است، گاهی به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص دارد و گاهی درباره ولایت هر ولی خدا و هر مومن صالح است. به عبارت دیگر، یک ولایت الله داریم: ألا ان أولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.(75) کسانی که خود را تحت ولایت الله قرار میدهند، متقابلا خدا هم ولایت آنها را بر عهده میگیرد: الله ولی الذین آمنوا.(76) هر کسی که ولی خدا شد، خدا هم ولی او است. این ولایت، رابطهای طرفینی بین مؤمنان و خداوند است. مومن ولی خدا، و خدا هم ولی مومن است. این ولایت، در رابطه انسان با خدا وجود دارد. دنباله ولایت خدا، ولایت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) است. وقتی میگوییم: ولایتی که برای خدا هست، برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) نیز وجود دارد، منظور فقط حکومت نیست؛ بلکه تمام شؤون ولایت را در بر میگیرد؛ البته در شعاع ولایت خداوند، مساله حکومت نیز مطرح شود؛ چون خدا است که حاکم و قانون را تعیین میکند. بدین ترتیب، حکومت، یکی از شؤون ولایت الله است.
ولایتی که به خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) نسبت داده میشود، مفهومی است که تشکیل مراتب دارد. مرتبه اعلا و ذاتی آن، برای خداوند متعالی، و مرتبه بعدی آن ویژه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و مراتب بعدی آن برای امامان (علیهم السلام) ثابت است؛ اما حقیقت این ولایت چیست؟ رابطه بین خدا و بنده، رابطه عبودیت و ربوبیت است. اگر ما این رابطه را با اختیار خود پذیرفتیم و در عمل تحقق بخشیدیم، آن وقت رابطهای متشابهة الطرفین تحقق مییابد که ما ولی او میشویم و او نیز ولی ما میشود؛ اما اختیار این رابطه به دست من و شما است. ما باید با اختیار خودمان این رابطه را برقرار و تقویت کنیم. رابطه عبودیت و ربوبیت، امری تکوینی است. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، خدا خدا است و ما هم بندهایم؛ اما ولایت تشریعی، رابطهای اختیاری است که ما باید بپذیریم؛ یعنی بگوییم خدایا! ما بپذیرفتیم که تو خدا هستی و ما بندهایم. حال چگونه باید این معنا را تحقق بخشیم؟