شرط دوم از شرایط قبولی نماز این است که نمازگزار به خاطر خدا از هوا و هوسهای
﴿ صفحه 241﴾
باطل خود دست بردارد: وَ یَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اَجْلی. بگوید: خدایا! به خاطر این که تو را دوست دارم، دنبال شهوت رانی و گناه نمیروم. همانطور که انسان به خاطر دوستان خود از برخی خواسته هایش صرف نظر میکند، به خاطر خدا هم، باید از شهوات نامشروع خود چشم بپوشد. بین نمازِ خوب خواندن و دنبال شهوات نامشروع رفتن نسبت معکوس وجود دارد؛ به این معنا که انسان هر قدر نمازش را بهتر بخواند، به همان میزان از شهوات نامشروع دور میشود و به عکس، هر چه بیش تر شهوت رانی کند، از نماز دور میشود. قرآن کریم درباره برخی اقوام گذشته این مطلب را به زیبایی بیان کرده است؛ پس از ذکر نام تعدادی از انبیا(علیهم السلام) میفرماید: إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا؛**مریم (19)، 58.*** هرگاه آیات [خدای] رحمان بر ایشان خوانده میشد، سجده کنان و گریان به خاک میافتادند. سپس در ادامه میفرماید: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ؛**همان، 59.*** آن گاه پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوسها پیروی میکردند. انسان اگر بخواهد بداند چرا آن طور که باید و شاید نمیتواند در نماز با خدا انس بگیرد، باید ببیند چقدر به شهوات نامشروع و افکار باطل دل بسته است.