تربیت
Tarbiat.Org

پیام امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ارزش اخلاقی «عفو»

یکی از بزرگ ترین فضایل اخلاقی که در قرآن کریم و روایات مورد تأکید فراوان قرار گرفته، مسأله عفو و گذشت است. قرآن کریم در یکی از آیات درباره عفو می‌فرماید: الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ؛**آل عمران (3)، 134.*** کسانی که از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم و غضب فرو می‌نشانند و از بدی مردم در می‌گذرند. ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران
﴿ صفحه 219﴾
عفو و گذشت داشته باشیم: وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ؛**فصّلت 041)، 34.*** و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟
سؤالی که ممکن است در این جا مطرح شود، این است که آیا این فضیلت اخلاقی ارزش مطلق دارد یا نسبی؟ به دیگر سخن، آیا انسان در همه جا و تحت هر شرایطی باید از دیگران عفو کند یا خیر؟
گذشته از بحث نسبیت که در فلسفه اخلاق مطرح است و براساس آن ارزش‌ها کلا تابع موضوعاتشان قلمداد می‌شوند، باید گفت، گاهی یک کار، مصداق چند عنوان واقع می‌شود. برای مثال، اگر در زمان طاغوت، از ما در مورد شخص مظلومی که از دست مأموران ساواک گریخته و به ما پناه آورده سؤال می‌شد که آیا او را دیده ایم یا نه، باید چه می‌گفتیم؟ آیا می‌بایست از آن جهت که دروغ گفتن خوب نیست، مخفی گاه آن شخص را نشان می‌دادیم، یا این که برای نجات جان آن فرد مظلوم می‌باید اظهار بی اطلاعی می‌کردیم و در پاسخ می‌گفتیم: «نمی‌دانم»؟ اگر می‌گفتیم «نمی‌دانم»، گرچه این پاسخ ما عنوان دروغ گویی داشت، اما عنوان دیگری هم داشت و آن، «نجات یک شخص بی گناه» است. در این جا، باید دید ارزش کدام یک بیش تر است؛ ارزش راست گفتن یا ارزش نجات دادن یک انسان بی گناه از دست فردی ظالم؟
مسأله عفو از دیگران نیز دارای چنین حکمی است؛ یعنی ممکن است با مطرح شدن چند عنوان دیگر، ارزش آن تغییر کند. اگر عفو از کسی، موجب تضییع حقوق فرد یا افراد دیگری شود، حکم متفاوتی پیدا می‌کند. مثلاً، اگر فردی با دیگری در مالی شریک است و شخصی در آن مال خیانت کرده، در این جا اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار دهد، به شریک خود ظلم کرده است؛ چرا که ممکن است وی از این اقدام راضی نباشد. در این جا، گذشتن از حق خود، موجب تضییع حق دیگری می‌شود که از نظر شرع و اخلاق پسندیده نیست.
هم چنین گاهی عفو یک گناه کار، موجب گستاخی وی می‌گردد؛ یعنی موجب می‌شود که آن شخص، کار زشت و ناپسند خود را تکرار نماید. فلسفه عفو و گذشت این است که انسان خاطی متنبّه شده، خود را اصلاح نماید و دشمنی او به دوستی تبدیل گردد: فَإِذَا
﴿ صفحه 220﴾
الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ.**فصّلت (41)، 34.*** بنابراین اگر عفو موجب جری تر شدن فرد گناه کار گردد، نباید از او گذشت نمود.
به طور کلی، انسان در این کار باید همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد. بر این اساس، همیشه معلوم نیست که عفو بهترین راه باشد؛ مثلاً ممکن است تنبیه و مجازات فردی که حقوق دیگران را پایمال نموده است، موجب جلوگیری از تکرار آن کار بد شود. اصولا یکی از فلسفه‌های احکام مجازات در اسلام، همین نکته است که فرد و جامعه ـ هر دو ـ اصلاح شوند. این که اسلام در برخی از موارد دستور داده حدّ فرد گناه کار در ملأ عام جاری شود، برای این است که دیگران هم عبرت بگیرند و مرتکب چنین کاری نشوند.
در اوایل انقلاب، وقتی جنایت کاران را مجازات می‌کردند، برخی می‌گفتند: این کار با عفو و رأفت اسلامی منافات دارد. در روایت هم داریم وقتی حضرت مهدی(علیه السلام) ظهور می‌کنند، شمار گناه کاران و ستم گرانی که مجازات می‌کنند آن قدر زیاد است که عده‌ای می‌گویند: اگر این شخص از اولاد فاطمه(علیها السلام) بود، این چنین خون مردم را نمی‌ریخت؛ یعنی این کار را خلاف رحمت و عطوفت اسلامی می‌بینند. حال آن که باید دید اگر چنین کسانی مجازات نشوند، نتیجه اش چه خواهد شد؟ قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ؛**بقره (2)، 179.*** و قصاص برای حفظ حیات شما است‌ای خردمندان.
