بسیاری از مردم به جای این که به دنبال رفع عیوب خود باشند، مدام در پی جستوجوی عیوب دیگران هستند. این گونه افراد رفتار دیگران را زیر ذره بین قرار میدهند تا به محض مشاهده کوچک ترین لغزش و یا اشتباهی، شروع به عیب جویی نمایند. این حالت از خودخواهی انسان سرچشمه میگیرد؛ یعنی چون انسان حبّ ذات دارد، نمیخواهد باور کند که آلوده است و دارای عیوب بسیاری است. با آن که همه انسانها بر نقصها و ضعفهای خود آگاهند (بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ)**قیامة (75)، 14.***، اما برخی از آنان به دلیل داشتن حسّ خودپرستی و خودخواهی، چنین وانمود میکنند که هیچ گونه عیب و ایرادی
﴿ صفحه 210﴾
ندارند. این افراد برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خود، خودشان را با افرادی که دارای عیوب بدتری هستند مقایسه میکنند تا از این طریق هم خود را بهتر از دیگران جلوه دهند و هم دلشان را به این خوش کنند که آن قدرها هم آدم بدی نیستند!
ما اگر میخواهیم این انگیزه شیطانی را از خود دور کنیم، باید به جای عیب جویی از دیگران، درصدد یافتن عیوب خود و رفع آنها باشیم. اگر انسان واقعاً برای رهایی از این دام شیطان عزم خود را جزم نماید، اصلا فرصت پرداختن به عیوب دیگران را پیدا نمیکند. کسانی که مغرورانه و متکبرانه به دنبال مطرح کردن عیوب دیگران هستند، گویی ارباب و صاحب اختیار مردماند که این گونه از دیگران بدگویی میکنند و رفتارشان را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهند. حضرت عیسی(علیه السلام) میفرماید: نه تنها انسان نباید این روحیه را داشته باشد، بلکه باید هم چون برده، متواضع باشد و سعی کند برای در امان ماندن از مؤاخذه ارباب، کار خلافی انجام ندهد: لا تَنْظُروا فی عُیوبِ النّاسِ کالاَْرْبابِ وَ أَنْظُروا فی عُیوبِکُمْ کَهَیْئَةِ الْعبیدِ.
تربیت دینی اقتضا میکند که انسان ابتدا عیوب خودش را بشناسد و آنها را رفع کند، سپس به سراغ نقصها و ضعفهای دیگران برود.
تقویت روحیه انتقادپذیری، از دیگر راههای برطرف کردن عیوب ظاهری و باطنی است. ما نه تنها باید از خودمان انتقاد کنیم، بلکه باید این اجازه را به دیگران بدهیم تا عیوبی را که از چشممان مخفی است به ما گوشزد کنند. بسیاری از بزرگان اخلاق این گونه بودند؛ یعنی حتی نزد استادان خود میرفتند والتماس میکردند که عیبشان را بگویند تا درصدد رفع آنها برآیند. اما متأسفانه بسیاری از مردم نه تنها این گونه نیستند، بلکه حتی میخواهند عیوبی را هم که به آنها واقف اند، مخفی و انکار کنند. از این رو به دنبال عیوب دیگران میروند تا از آنها عیب جویی کنند.
یکی دیگر از آفاتِ دقت و کنجکاوی در رفتار دیگران، این است که وقتی انسان نقصی را در دیگران میبیند، احساس تکبر و عجب به او دست میدهد، خصوصاً اگر آن نقص، از عیوب ظاهری باشد و وی نیز آن را عیب در خود نداشته باشد. این افراد غافل، ممکن است با مشاهده عیوب دیگران، آنان را مورد استهزا و تمسخر قرار دهند و یا اگر خیلی مؤدّب باشند، در دلشان به آنان بخندند و با خود بگویند ما خیلی از دیگران بهتریم
﴿ صفحه 211﴾
که این عیبها را نداریم! در این زمینه باید توجه داشت که مردم به طور کلی دو دسته اند: یا دارای نقص و عیبی میباشند و یا در عافیت و سلامت به سر میبرند. این عیوب، هم شامل نقصهای جسمانی میشود و هم عیوب غیرجسمانی. در هر حال، وقتی انسان با کسی که دارای نقصی است مواجه میشود، باید به جای تحقیر وی، خدا را شکر کند که او را از این عیب و نقص حفظ کرده است. حتی روایت داریم که اگر شما به شخص کافری برخورد کردید، بگویید: الحمدلله الّذی لَمْ یَجْعَلْنی یهودیاً و لانصرانیاً ... وجَعَلَنی حنیفاً مسلماً؛ حمد و سپاس خدا را که مرا یهودی و نصرانی قرار نداد، بلکه به من توفیق داد که مسلمانی مؤمن باشم. در امور ظاهری هم همین طور است؛ اگر به کسی که در اندام هایش نقصی هست، برخورد کردیم، باید خدا را شکر کنیم که سالم هستیم. در امور علمی، اخلاقی و دینی نیز این نکته مصداق دارد؛ اگر با کسی مواجه شدیم که از نظر قدرت فهم و استدلال ضعیف است و یا صفت اخلاقی ناپسندی دارد و یا به گناهی آلوده است و به طور کلی از نعمتهایی که ما از آن برخورداریم بی بهره است، باید اولا، خدا را شکر کنیم که آن گونه نیستیم و ثانیاً، برای او دعا کنیم که خدا آن نعمت را به او نیز ارزانی دارد: اِنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ مُبْتَلی و مُعافی فَارْحَمُوا المُبْتَلی وَ احْمَدوا اللّهَ عَلَی الْعافِیَةِ.
﴿ صفحه 213﴾