دوران جوانی، بهترین وقتی است که انسان میتواند معانی و مفاهیم عاشقانه را درک کند؛ نه زودتر از دوران جوانی میتواند این مفاهیم را درک کند، نه در وقتی پیری؛ چرا که در این دو دوران، قدرت درک این معانی در آدمی وجود ندارد. تا جوان هستید، بکوشید خدا و اولیای او را در دلهایتان زنده کنید. اگر درخت عشق را در جوانی در دلهایتان بارور کردید، تا پایان عمر، بلکه تا ابد، سرمایهای تمام نشدنی خواهید داشت؛(109) سرمایهای عظیم که همه جا گرهگشا خواهد بود؛ هم برای رفع مشکلات و دور شدن از فتنهها و بلاهای دنیایی، و هم برای توفیقهای معنوی و آخرتی مفید است.
آدمی سراپا نیاز است؛ اما همه نیازهای او با این وسیله، یعنی با عشق محبت اهل بیت (علیهم السلام) برطرف میشود. شما جوانان میتوانید در سایه عشقورزی به خدا و اولیای خدا به مقامی برسید که خداوند متعالی و همچنین اولیائش، با اذن و اراده خدا، شما را در دست خودشان بچرخانند. چه خوب است که مولا و محبوب ما، سررشته امور ما را در دست بگیرد و آن گونه که دلش میخواهد، تدبیر فرماید. اگر شما اختیارتان را به دست او بدهید، او این کار را خواهد کرد و ولایت خاص شما را به عهده خواهد گرفت.
چنین سخنانی را کمتر به زبان میآورم: بلبل از فیض گل آموخت سخن. دلهای پاک شما را که دیدم، به یاد این حرفها افتادم. شما جوانهای عزیز با دلهای پاکتان شایسته این حرفهایید. مواظب باشید دلی را که این قدر ارزش دارد، به رایگان از دست ندهید. دلهایتان را به کسانی که ارزش محبت ندارند، نسپارید. این دل پاک را به کسی بدهید که دلدار واقعی باشد و قدر دلتان را بداند؛ دلداری که هیچ طمعی در شما نداشته باشد، و در همه جا نیز یار شما باشد؛ رفیق شفیقی که هر گاه صدایش بزنید، پاسخ دهد و هر کاری از دستش بر آید، برای سعادت شما انجام دهد؛ یاوری در اوج وفاداری که همه خوبیها را یکجا داشته باشد. آری، از بزرگترین نعمتهای خدا این است که چنین کسانی را به ما معرفی کرده است.