غیر از مقامهای رسمی پیشین، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مقام تزکیه و تربیت جامعه را نیز بر عهده داشت که پس از آن بزرگوار به اهل بیت (علیهم السلام) منتقل شده است:
لقد منّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.
خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان میان آنان برانگیخت که آیات خدا را بر آنها تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاک سازد و به آنها حقایق حکمت را بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودهاند.
افزون بر مقامهایی که برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش علیهم السلام گفتیم، دو مقام تعلیم و تربیت نیز از اهداف بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از وظایف امامان و جانشینان حضرت و در عصر ما از وظایف امام عصر (ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) است.
تزکیه و تربیت، دو مفهوم نزدیک به هم هستند با این تفاوت که بار معنوی مفهوم تزکیه بیشتر است. تربیت، عبارت است از فراهم کردن زمینه برای اینکه استعدادهای یک موجود شکوفا شود و رشد کند. فراهم ساختن زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادها موجود، تربیت است. باغبانی که بوته گلی را پرورش میدهد، در واقع موقعیتی را فراهم میکند که این بوته، گلهای خوشبویی را به بار آورد. آب کافی و نور و حرارت لازم برای بوته گل فراهم میسازد تا استعداد نهفته در آن به شکوفایی رسد. این امور را تربیت بوته گل میگویند؛ ولی گاهی مربی، غیر از این که زمینههای خارجی را فراهم میکند، تصرفهایی هم انجام میدهد؛ برای مثال، باغبانی که میخواهد درختی میوه بدهد، شاخ و برگهای اضافی آن را میزند. فقط این نیست که به آن کود و آب بدهد. زدودن موانع و شاخ و برگهای زاید، و زدودن هر آن چه برای شکوفایی و رشد آن ضرر دارد، در مفهوم تزکیه نهفته است؛ بنابراین، تزکیه فقط رشد دادن و آراستن نیست؛ بلکه پیراستن نیز هست.
درباره تربیت و تزکیه انسان، لازم است ظرافتهای خاصی مراعات شود که از مجموع این ظرافتها جز کسی که انسان را آفریده، به طور کامل آگاه نیست. آفریدگار انسان میداند که در تربیت انسان به ظرافتهایی را باید به کار گرفت و او است که به برگزیدگانش، الهام و وحی میکند که انسانها را چگونه تربیت کنند تا به رشد لایق خودشان برسند؛ البته از آن جا که انسان مختار است، حتی با وجود اوضاع اجتماعی و موقعیت محیطی مناسب جهت رشد میتواند با سوء اختیار خود از آنها سوء استفاده کند؛ ولی به هر حال، میباید زمینه را طوری فراهم سازد که اگر متربی بخواهد با اختیار خویش، استعدادهایش به ظهور برسد، امکان آن برایش فراهم باشد.