کدام آیه و روایت و کدام دلیل عقلی برای ما تجویز میکند که اگر مسلمانان دیگری زیر ستم بودند، به آنها کاری نداشته باشیم؟! روایات فراوانی داریم مبنی بر این که اگر به مؤمن و مسلمانی خدمت، و نیاز او را رفع کنید، ثواب فراوانی خواهید داشت.
در سرزمینهایی چون فلسطین، افغانستان و عراق انسانها کشته میشوند و به ناموسشان تجاوز میشود. با وجود این، کشورهای استعمارگر میگویند: دخالت نکنید! آیا روایت اعانت مظلوم محکم است یا آن روایت گوشهگیری که هیچ سند معتبری ندارد؟! این روایت باید ملاک تفسیر قرار بگیرد یا آن روایت؟! ما باید بیشتر به چنین روایاتی تمسک جوییم تا اصول مسائل اسلام را بهتر درک و باور کنیم. دین، بر پایه چنین روایاتی برپا شده و برای تحقق بخشیدن به این روایات پدید آمده است. هر چه بیشتر درباره این روایات بیندیشیم، به فروع و مسائل جزئی دین بهتر خواهیم رسید؛ اما وقتی شیپور را از سر گشادش بزنیم و محکمات یک روایت را رها کرده، سراغ جزئیات متشابه آن برویم، جامعه را به بزرگترین بلاها گرفتار خواهیم کرد. آن وقت است که شیطان بدون هیچ زحمتی به اهداف پلیدش میرسد. این راه، برای دشمنان اسلام بهترین راه تسلط بر مسلمانان است.
اعتقاد به قضا و جبر، مطلبی است که شیاطین بزرگ میان اهل سنت رواج داده و از آن، نتیجه خوبی گرفتهاند. اهل تسنن اعتقاد دارند: اطاعت از هر کسی که سلطان باشد، واجب است. حتی تصریح میکنند اگر سلطانی که خواهان عدالت است، ضد سلطانی دیگر که در حال حکومت بر مسلمانان است، قیام کند، قیامش گناه است و باید در مقابل مبارزه حق طلبانه او ایستاد و او را کشت؛ ولی اگر همان سلطان بر مردم تسلط یافت، آن موقع اطاعتش بر مردم واجب میشود؛ یعنی همان کسی که تا دیروز قتلش بر مردم واجب بود، اطاعتش بر مردم واجب میشود. وقتی این اعتقاد را بین عوام اهل سنت رواج دادند، سلطان را به راحتی فریفته، او را میخرند و مردم نیز اطاعت از سلطان را امری واجب میدانند.
اگر استعمار بخواهد بر اهل تشیع نیز مسلط شود، بهتر از ترویج روایات ناصحیح و برداشت نادرست از روایات صحیح نقشهای نخواهد یافت؛ در نتیجه، نسل آینده شیعه نسل کافر و فاسقی خواهد بود و از آموزهها و معارف دینی محروم خواهد شد و هیچ عاملی برای مقاومت آنان در جامعه وجود نخواهد داشت. پشتیبان همه این انحرافها، اسرائیل، انگلیس، امریکا و ابلیس است؛ ابلیسی که همیشه وجود داشته، تا پایان دنیا نیز وجود خواهد داشت. اصل چنین روایتی هیچ پایه و اساسی ندارد یا اگر هم وارد شده، به صورت معنای موقت و احتمالی بوده است.
نتنیجه میگیریم که اهل علم، در فهم درست اصول مسائل اعتقادی که به طور طبیعی به هدف خلقت و تشریع مربوط میشود و نیز در ارائه درست مسائلی که جنبه اصولی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد، وظیفه خطیری بر عهده دارند و نباید نیرو و عمرشان را در بررسی بعضی از مسائلی که مورد نیاز مردم در زندگی نیست، صرف کنند. اگر انسانی نتوانند اثبات کند که تسبیحات اربعه در نماز یک مرتبه است یا سه مرتبه، در جامعه اشکالی ایجاد نمیکند؛ اما آیا نباید در مقابل ظلم مقاومت کرد؟ آیا نباید اسلام راستین را در سطح جامعه و جهان ترویج کرد؟! آیا در برابر فساد و فتنه انگیزی مفسدان و جباران عالم، مسئولیتی نداریم؟ این پرسشهایی است که اگر پاسخ آنها را درست درک نکنیم، سرنوشت جامعه تغییر میکند. اگر کسی ببیند خونهای مسلمانان به زمین ریخته، و به نوامیس آنان تجاوز میشود و در عین حال کاری انجام ندهد، او نیز در این جنایات شریک خواهد بود. اگر قرار بود در طول دفاع مقدس، تسلیم صدام و دیگر کشورهای استعمارگر بشویم، این همه کشتی و زخمی و اسیر نمیدادیم. اسلام با هشت سال جنگ تحمیلی، بار دیگر در ایران احیا شد. کشورهای ابرقدرت با هم متحد شدهاند و میخواهند با تبلیغات گسترده خود با اسلام مقابله کنند. کشورهای استعمارگر، کشور ایران را راحت نمیگذارند. این کشورها به تدریج افراد ناآگاه ایران را میفریبند تا به اهداف شوم خود برسند؛ ولی بحمد الله اکثر قریب به اتفاق مردم ایران، مسائل را به خوبی درک میکنند و از این توطئهها فریب نمیخورند.
اگر امروز آمریکا به افغانستان و عراق حمله میکند، برای این است که بتواند راههای نفوذ به ایران را بیابد و حملهای چند جانبه را با طرح و برنامههای قبلی ضد ایران به پا کند و به قول خودشان قضیه ایران را تمام کنند؛ البته خدا هیچ گاه نمیگذارد خونهای پاکی که مردم ایران برای اسلام دادهاند، پایمال شود:
یریدون أن یطفؤا نور الله بأفواههم و یأبی الله الا أن یتم نوره و لو کره الکافرون. هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون.(71) کافران میخواهند نور خدا را با نفس تیره و گفتار جاهلانه خویش خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را به منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند؛ هر چند کافران ناراضی و مخالف آن باشند. او خدایی است که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم برتری دهد؛ هر چند مشرکان ناخشنود و مخالف باشند. اینان با نقشههای پیشین به ما پیشنهاد میکنند مصالحه و همکاری کنیم؛ زیرا از جنگ کردن با ما هراس دارند که مبادا در جنگ با ما دوباره شکست بخورند و کشور ایران به صورت قدرت دیگری در دنیا مطرح شود و دنیا به آن توجه ویژهای بکند.
ما به عصمت و امام معصوم معتقد هستیم؛ ولی لازم است این فهم را تعالی بخشیم. باید اسلام و حکومت حق را در جهان گسترش داد تا مردم جهان حکومت حق را ببینند و برایشان حجت تمام شود. ما باید اصل بینش اسلامی را درباره جنگ و جهاد و توسعه اسلام بپذیریم تا بتوانیم مسائل دیگر را در پرتو آن حل کنیم؛ ولی با یک روایت بیسند توقع داریم همه این مشکلات حل شود. نداشتن فهم درست و دقت کافی در مسائل دینی، از ضررهایی که دشمنان به اسلام میزنند، کمتر نیست.