یکی از اصول دین ما، اعتقاد به معاد و جهان آخرت است. این اصل که روح تعالیم انبیا را شکل میدهد، به صورتهای مختلف در قرآن و احادیث بیان شده است. بخشی از آیات قرآن در زمینه مقایسه بین زندگی دنیا و زندگی آخرت است.
در باب معاد و زندگی پس از مرگ، دو نوع جهان بینی وجود دارد؛ یک تلقی میگوید، پس از مرگ همه چیز تمام میشود؛ تلقی دیگر قایل است انسان پس از مرگ برای همیشه باقی خواهد ماند. در این میان، یکی از ارکان «جهان بینی دینی» اعتقاد به معاد و جهان پس از مرگ است. حتی بعضی از ادیانی که قایل به نبوت نیستند، به معاد اعتقاد دارند. کاوشهای باستان شناسی نشان میدهد که انسانهایی که هزاران سال پیش میزیستهاند نیز بعضاً اعتقاد به معاد داشته اند؛ زیرا کشف اشیایی که در کنار آنها در قبر دفن شده، نشان میدهد که آنان میخواستهاند مردگانشان پس از زنده شدن، از این ابزار استفاده نمایند.
فلسفه دین و ارسال رسل بر این اصل استوار است که انسان را متقاعد کند که زندگی دنیا زندگی اصلی نیست، بلکه مقدمهای است برای سرای دیگر. زندگی در دنیا، شبیه دورانی است که انسان در رَحِم مادر به سر میبرد؛ یعنی همانگونه که انسان دوران جنینی را جزو عمر خود به حساب نمیآورد، نباید زندگی دنیایی خود را نیز به حساب آورد، زندگی واقعی و ابدی هنگامی شروع میشود که انسان از این دنیا به سرای دیگر قدم بگذارد.
قرآن به ما میآموزد که باید برخی از مطالب را مرتب تکرار نماییم تا نسبت به آنها توجه بیش تری پیدا کنیم. خواندن نمازهای یومیه، که مرتب تکرار میشود، نمونهای از این توجه و تذکار است. در مورد آخرت و جهان پس از مرگ نیز یکی از چیزهایی که
﴿ صفحه 231﴾
قرآن زیاد بر آن تأکید ورزیده این است که زندگی واقعی پس از مرگ است؛ از جمله میفرماید: وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ؛**عنکبوت (29)، 64.*** این زندگانی دنیا سرگرمی و بازیچهای بیش نیست و زندگی حقیقی همانا سرای آخرت است. این آیه بر این مطلب تأکید میکند که حیات منحصراً در زندگی آخرت است، و زندگی دنیا بازیچهای بیش نیست. در جای دیگر میفرماید: در روز قیامت وقتی کافر میبیند چیزی ندارد که به کارش بیاید، میگوید کاش خاک بودم تا چنین به آتش کفر نمیسوختم.**نبأ (78)، 40.***