مضمون جمله اول این است که سزاوار نیست شخص مؤمن نسبت به چیزی جز نجاتش از عذاب الهی غصه دار و نگران باشد، بلکه باید تمام همّش این باشد که کاری کند تا خدا او را از بدبختی ابدی نجات دهد.
انسانها و به طور کلی همه موجودات ذی شعور، فطرتاً به گونهای آفریده شدهاند که تلاش میکنند درد و رنج و ناراحتی را از خود دور کنند و در مقابل، امور خوشایند و مطلوب را جذب نمایند. بنابراین میتوان گفت که انگیزه حرکت موجودات ذی شعور، جلب منفعت و دفع ضرر است. از سوی دیگر، انسان مادامی که از ناراحتی و دردی رنج میبرد، اگر امری لذت بخش برایش فراهم شود، تا زمانی که این درد بر او غالب است، هیچ تمایلی برای رفتن سراغ آن ندارد؛ مثلاً کسی که به دردی شدید مانند دندان درد یا سردرد مبتلا گردیده، مادامی که این درد درمان نشده، به دنبال لذت دیگری نمیرود؛ زیرا این درد آن چنان او را آزار میدهد که تمام همّ خود را برای برطرف ساختن آن به کار میبندد. اما آیا نسبت به اموری که در آینده اتفاق خواهد افتاد نیز همین گونه عمل میکند؟ مثلاً اگر کسی بداند که فردا مصیبتی برایش پیش میآید و یا در معرض خطری
﴿ صفحه 122﴾
واقع میشود و از طرفی هم میداند ممکن است از راهی منفعتی به او برسد، دل نگرانی او بیش تر در مورد کدام یک از آنها است؟ فرض کنید این فرد بداند که فردا در صورت ماندن در شهر مبتلا به بیماری خطرناک وبا که در شهر شایع شده است خواهد شد، از طرفی معاملهای در پیش است که میتواند سود هنگفتی برای او داشته باشد، وی کدام یک را ترجیح میدهد؟ آیا حاضر میشود برای رسیدن به یک لذت، یک بیماری کشنده را تحمل کند؟
این مسأله بستگی به این دارد که آن شخص تا چه اندازه به آن خطر باور داشته باشد؛ اگر واقعاً و عمیقاً به چنین خطر سختی باور داشته باشد، دفع آن را بر جلب آن منفعت یا لذّتِ محتمل ترجیح خواهد داد. در زبان عربی، به چنین حالتی «همّ» میگویند؛ یعنی چاره جویی برای خطری که در آینده نزدیک ممکن است فرد را تهدید کند. به کسی هم که این حالت برایش به وجود آمده است، «مهموم» میگویند. واژههای مهم، اهمیت و اهتمام نیز از همین ماده است؛ یعنی چیزی که انسان را نگران و دلواپس میکند. بنابراین هر کس که نسبت به آینده اطلاعات و پیش بینیهایی داشته باشد و احتمال زیادی بدهد که ناراحتی و یا خطری در پیش است، برای رفع آن اهتمام میورزد. به این حالت، یعنی تلاش انسان برای جلوگیری از خطری که در آینده ممکن است پیش آید، مهمومیّت میگویند.