اجرای حدود الهی موجب رحمت و حیات جامعه می‌شود. قرآن هم بر این مسأله تأکید می‌نماید: وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ؛**همان، 229.*** آنان که از احکام خدا سرپیچی می‌کنند، آنها به حقیقت ستم کارانند. البته در مواردی که مصالح اسلام و جامعه اسلامی اقتضا کند، حاکم شرع (ولیّ فقیه) حق دارد حدود را ببخشد.
بنابراین فلسفه اجرای حدود، دیات و قصاص این است که از شیوع فساد در جامعه جلوگیری گردد. در روایات آمده است که برکت اجرای یک حدّ از حدود الهی در
﴿ صفحه 221﴾
جامعه، از باران وسیعی که بر زمین ببارد و همه جا را سرسبز و خرم نماید، بیش تر است. مسؤولان نظام اسلامی باید این نکته را در نظر داشته باشند که عفو و گذشت از کسانی که به بیت المال خیانت کرده اند، چه بسا در برخی موارد، خود خیانتی بزرگ به جامعه و مردم می‌باشد. قرآن کریم در مورد کسانی که مرتکب عمل منافی عفت شده‌اند و چهار نفر شاهد عادل هم درباره کار زشت آنها شهادت داده اند، می‌فرماید: آنها را جلوی مردم تازیانه بزنید، مبادا تحت تأثیر عواطف خود قرار بگیرید و از اجرای حدّ چشم پوشی نمایید: وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ؛**نور (24)، 2.*** و در دین خدا نسبت به آن دو دل سوزی مکنید.
رعایت مصالح جامعه از حفظ آبروی دو نفر که اعمال منافی عفت انجام داده اند، بسیار مهم تر است؛ چه بسا فواید اجرای حدود الهی از عفو و بخشش برخی گناه کاران بسیار بیش تر باشد.
حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در این فراز از سخنان خود می‌فرمایند: وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ کما اَنَّکَ تُحِبُّ اَنْ یُعْفی عَنْکَ؛ از کسی که به شما ستم کرده است گذشت کنید، همان‌طور که دوست دارید دیگران از شما گذشت کنند. البته همان‌گونه که پیش تر اشاره شد، باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما حق نداریم کسانی را که در بیت المال خیانت کرده‌اند مورد عفو و بخشش قرار دهیم؛ ما فقط می‌توانیم از حق خود بگذریم.
نکته دیگر، مسأله «حق اللّه» و «حق الناس» است. اگر کسی نسبت به دیگری مرتکب جنایتی شده و حتی مورد بخشش آن شخص هم قرار گرفته باشد، الزاماً مورد بخشش خداوند قرار نمی‌گیرد. به دیگر سخن، با گذشت صاحب حق، حق خدا بخشیده نمی‌شود. حق خدا با توبه و پذیرش آن از سوی پروردگار، بخشیده می‌شود. بنابراین، در این موارد علاوه بر این که باید رضایت مردم را جلب نماییم، باید از درگاه خداوند نیز طلب عفو و بخشش نماییم تا خالق هستی هم از گناه ما درگذرد.
حضرت در ادامه به درس گرفتن از عفو و کرم الهی توصیه کرده، می‌فرمایند: فَاعْتَبِرْ بِعفوِ اللّهِ... . یکی از صفات خدای متعال این است که بد و خوب ـ هر دو ـ را مورد رحمت خود قرار می‌دهد. ما انسان‌ها هم باید سعی کنیم مظهر صفات خدا باشیم؛ یعنی در مواردی که حکمت و مصلحت اقتضا می‌کند، با همه مردم، اعم از انسان‌های خوب و
﴿ صفحه 222﴾
بد، رفتاری توأم با مهر و عطوفت داشته باشیم. این هم انگیزه بالاتری است که انسان‌ها کوشش نمایند صفت رحمانیت الهی را در خود تقویت کنند؛ زیرا خداوند که کمال مطلق است، گناه کاران را از رحمت خود محروم نمی‌سازد: اَلا تَری اَنَّ شَمْسَهُ اَشْرَقَتْ عَلَی الأبْرارِ و الفُجّارِ و اَنَّ مَطَرَهُ یَنْزِلُ علی الصّالحینَ و الخاطِئینَ؛ آیا نمی‌بینی که خورشید خدا بر خوبان و بدان یکسان می‌تابد و باران خدا هم بر نیکوکاران و خطاکاران ـ هر دو ـ می‌بارد؟
﴿ صفحه 223﴾