اکنون با توجه به نکتههایی که بیان گردید، باید ببینیم که آیا شادی از نظر اسلام امری مطلوب است یا نامطلوب؟ در پاسخ باید بگوییم هر نوع شادی که در جهت کمال معنوی باشد مطلوب است. اگر شما بخواهید کسی را که آن قدر روحش تعالی پیدا کرده که جز با مناجات خدا و سرساییدن به آستان الهی شاد نمیشود شاد کنید، مسلّماً باید زمینهای را فراهم کنید که او بتواند به عبادتش بپردازد. امام سجاد(علیه السلام) در یکی از مناجات هایش عرض میکند: وَ اسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّة بِغَیْرِ اُنْسِکَ؛**مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشرة، مناجات الذاکرین.*** از هر لذتی که از غیر اُنس با تو بردم استغفار میکنم، هر سروری که جز از لقای تو حاصل شود، برای من گناه است، از چنین شادمانی به تو پناه میبرم. کسانی آن چنان اوج پیدا میکنند که جز در اثر اُنس با خدا و مناجات با او و نهایتاً لقای الهی به چیزی شاد نمیشوند، اگر انسان بخواهد چنین کسانی را شاد نماید، باید کاری کند که مزاحمتها و موانع راهشان برداشته شود و آنها در این مسیر پیشرفت کنند. چنین شادیی است که ارزش مطلق دارد؛ زیرا شاد کردن چنین مؤمنی برای رسیدن به مقصد خود، هیچ قید و شرطی ندارد. چون اینها جز از راه مشروع شاد نمیشوند، شادیشان هم به عبادت خدا و انس با خدا است و همیشه این شادی مطلوب است. اما شادیهای دیگر، ممکن است شادی دنیوی باشد، اما کمک کند به این که انسان در جهت تکامل معنوی پیشرفت کند یا لااقل مبتلا به گناه نشود، مثل شادی دنیوی که دو همسر در محیط خانواده با یکدیگر دارند. این نوع شادی مستقیماً ارتباط با خدا و قیامت ندارد، التذاذی است که دو همسر در محیط خانواده از یکدیگر میبرند، اما اگر با قصد قربت انجام شود، میتواند عبادت باشد. اگر هم قصد قربت در کار نباشد، دست کم مانع از ابتلای به معصیت است. البته این هم مرتبهای از عبادت است؛ زیرا برای جلوگیری از ابتلای به معصیت صورت گرفته است.
شادیهای دنیوی که مؤمنان در زندگی خودشان دارند به این منظور است که برای انجام عبادات و وظایفشان نشاطی داشته باشند. مزاح مخصوصاً در سفر در حدی که افراط نشود و موجب لغو و اتلاف وقت نگردد و هم چنین تمسخر، توهین و اذیت دیگران را به دنبال نداشته باشد مطلوب است، تا جایی که از مستحبات بوده و در اسلام
﴿ صفحه 109﴾
بر آن تأکید شده است. این یک شادی دنیوی است که موجب جلوگیری از ملال، افسردگی و خستگی است و به علاوه، از چیزهایی است که مانع از انجام وظایف بعدی نمیشود. فراهم کردن وسایل چنین شادی برای دیگران و نیز شاد شدن خود انسان هم در این حد عیبی ندارد و مطلوب است.
به هر حال، ملاکْ شاد کردن مؤمن است و مؤمن از آن جهتی که مؤمن است هیچ گاه به گناه شاد نمیشود؛ شادی او یا مستقیماً در ارتباط با خدا است و یا برای تکامل معنوی و انجام وظایف و یا دست کم برای جلوگیری از گناه میباشد. البته با توجه به نکته آخر، که گفتیم مراتب ایمان افراد با یکدیگر فرق میکند، طبیعتاً شاد کردن افراد هم فرق میکند و این مسأله منحصر به افراد بالغ نمیباشد بلکه شامل بچهها هم میشود. شاد کردن مؤمنی هم که هنوز در سن طفولیت است و تازه به تکلیف رسیده ثواب دارد. شادکردن او در همان حدی است که او میفهمد. اگر شما بخواهید وسایل شادی را در حد کسانی که در اوج معرفت هستند برای یک کودک فراهم کنید، او اصلا درک نمیکند و هیچ وقت با آنها شاد نمیشود. در هر حال، بیرون آوردن این مؤمن از افسردگی مطلوب است؛ زیرا افسردگی برایش ضرر دارد. البته از بین بردن حزنی که برای خدا است و باعث این میشود که فرد در جهت انجام وظایفش موفق تر باشد، مطلوب نیست؛ مثلاً ما نباید کسی را که در مجلس عزای سیدالشهدا(علیه السلام) مشغول گریه است، برای این که شاد بشود به خنده بیندازیم؛ زیرا این مجلس اصلا برای گریه کردن و برای غمگین بودن است. این جا جای شاد کردن نیست، این جا جایی است که گریه کردن و غمگین بودن مطلوب است. یا اگر کسی را که در نیمه شب با خدا راز و نیاز میکند و اشکش جاری شده و در حالت حزن قرار دارد، بخندانیم، آیا کار خوبی انجام داده ایم؟! قطعاً این شادیها مطلوب نیست و متقابلا آن حزنهایی هم که انسان را از حرکت طبیعی به سوی سعادت دنیوی و اخروی باز دارد نامطلوب است.
البته باید توجه داشته باشیم که برخی ممکن است به اتکای اطلاق این گونه روایات، خواستههای نفسانی خود را ارضا کنند. انسانهایی که میخواهند خوش گذرانی و بذله گویی کنند، بخندند و بخندانند و...، استدلال میکنند به این که ادخال سرور به مؤمن ثواب دارد! حال آن که هر ادخال سروری ثواب ندارد. اگر ادخال سرور در جهت تکامل
﴿ صفحه 110﴾
باشد و لااقل موجب شود که موانع عبادت و تکامل شخص برطرف گردد و در راه انجام وظایفش نشاطی پیدا کند، میتواند مطلوب باشد، چه خود انسان وسایل آن را فراهم کند، چه دیگران به این شادی کمک کنند.
به هر حال، واقع نگری و واقع بینی انسان را متوجه این امر میکند که در این دنیا گرفتاریهای زیادی برای همه انسانها پیش میآید و فقط نوع، شکل و زمان آن با یکدیگر فرق میکند؛ گاهی بیماری، فقر و گرفتاری است، گاهی از دست دادن عزیزی است، گاهی هم بلاهای اجتماعی مانند زلزله، سیل و طوفان است. مسلّماً کمک کردن به چنین کسانی که مبتلا به چنین غم و اندوههایی شدهاند و از انجام وظایف خود بازماندهاند و در نهایت، شاد کردن آنها از بهترین عبادات است. البته باید توجه داشته باشیم که شرط هر عبادتی قصد قربت است.
﴿ صفحه 111﴾