اگر کسانی تحقیق کردند، هدف را شناختند و به درستی هم عمل کردند، آیا ممکن است خدای متعال چیزی از آنها کم بگذارد؟ آیا ممکن است چه در دنیا و چه در آخرت چیزی به صلاحشان باشد و خدا به آنها ندهد؟ محال است چنین باشد؛ زیرا خداوند بخیل نیست، عالم را هم آفریده تا انسانها با حرکت اختیاری خودشان، راه تکامل را طی کنند و به فیوضات و رحمتهای ابدی او نایل شوند. اصلا هدف الهی این است که وقتی کسی راه درست را شناخت و تمام نیرویش را صرف عمل کرد و کوتاهی ننمود، خداوند درباره اش کوتاهی نکند. خداوند به کسانی که اهل عصیان و تمرّدند و از یاد خدا غفلت ورزیدهاند نعمتهای فراوان میدهد، آیا ممکن است به کسانی که توانشان را صرف یافتن راه هدایت و عمل به دستورات خدا کرده اند، عنایت نکند؟ روشن است که خداوند هر چه را به نفعشان باشد، در دنیا و آخرت به آنها خواهد داد. از نعمتهای آخرت، که هیچ تزاحمی با همدیگر ندارد، به قدری که افراد لیاقت داشته باشند به آنها خواهد داد: جَنَّة عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛**حدید (57)، 21.*** بهشتی که گستره اش به اندازه تمام آسمانها و زمین است در اختیارشان میگذارد. هر قدر بتوانند از آن استفاده کنند مضایقهای نخواهد بود؛ زیرا بهشت و نعمتهای آن مثل این دنیا نیست که مثلاً اگر کمی غذا خوردند سیر شوند یا اگر زیاد خوردند مریض شوند. در آن جا تزاحمی نیست. چنین نیست که اگر از چیزی تمتّع بردند، خسته شوند یا دیگر نتوانند استفاده کنند. در آن جا نه
﴿ صفحه 78﴾
خستگی وجود دارد، نه ملالت، نه ضعف، نه درد،... . تنها خدا میداند که آن جا چه عالمی است و چه نعمتهایی در اختیار بندگان شایسته اش قرار میدهد! چنین کسانی که راه را به خوبی شناختهاند و به خوبی آن را پیموده اند، در آخرت هیچ مشکلی ندارند و هر چه بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد، حتّی بیش از آنچه تصور میکنند و به عقلشان میرسد. معمولاً انسان باید تصوری از چیزی داشته باشد تا آن را بخواهد؛ اما خداوند آن قدر نعمت میدهد که تصورش را هم نمیکنند: فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الاَْعْیُنُ.**زخرف (43)، 71.*** در جایی هم میفرماید: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ؛**ق (50)، 35.*** هر چه بخواهند میدهیم، بیش تر هم میدهیم.
اما در دنیا، خیرات و نعمتها کمابیش با یکدیگر تزاحم دارد. نعمتها هرچند حلال و مشروع هم باشد، انسان به قدر محدود میتواند از آنها استفاده کند، چه در خوردنیها باشد، چه در نوشیدنی ها، چه در پوشیدنیها یا دیگر نعمت ها. دنیا همه چیزش محدود است و به قدر محدود میتوان از نعمت هایش استفاده کرد. اگر از حد خودش بگذرد نتیجه معکوس میدهد؛ مثلاً، اگر انسان پرخوری کند، مریض میشود. خداوند هم وقتی میخواهد در این دنیا به کسی چیزی بدهد به مقدار محدود میدهد، وقتی هم نعمتهای مادی و معنوی او با یکدیگر تزاحم پیدا میکند، نعمتی را که برایش اصل است به او میدهد.
به همین دلیل است که گاهی بندگان شایسته در این دنیا مبتلا به گرفتاریهایی میشوند. این طبیعت دنیا است که به دلیل این تزاحمات، گرفتاریها ایجاد میشود. اصلا زندگی دنیا بدون سختی ممکن نیست. اما قرار بر این است که بندگان شایسته خدا هر چه خواستند، خداوند در این دنیا هم به آنها بدهد، مگر مصلحتی قوی تر در کار باشد و نعمتی با دیگری تزاحم پیدا کند. گاهی بندگان صالح خدا چیزهایی را میخواهند، اما این خواست گاهی موجب محرومیت آنها از چیزهای دیگر میشود. در چنین مواقعی، خداوند به آنها چیزی میدهد که به صلاحشان باشد. البته بندگان شایسته خدا هم کارشان را به خدا واگذار میکنند و معمولاً مطابق خواسته دلشان از خدا چیزی نمیخواهند، میگویند: خدایا، هر چه را برای ما بهتر است نصیبمان کن. خداوند هم
﴿ صفحه 79﴾
چنین اراده میکند که برای مثال، برای محفوظ ماندن آنها از گرما، ابری بفرستد تا بر سرشان سایه بیندازد یا اگر از باران روز ناراحت میشوند، شب برایشان باران بفرستد. خواست خداوند چنین است که اگر این نعمتها با یکدیگر تزاحم پیدا کرد، آن را که برایشان بهتر است عطا کند؛ حتی گاهی از دنیایشان کم میگذارد و بر نعمتهای اخرویشان میافزاید و درجاتشان را بالا میبرد.
پس با دلایل عقلی و برهانی، میتوان اثبات کرد که اگر کسانی راه صحیح را بشناسند و آن را درست بپیمایند، هر چه را برایشان خیر باشد خدا به آنها میدهد، حتی اگر به این صورت باشد که در روز گرم تابستان، ابری بر سرشان سایه بیندازد یا اگر مریض شدند شفا پیدا کنند؛ مگر این که خداوند خیرشان را در غیر از این دیده باشد. در هر صورت، قرار بر این است که هیچ ناراحتی نبینند.
اینها چه کسانی اند؟ آیا کسانی که مقصد را شناخته اند، راه رسیدن به آن را هم در میان تمام مسایل فردی و اجتماعی و دیگر جنبههای زندگیشان به خوبی شناختهاند و توفیق عمل داشته اند، یهودیاند یا نصرانی یا بودایی یا غیر آن؟
بر اساس عقیده ما، یگانه راه صحیح «اسلام» است و هر کس مسلمان باشد سعادت آخرت را به خوبی شناخته است. گم شده حقیقی انسان نزد خدا و در عالم ابدی است. پس مطلوب مسلمان «خدا» است. برای رسیدن به او نیز تنها راه «اجرای دستورات اسلام» است. بنابراین کسی که مسلمان باشد ضروریات و احکام اسلام را فرا میگیرد. پس هر کس مقصد را شناخته، راه را هم کمابیش یافته است. چنین شخصی مستحقّ دریافت نعمتهای بی منتهای خدا در دنیا و آخرت است.