ما انسانها معمولاً از محاسبه نفس خود و رسیدگی به انگیزه ها، نیتها و حیلههایی که در درونمان میگذرد غافلیم. انسانها بر اساس یک سری عوامل طبیعی، روانی و اجتماعی، رفتارهای خاصی را از خود بروز میدهند؛ این که مثلاً، چه بخورند، چه بگویند، چه عکس العملی از خود نشان بدهند و ... بستگی به عوامل مزبور دارد. به همین دلیل است که ما در بسیاری از موارد اشتباه میکنیم؛ کاری نسنجیده و غیرعاقلانه انجام میدهیم و بعد هم از کارمان پشیمان میشویم، سخنی ناپخته را بر زبان جاری میسازیم و موجب رنجش دیگری میشویم و ... .کسی که میخواهد رفتارش واقعاً عاقلانه باشد، باید اولا سود و زیان انجام هر کاری را محاسبه نماید، ثانیاً در مورد کیفیت
﴿ صفحه 196﴾
و چگونگی انجام آن کار، خوب بیندیشید و شکل مطلوب آن را بیابد. امام صادق(علیه السلام) به دوستان و اصحابشان سفارش میفرمایند که هیچ گاه به صورت شتابزده و باعجله دست به کاری نزنید؛ مقداری تأمل کنید تا هم مطمئن شوید که نفع آن از ضررش بیش تر است، و هم ببینید که چگونه باید آن کار را انجام دهید تا به نتیجه مطلوب برسید. این یک سفارش کلی است که هم در امور دنیا جاری است و هم در امور آخرت. انسان مؤمن فقط نفع و ضرر مادی و دنیوی را نمیسنجد، بلکه اهداف اخروی را هم در نظر میگیرد. از این رو، هیچ وقت به سمت گناه نمیرود؛ زیرا میداند که برای یک لذت آنی چه بسا باید هزاران سال عذاب جهنم را تحمل نماید. دست زدن به گناه در واقع به دلیل این است که ما نفع و ضرر کار را درست نمیسنجیم؛ یعنی برخورد عاقلانهای با کارها نداریم. از این گذشته، برای انجام هر کاری، راه ورود و خروج آن را به دقت محاسبه نمیکنیم. مثلاً، برای انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر فکر میکنیم همین که به شخص گناه کاری بگوییم فلان معصیت را مرتکب نشو، دیگر تکلیف از ما ساقط شده است، حال آن که اگر از روی دل سوزی واقعی بخواهیم شخصی را که در حال غرق شدن در منجلاب گناه است نجات دهیم، باید به گونهای با او سخن بگوییم که از ما بپذیرد نه این که با لجاجت آن گناه را تکرار کند.
بنابراین شخص مؤمن باید عاقل و دوراندیش باشد، نفع و ضرر کارها و نیز راه ورود و خروج آنها را به خوبی بشناسد تا پس از انجام کاری نادم نگردد: قِفْ عِنْدَ کُلِّ اَمْر حتّی تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ قَبْلَ اَنْ تَقَعَ فیه فَتَنْدَمَ.